محل تبلیغات شما

وبلاگ همسفران شاد آباد



محلول D.sap از سالم‌ترین سیب‌ها تهیه می‌شود و فرایند تبدیل آن یک سال طول می‌کشد و یک فرمول و شرایط خاص خودش را دارد. ما این ماده را درست کردیم و بعد شروع کردیم به مطالعه کردن و دیدیم که این بهترین دارو برای یبوست است.


بدن ما دو نوع ماده نیاز دارد، که یک نوع را خودش تولید می کند. جسم ،مانند پالایشگاه است. در آن نفت و انواع مواد شیمیایی تولید می شود. این مربوط به سیستم ایکس است و برای ترمیم آن از ot استفاده می کنیم. 
بدن ما به مواد دیگری نیز نیاز دارد، مثل: سدیم، کلسیم، پتاسیم و اسیدهای مختلف. همه این موارد در d.sap وجود دارد و حاوی اسید سیتریک است که این اسید کار بسیار مهمی انجام می دهد. ضد عفونت است و چربی های داخل رگ را پاک می کند و باعث جلوگیری از سکته قلبی و مغزی،می شود.

در این سی دی درباره از خودگذشتگی صحبت می‌کند که منِ فروغ، اشتباهاتی دارم و هیج وقت اشتباهات خودم را یادم نرود و فقط نخواهم اشتباهات دیگران را ببینم بلکه می بایست از خودگذشتگی داشته باشم و نگذارم که ضلع لیاقت من ضربه بخورد.


این مایعِ گیاهیِ شفابخش که پایه و اساسِ اصلی بسیاری از داروهای گیاهی در طب سنتی است، برای درمان بسیاری از اختلالات گوارشی مورداستفاده قرار می‌گیرد. جناب مهندس نیزD.sap  را برای رفع یبوست، دردهای معده، سوءهاضمه مسافرین  در طول سفر DST با رعایت قواعد مصرف، تجویز نمودند. علاوه بر مسافرین DST ، همسفران کنگره 60 نیز از فوایدD.sap بی‌بهره نبوده‌اند. بسیاری از این عزیزان که از ناراحتی‌هایی مثل کلسترول، دیابت، کم‌کاری یا پرکاری تیروئید، اختلالات هورمونی، ریزش مو و پوست و ناخن رنج می‌برده‌اند، به اثرات این داروی شفابخش اذعان دارند. 


در آن روزها با افکار منفی و بیهوده، هر روز بیشتر و بیشتر در اعماق تاریکی ها فرو می‌رفتم و با انجام دادن ضد ارزش‌ها، به طور کل سیستم ایکس ام را از کار انداخته بودم و به نوعی هم بیمار جسمی بودم و هم روانم دچار مشکل شده بود؛ اما خوشبختانه با ورود به کنگره یاد گرفتم که چطور افکار منفی خود را به افکار مثبت تبدیل کنم .

به برکت وجود کنگره یاد گرفتیم که خودکرده را تدبیر هست، یاد گرفتیم که تا انسان خودش بخواهد هیچ‌کس نمی‌تواند به آدم کمک کند و فهمیدیم که هیچ کار خدا بی‌حکمت نیست، حتی معتاد شدن مسافرانمان و در کل رسم زندگی کردن را یاد گرفتیم.

خدا را شکر بابت این رهایی، امیدوارم طعم شیرین رهایی نصیب همهٔ گرفتاران بشود.


دهمین جلسه از دوره پنجاه و یکم سری کارگاه‌های آموزشی _ خصوصی کنگره60 ویژه همسفران شعبه شادآباد روزهای سه‌شنبه مورخ 98/07/23 به استادی همسفر صغری ، نگهبانی همسفر فتانه و دبیری همسفر لیلا  با دستور جلسه سیستم ایکس » رأس ساعت 15:00  . آغاز به کار نمود


اولین مسئله‌ای که در وادی چهارم بیان می‌شود مسئولیت‌هایی است که خدا و انسان دارند و اینکه این مسئولیت ها باید مرزبندی شوند. تا زمانی که خودمان را نشناسیم متوجه مسئولیت‌هایمان نمی‌شویم و در مسائلی که برایمان پیش می‌آید دیگران را مقصر می‌دانیم و مشکلات خودمان را به دوش خداوند و یا تقدیر و شانس می‌اندازیم.


 شاهکار این وادی اینجاست که وقتی در راه ارزش ها قدم می گذاری و  با تلاش و کوشش از ناامیدی رد می‌شوی به وضوح تمام به امید میرسی  اگر چه باید هزینه آن را کمال و تمام پرداخت کنی اما وقتی نوع نگاه ات به آفرینش به زندگی به عشق و به محبت.‌‌‌ تغییر می‌کند آن موقع است که می‌گویی  خدایا شکرت بابت تمام مسائل و مشکلاتی که سبب شدند" منِ" دیگری متولد شود چرا که به قول استاد سردار خواسته‌های ما آن چیزی نیست که ما میبینیم و یا می‌خواهیم بلکه آن چیزی هستند که نمی بینیم و نمی خواهیم.

همیشه از یک کورسویی می‌توان به یک کوه نور رسید و اگر به آنجا برسیم‌ خواهیم دید که هیچ‌چیزی در این هستی بی‌جهت و بیهوده به وجود نیامده است؛حتی کوچک‌ترین چیزهایی که در این دنیا می‌بینیم جهت کاری و هدفی به این هستی آمده‌اند.


ما باید به این باور برسیم که به جز پنج  انگشت ظاهری خود، یک انگشت پنهان داریم که همان ضدارزش های ماست و باعث دور شدن ما از نور می‌شود. 
آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده ایم که برای چه ما و دیگر موجودات به این جهان آمده ایم؟ چرا هر چه در زندگی تلاش می کنیم آن آرامش واقعی را نداریم؟ چرا همیشه تابع نفس و خواسته های آن هستیم؟ 



ما خیلی مواقع از نوشتارها و گفتارها جلوتر هستیم ولی به صحت‌وسقم آن پی نمی‌بریم چون اصلاً فکر نمی‌کنیم. دانش لازم را داریم، اطلاعات لازم را هم داریم، تجربه لازم را هم داریم، یک حرف را درب بسته می‌پذیریم. ولی اگر کمی با آن دانش و آگاهی که داریم روی آن تفکر کنیم، می‌توانیم بگوییم مسئله درست است یا غلط است. این را ما در تمام سطوح داریم و این یکی از مشکلاتی است که بشر با آن مواجه است.


یازدهمین جلسه از دوره پنجاه و یکم سری کارگاه‌های آموزشی _ خصوصی کنگره60 ویژه همسفران شعبه شادآباد روزهای سه‌شنبه مورخ98/7/30 به استادی همسفر زهرا ، نگهبانی همسفر فتانه و دبیری همسفر لیلا  با دستور جلسه D.sap » رأس ساعت 15:00  . آغاز به کار نمود


من در شکوفه بارانِ گل‌های رهایی رقصیدم و چرخیدم و بر سقفِ کوچک دلم، آرامش را هدیه دادم. من همسفر کوچولوی کنگره هستم. 
با دوستانم در مکان مقدسی که بابای مهربانی ها، بنیان کنگره، آقای مهندس برایمان ساخت برای خودمان لژیون داریم. ما همسفران کوچک نیز در لژیون خود، راهنما داریم و می‌آموزیم. 



معمولاً ، نق زدن ها و وارد حاشیه شدن ها و معرکه گیری ها ، ابتدا در ذهن و تفکر ایجاد می شود ؛ از آنجایی که به هر چه فکر کنیم همان اتفاق هم برایمان می افتد ، در عمل نیز این مسئله نمود پیدا می کند و شخص عملا از مسیر خارج می شود و اگر ادامه پیدا کند ، ممکن است کاملاً شخص را از مسیر درمان خارج کند



پس بهترین راه این است که از  ضدارزش  هادوری کنم و به ارزش ها بپردازم و مسیر و راه مستقیم را در پیش بگیرم و مراقب باشم که حسادت یا تنفر یا ترس در من رخنه نکند و هرچند همه این حس ها را دارند و مهم این است که به آنها بال و پر ندهم.


در لژیون با دستور جلسه تکرار تاریخ متوجه شدم که من با تکرار بعضی حرفهایم که به نظرم‌که تکرار آنها خیلی مهم نبود باعث آشفتگی خودم و اطرافیانم می شوم .مثلا برای هر کاری چندین بار بهش گوشزد می کردم ،هم اعصاب خودم بهم می ریخت و هم پسرم .ودر این لژیون یاد گرفتم‌که بعضی کارهای تکراری از حماقت ماهست و باعث می شود مشکلات تکرار بشوند .و این گونه تکرارها ما را در اعماق تاریکی ها نگه می دارند.



معمولاً ، نق زدن ها و وارد حاشیه شدن ها و معرکه گیری ها ، ابتدا در ذهن و تفکر ایجاد می شود ؛ از آنجایی که به هر چه فکر کنیم همان اتفاق هم برایمان می افتد ، در عمل نیز این مسئله نمود پیدا می کند و شخص عملا از مسیر خارج می شود و اگر ادامه پیدا کند ، ممکن است کاملاً شخص را از مسیر درمان خارج کند



به نظر من از این سخن استاد سردار این برداشت را می‌توان کرد که با واردشدن در کنگره اگر فرمان‌بردار خوبی باشیم و در مسیر آموزش باشیم حتماً حرکتی رو بهجلو خواهیم داشت و به علم و دانش خود اضافه خواهیم کرد؛ چون به این نقطه تفکر می‌رسیمکه هرقدر آموزش و اطلاعات ما بیشتر شود آرام‌آرام به دانایی ما افزوده خواهد شد وقدرت تشخیص در ما به درجه بالاتری می‌رسد و زمانی که آموزش بگیریم مسیر خدمت همبرای ما با قدرت الله نمایان خواهد شد.



هر زمان که ما معرکه‌گیریرا آغاز کنیم آموزش گرفتنمان متوقف می‌شود، مثلاً اگر من بگویم از راهنمای خود، بزرگ‌ترمیا سوادم بیشتر است و  از او بیشتر می‌فهمم پس چرا باید به حرف او گوشدهم؟  در اینجا دچار منیت هستم و مسلماً نمی‌توانم آموزش بگیرم


بنابراین از دیدگاه کنگره 60 مواد مخدر برای مصرف‌کننده مواد مخدر یا بیمار اعتیاد ، سم نیست و بیمار اعتیاد مسموم نیست . عملیاتی که تحت عنوان سم زدایی با رنگ و لعاب روش علمی ، امروزه در بسیاری از مراکز درمانی انجام می‌شود یک اشتباه فاحش علمی  و بسیار مخرب و ویرانگر است.


معرکه گیری انواع متفاوت دارد؛ معرکه گیری با سروصدا و معرکه گیری بدون هیاهو که هر دو نوع معرکه گیری، انرژی منفی و حال بدی به همراه خواهد داشت. گاهی افراد با سکوت کردن و مظلوم نمایی این فعل را انجام می‌دهند.




با عرض احترام خدمت همه همسفران و مسافرانی که مطالب وبلاگ را دنبال می‌کنند؛ خدمت یکی از اعضای لژیون سردار شعبه شادآباد هستیم که به تازگی نشان دنور را دریافت کردند؛ در این خصوص گفتگویی با ایشان خواهیم داشت.



دوازهمین جلسه از دوره پنجاه و یکم سری کارگاه‌های آموزشی _خصوصی کنگره60 ویژه همسفران شعبه شادآباد روزهای سه‌شنبه مورخ98/8/14به استادی همسفر نجیمه، نگهبانی همسفر فتانه و دبیری همسفر لیلا دستور جلسه رابطه یادگیرب با معرکه گیری » رأس ساعت  15:00  آغاز به کار نمود




امروز در لژیون سی دی حال خوش ۵ کار شد. راهنمای خوبم درباره موضوعات سی دی صحبت های خوب و به‌جایی فرمودند. در مورد ذوالقرنین و . اما مهم‌ترین آن در مورد در حال زندگی کردن بود. ایشان فرمودند که فکر کردن به مسائل گذشته، باعث حال خرابی می‌شود


من شدم یک همسفر و تصمیم گرفتم به جای معرکه گیری شرایط را پذیرا باشم و به حرفهایش کامل گوش کردم و به او گفتم همه انسان‌ها دچار اشتباه می‌شوند؛ ولی مهم این است که تو اشتباهت را پذیرفته‌ای و راه درمان را پیدا کرده ای و خدا را هزاران بار شکر  که راه کنگره برایمان نمایان شد.


وقتی شیطان وارد تفکرات انسان می‌شود، او را وادار به معرکه‌گیری می‌کند. ما می‌دانیم که شیطان به زیباترین شکل ممکن وارد اندیشه و افکار انسان می‌شود و ممکن است به ظاهر، یک یار خوب باشد و برای شما خبر و اطلاعات بیاورد و شما را در جریان همه کارها قرار دهد.



ازجمله مشکلاتی که D.SAP حل می‌کند: کبد چرب را ظرف مدت سه ماه از بین می‌برد، بعد دیدیم بچه‌ها واریس‌های طنابی محکم داشتند ظرف شش ماه از بین می‌برد، بعد دیدیم عفونت مثانه را از بین می‌برد، عفونت سیستم گوارش را از بین می‌برد، همین‌طور یکی‌یکی بچه‌ها گزارش رفع مشکل خود را می‌دادند به‌طوری‌که الآن سالی یک‌بار ما دستور جلسه‌مان D.SAP است.




ما امروز در لژیون ابتدا کاردستی دلقک را درست کردیم و مثل همیشه بچه‌ها به‌خوبی این کار را انجام دادند و آن‌هایی که قادر به درست کردن کاردستی نبودند نقاشی کشیدند و به نحو احسن این کار را انجام دادند


راه‌های مختلف را امتحان می‌کردیم؛ ولی ناامید نمی‌شدیم و برای روش جدید با اشخاصی که اعتیادشان را کنار گذاشته بودند هم صحبت می‌شدم که راه جدید را پیدا کنم و بعضی‌ها می‌گفتند: نباید محبت، غذای گرم، جای گرم و پول در اختیارش قرار بدهید و من هم به حرف آنها گوش‌داده و با زیر پا گذاشتن احساسات مادرانه و پدرانه برای زودتر به نتیجه رسیدن، مجبور به این کار شدیم.


اعتیاد؛ که یک جایگزینی مزمن است، نه مسمومیت مزمن، کلیه روش هایی که سعی در خارج کردن مواد مخدر ( به‌عنوان سم) از بدنِ فردِ مصرف کننده را دارند، مردود و نادرست اعلام می‌کند، آن هم با دلایل علمی و قابل درک برای عموم، نه صرفاً جهت بازارگرمی و یا حذف رقبای منفعت طلب که در جوامع امروزی بی شمارند!!


بله الگویی جامع و کامل که در بسیاری موارد کاربردی است.  برای اصلاح رژیم غذایی از این روش استفاده کردم ومواد مضر مثل چیپس و پفک و . به روش تدریجی از یلدا گرفتم و حالا می‌بینم که خودشهم تمایلی ندارد. مسئله دیگری که برایم معضل شده بود مصرف قرص استامینوفن بود که هرروزبا سردرد مواجه بودم و باید مصرف می‌کردم که به‌مرور از روزی 1 قرص شروع کردم و بادستگاه برش قرص، میزان مصرفی را کم کردم تا جایی که از سردرد خبری نبود و قرص مصرفنمی‌کردم.



ما برای درمان اعتیاد به کنگره آمدیم اما بعد از گذشتمدتی از سفر درک کردم که کنگره مسیر عظیمی است که در آن رهایی ابتدایی کار است تارها شویم و به خودشناسی بپردازیم زیرا که مسیر رسیدن به خدا و شناخت ذات مقدسخداوند در شناخت خود و رسیدن به خویشتن خویش است.





نوای نی، همان درمان اعتیاد است که روش‌های دیگر، مصرف‌کنندگان را مانند بره‌ها به مسلخ می‌برند و گرگ‌ها آنان را پاره‌پاره می‌کند. آن نوای نی و درمان حقیقی، همان روش DST در کنگره و توسط بنیان کنگره بود که به ما هدیه شد، نشانه‌ سندهای بدون نقص درمان، همین ما همسفران و مسافران و خانواده‌ها در کنگره هستیم که اینک در تعادل و آرامش روزگار می‌گذرانیم و زندگی آرامی داریم و اینها همه از روش درمان DST در کنگره توسط بنیان کنگره است.



در بحث خدمت مالی کنگره می گوید شما با هر اندازه از توان مالی می توانید مشارکت و خدمت مالی انجام دهید. من هر جا مشارکت می کنم افراد و خدمتگذاران را تفکیک و جدا نمی کنم یعنی نمی گویم خدمتگذاران مالی یک طرف و اعضای لژیون سردار با مشارکت حداقل پنج میلیون تومان طرف دیگر همه یک طرف هستیم و با یکدیگر هیچ تفاوتی نمی کنیم، شخصی که فکر می کند تمکن مالی ندارد هم باید این را حس کند که می تواند با تمام توان و قدرتش در این قضیه مهم مشارکت نماید.



سیزدهمین جلسه از دوره پنجاه و یکم سری کارگاه‌های آموزشی_خصوصی کنگره60 ویژه همسفران شعبه شادآباد روزهای سه‌شنبه مورخ98/8/21به استادی همسفر نجیمه، نگهبانی همسفر فتانه و دبیری همسفر لیلا دستور جلسه DST و تجربه من از سم زدائی و سایر روش ها  » رأس ساعت  15:00  آغاز به کار نمود



با سلام و احترام

به استحضار اعضای محترم کنگره 60 می رساند دستور جلسه این هفته از تاریخ شنبه 25 آبان الی جمعه 1 آذر به توان مالی تغییر پیدا می‌کند.

لازم به ذکر است که برگزاری جشن هفته گلریزان تا اطلاع ثانوی به تاخیر افتاده است و زمان آن متعاقبا اعلام خواهد شد.

نگهبان کنگره 60




در ابتدا بعد از خدمت کردن بچه‌ها با آن‌ها آوای کنگره را تمرین نمودیم، سپس به آن‌ها یک الگو دادیم تا بتوانند با آموزش، کاردستی درست کنند و بچه‌ها از اینکه توانسته بودند یک کاردستی درست کنند بسیار خوشحال بودند.




در این روش، شربت باید با بدن سازگاری پیدا کند و اندازه آن شربت که وارد بدن می‌شود خیلی مهم است که همان‌طور که بدن به سه وعده غذا احتیاج دارد، مواد نیز باید در سه وعده و به اندازه مناسب به فرد داده شود. سه وعده باعث می‌شود که درمان به درستی صورت پذیرد و مسافر به خاطر کمبود مواد دنبال مصرف مواد دیگری نباشد.



زمانی که برای انفاقیهزینه می‌کنیم که نمی‌دانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد، این خیلی فرق می‌کند بازمانی که بدانی شرایطت به ثباتی رسیده است و پولی برگشت می‌کند حضرت خدیجه در زمانیدارایی خود را صرف اسلام و صراط مستقیم کردند که نه قرار بود فتحی اتفاق بیفتد ونه تعداد مسلمانان زیاد بود و حتی احتمال شکست خیلی زیاد بود؛ ولی تمام دارایی خودرا بخشیدند و این خیلی فرق می‌کند با کسی که می‌بیند جریانی به قدرت بالایی رسیدهو دیگر نیازی ندارد و آن زمان حمایت خود را انجام دهد

.

اولین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشیخصوصی کنگره60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ98/8/28 با استادیهمسفر فتانه، نگهبانی همسفر عزیزه و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه توان مالی » رأس ساعت  15:00  آغاز به کار نمود.


راجع به وادی دوم، ما در کنگره معتقد هستیم که اعتیاد شامل سه قسمت: جسم، جهان‌بینی و روان است. در کنگره 60 می‌گوید روان یعنی خلق‌وخو؛ بعضی انسان‌ها هستند که مهربان هستند، بعضی‌ها افسرده هستند، بعضی‌ها گوشه‌گیر هستند، بعضی‌ها مردم‌آزار هستند، بعضی‌ها جنون دارند، بعضی‌ها توهم دارند، انواع و اقسام مسائل روی این قضیه است




از مطلب فوق چنین استنباط می‌شود و عملاً ما هم به این نتیجه رسیده‌ایم که در حل مشکل اعتیاد، بالاترین نقش به عهده خود ما می‌باشد و اگر تصور کنیم اعتیاد یک بیماری است و دیگران بایستی آن را برای مامعالجه نمایند بسیار در اشتباه هستیم. برای حل مشکل اعتیاد، بیشترین بار حل اینمسئله بر دوش خود ما می‌باشد و خودِ ما بایستی بیشترین تفکر را برای حل این مسئلهبنماییم.  مسئولیتاین کار به عهده هیچ شخصی نخواهد بود مگر خودمان؛ البته نمی‌توانیم منکر کمک و همدردی و یاری سایر عزیزان و اعضاء خانواده باشیم؛ ولی بایستی به این مطلب توجهداشته باشیم که نقش اول به عهده ماست و مـا هستیم که بایستی بدهی خود را نسبت بهتخریب‌هایی که ایـــجاد کرده‌ایم پـرداخت نماییم. اگر امروز دچار مشکلات هستیم،این دردها و رنج‌ها دلیل بازپرداخت بدهی ما نسبت به اعتیاد است و بایستی باشهامتمشکلات را تحمل‌کنیم؛ چون به‌سرعت بدهی ما بازپرداخت می‌شود و به نقطه تعادل جسمیو روانی می‌رسیم



وقتی سی دی لنگر کشتی را بکشید را می‌نوشتم پر شدم از انرژی مثبت؛ وقتی خانم لیلا توضیح می‌دادند و در لژیون راجع به سی دی صحبت می‌کردیم این انرژی بیشتر و بیشتر می‌شد و خوشحال هستم که متوجه می‌شدم.



یک مصرف کننده در کنگره 60، مسافر نام می‌گیرد تا در ابتدا مسئولیت درمان خود را بپذیرد و تا این پذیرش صورت نگیرد، چراغ تفکر روشن نمی‌شود و گویی پذیرش، خود یک تفکر است و اینگونه درهم تنیده هستند. این باور و پذیرش در مسافر و همسفر به وجود می‌آید تا بدانند که مسئول اعمال خودشان هستند.




این وادیبه نظر من جزء وادی‌هایی است که ما خیلی در آن تنها هستیم. جاهای دیگر شایدالقائات کمک کنند و حمایت‌های بیشتری باشد؛ ولی در این وادی ما خیلی تنهاییم و دراین تنهایی می‌توانیم بیشترین توانایی‌ها را در خودمان پیدا کنیم. انسان وقتیتنهاست می‌تواند یکسری چیزها را کشف کند و این کشف و شهود در خلوت اتفاق می‌افتد؛ولی در همین حین، انسان با همه تنهایی‌اش دارد با جمع ارتباط برقرار می‌کند و درجمع است که تکامل پیدا می‌کند و جمع نیاز به ارتباط سالم دارد و اگر ارتباط منسالم باشد، آموزش می‌گیرم و آموزش می‌دهم.



تا لحظه‌ای که در جایگاه قرار بگیرم چیزی در ذهنم نبود که باخدای خود در میان بگذارم ولی وقتی دو رکعت نماز به‌جا آوردم تمام چیزهایی که از کودکی تا به امروز به نظر خودم ضد ارزشی بودند در فکرم تداعی شد. شاید از خدای خود شرمنده بودم ولی حس و حال عجیبی داشتم که نمی‌توان توصیف کرد.




دومین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 98/9/5 با استادی همسفر سمیه، نگهبانی همسفر عزیزه و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه وادی سوم و تاثیر آن روی من» رأس ساعت  15:00 آغاز به کار نمود.



تمام وادی ها به هم مربوط می‌باشد و دانستم هنوز با وجوداینکه مدتی طولانی است که در کنگره هستم؛ اما کلمه ای از وسعت کنگره را درک نکرده‌ام؛ ولی باید در حرکت باشم و در راه تزکیه و پالایش خودم، مصمم تر گام بردارم، کمتر قضاوت کنم، تاریکیهای درونم را بیشتر بشناسم و در راهِ از بین بردن آنها تلاش کنم. 

اینکه خودمان را بدون مسئولیت بدانیم درست نیست و ما هم باید برای بقایهستی تلاش کنیم، نه اینکه با انجام رفتارهای غلط مانند ویروسی باعث نابودی آن شویمو در آخر هم مسئولیت خراب‌کاری‌های خود را در نظام هستی به گردن بگیریم و به‌دقتبه خودمان بنگریم و ببینیم در این هستی نقشمان چیست و تا حد امکان مفید و مثبت ومؤثر واقع شویم.



انسان‌هایی هستند که انرژی مثبت زیادی دارند وقتی با آن‌ها هم‌نشین می‌شویم و اگر حالمان بد باشد آن‌قدر انرژی می‌گیریم که حال بد ما تبدیل به حال خوب می‌شود و انرژی می‌گیریم مثل همین‌که ما به کنگره آمده‌ایم در کنار مربی خود یا راهنمای خود سرشار از انرژی می‌شویم و هستند کسانی که انرژی منفی دارند و این انرژِی منفی به‌صورت امواج به ما منتقل می‌شود و وقتی‌که با آن‌ها هم‌نشین می‌شویم حال ما بد می‌شود.


کنگره 60 به ما یاد می‌دهد که چگونه انسان‌ها را دوست داشته باشیم و این دوست داشتن و خدمت کردن به دیگران، چقدر می‌تواند برای ما خوب و مفید باشد. ما به دیگران کمک می‌کنیم که حال خودمان بهتر شود و این ارتباط است که باعث می‌شود، انسان‌ها به هم نزدیک‌تر شوند.

احتراماً؛

به اطلاع مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد می رساند،

روز شنبه مورخ 98/10/07

آزمون داخلی رأس ساعت 15:30

برگزار می گردد.


منابع آزمون:

-        وادی های پنجم و ششم

-       CD  احترام ( استاد امین )

-       CD نخ و سوزن (آقای مهندس)


احتراماً؛
به استحضار مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد می رساند،

روز شنبه مورخ 98/09/16 کارگاه آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی شادآباد

با استادی:  دیده بان جهان بینی استاد  امین دژاکام برگزار می گردد.


بهترین نوع آموزش در کل دنیا، آموزش سمعی و بصری است. انسان از طریق شنیدن می‌تواند مفاهیم را درک کند و شاید خداوند به همین دلیل دو گوش به ما عطا نموده تا از آن بیشتر بهره ببریم و اصوات خوب و مفید گوش کنیم.

اگر کسی هم به درمان نمی‌رسد و از آموزش‌های جهان‌بینی غافل است هنوزدچار منیت است و تا وقتی تصمیم به تغییر نگیرد و نخواهد شخصیتش را به نحو درست شکلدهد، آموزش برایش معنی ندارد و بیراهه‌های زندگی‌اش بیشتر و بیشتر می‌شود که بازهماین افراد به قول جناب مهندس از دایره و چرخه کنگره خارج می‌شوند، تا زمانی که دوبارهخود را در این چرخه قرار دهند.



اطلاعیه تغییر دستور جلسات هفتگی و زمان برگزاری هفته گلریزان

با سلام و احترام

به استحضار اعضای محترم کنگره 60 می‌رساند با توجه به لغو هفته جشن گلریزان، تغییراتی در دستور جلسات هفتگی به وجود آمده است که به شرح زیر می‌باشد:

نقش سی دی ها و نوشتن آن ها در آموزش98/9/9
بنیان کنگره 6098/9/16
جشن هفته گلریزان98/9/23
ازدواج98/9/30
جهانبینی در ورزش98/10/7
کمک من به کنگره و کمک کنگره به من98/10/14
هفته همسفر98/10/21
وادی پنجم و تاثیر آن روی من98/10/28


توضیح:

جشن گلریزان در تاریخ 23 آذر به‌جای وادی چهارم برگزار می‌شود (دستور جلسه وادی چهارم حذف می‌گردد).

جشن همسفر به تاریخ 21 دی‌ماه و دستور جلسه ازدواج به تاریخ 30 آذرماه منتقل می‌شوند(جشن همسفر با دستور جلسه ازدواج جابجا شدند).

 

                                                                                                                                                            با احترام

نگهبان کنگره 60



 این سه‌شنبه از ساعت 2 تا 3 با بچه‌ها  آوای شکرگزاری را کار کردیم تا برای روز شنبه که آقای امین تشریف می‌آورند، آماده خواندن شوند. 
بعد از تمرین، آموزش زبان را شروع کردیم و از تک تک بچه ها سوال کردیم تا مطمئن شویم که تا به امروز آموزش‌ها را یاد گرفته‌اند. بعد از بچه ها خواستیم که با خلاقیت خودشان یک نقاشی بکشند. 


در سی دی نیروی دوباره، آقای مهندس در مورد جهان هستی و جهان آخرت صحبت می‌کنند و می‌گویند که زندگی همین جهان نیست که ما داریم در آن زندگی می‌کنیم و جهان دیگری هم هست که بعد از مرگ، انسان‌ها به آنجا منتقل می‌شوند

زمانی که شروع به نوشتن می‌کنیم خواه‌ناخواه ذهن ما از افکار منفی و از آنامواج بازدارنده آزاد و رها می‌شود و فقط روی نوشتن تمرکز می‌کنیم و وقتی می‌نویسیممثل این می‌ماند که روی دلمان حک می‌کنیم و آموزشی، آموزش می‌شود که واقعاً روی دلانسان حک شود، آن زمان است که فرد، هر صحبتی از آن آموزش‌ها بکند واقعاً از دلشبرمی‌آید.




سومین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 98/09/12با استادی همسفر لیلا، نگهبانی موفقت همسفر سمیه و دبیری موفقت همسفر الهام با دستور جلسه نقش سی دی ها و نوشتن آن ها در آموزش» رأس ساعت  15:00 آغاز به کار نمود.



و این‌گونه معبود یکتا برایمان ریسمانی محکم، به نام کنگره ۶۰ فرستاد و یکی از بهترین بندگانش به نام حسین دژاکام را بلد راهمان قرار داد، بنده‌ای که بر هدایتمان بسیار تا بسیار مشتاق‌تر از خودمان است و بدین‌صورت جناب مهندس شدند یکی از هزاران ریسمانی که باری‌تعالی در کلام‌الله شریف سفارش گره زدن دست بندگان خود به آنها را کرده تا به نور هدایت شوند.




هنگام رهایی این حس را داشتم که دوباره متولد شدم و انگار که خداوند تمام درهای رحمتش را به‌سوی من باز کرد و خداوند را شکر می‌کنم که کنگره را در مسیر من قرار داد تا بتوانم تاریکی‌های خودم را ببینم.


جواب خوبی را با خوبی؛ ولی جواب بدی را نباید با بدی و کینه به دل گرفتنداد؛ چون اولین ضربه به خودمان می‌خورد. وقتی کینه و تنفر داشته باشید آن را انتقالمی‌دهید و اگر محبت در وجودتان باشد آن را می‌توانید انتقال بدهید؛ یعنی شما  باید مالک چیزی باشی تا بتوانی ارائه بدهی.



داشتم به صحبت‌های آقای مهندس فکر می‌کردم ، وقتی‌که صحبت می‌کردند می‌گفتندکه کنگره‌ای که الآن می‌بینید همین نیست که الآن هست. زمانی که از صفر شروع کردیم و شاید زیر صفر هیچ چیزی نداشتیم، واقعاًهیچ چیزی! نه پولی، نه جایی،حتی فرهنگسرایی که به ما می‌دادند مدیریت که عوض می‌شد ما را  بیرون می‌انداختند و بارها شده بود که گوشه خیاباننشسته بودیم . می‌نشستیم و صحبت می‌کردیم؛ اما ناامید نمی‌شدیم.



سؤالی که پرسیده بودید که بعضی افراد می آیند در کلینیک‌ها دور بزنند و می گویند ما می‌خواهیم سریع درمان بشویم. بله درست است شما یک درمان اعتیاد و یک ریکاوری دارید و مسئله بعدی توجیه مریض است 



چهارمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ98/09/19 با استادی همسفر حمیده، نگهبانی موفقت همسفر سمیه و دبیری موفقت همسفر الهام با ستور جلسه  بنیان » رأس ساعت  15:000 آغاز به کار نمود.

15 آذر 1376 روزی است که نویدی شادی بخش برای مصرف‌کنندگان و خانواده‌هایشان بود تا آنها هم بتوانند در ناباوری خود باور کنند که درمان قطعی اعتیاد امکانپذیر است و می‌توانند از درد و رنجی که بر آنها مستولی است رهایی یابند.

آن لایه بیرونی مریض خیلی ناخوشایند است؛ ولی کسی می‌تواند پرستار شود کهپشت این ظاهر و لایه اولیه را ببیند؛ یعنی پشت این اخلاق بد، بوی بد و.‌. بیماریو رنج مریض را ببیند و به خاطر اینکه آنها را می‌تواند ببیند، می‌تواند پرستار باشد.


کنگره۶۰ با این بخشش و سخاوت عظیمش به من یاد داد که می‌توانم بخشنده باشم و مرا از حال خوش و لذت وصف ناپذیر آن آگاه کرد و مرا متوجه هوشمند بودن هستی کرد و وسعت دید مرا گسترش داد که دنیایی فراتر از چهارچوب ذهنی من وجود دارد. بخشندگی و بخشش‌های عظیمی که تصور آن برای من محال بود!

 و اما ضلع سوم که همان پایه مالی کنگره 60 است، از اهمیت فوق‌العاده بالایی برخوردار است که چه‌بسا اگر نباشد و اگر سست عمل کند، دو ضلع دیگر را هم تحت شعاع قرار می‌دهد؛ولی ازآنجایی‌که نگهبان کنگره 60، انسان بسیار با درایت و باتدبیری است، این ضلع کنگره 60 هم به حول و قوه الهی بسیار تا بسیار محکم، از همان ابتدا تا به امروز عمل کرده است و ان‌شاءالله روزبه‌روز بر قدرتش اضافه خواهدخوب شود.

مسئله‌ای که خیلی مهم است، در به دست آوردن یا از دست دادن ما هیچ نقشینداریم. در قرآن آمده که هر دوی اینها امتحان است و انسان نسبت به هرکدام ضعف نشاندهد، امتحان می‌شود؛ پس چرا باید در بخشش از مال و ثروتی که هیچ نقشی در آن ندارم،بترسم، وقتی‌که خودِ خداوند وعده داده که با بخشیدن، آن مال ۷۰ برابر می‌شود!



اشکال ما معمولاً آنجاست که اندازه را نمی‌فهمیم و همین‌طوری از خود زیاد می‌بخشیم و یکی از دلایلش این است که فکر کنیم محبت خوب است، مادر همیشه باید ببخشد؛ همیشه باید انرژی بدهد، ولی یک‌وقت‌هایی هم علت شرک است و شما برای اینکه آن شخص را از دست ندهید مدام به او امتیاز می‌دهید؛ ولی درواقع این علت دارد و علتش این است که درواقع معتاد شدید و وابستگی یا نیاز به تأیید طلبی است.


خدا را شکر می‌کنم که من هم لیاقتش را پیدا کردم که وارد لژیون سردار بشوم و آرزو می‌کنم تمام عزیزانی که امروز از ته دلشان دوست دارند عضو لژیون سردار بشوند حتماً تا سال بعد این اتفاق برایشان بیفتد.


بالاخره به رشته‌ی ورزشی والیبال که سال‌ها بود دوست داشتم رسیدم تمام سعی خود را می‌کنم که باهم تیمی‌های خودم رابطه خوبی داشته باشم.

                              

سومین جلسه از دوره جهل و نهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ98/09/26 با استادی همسفر آزاده، نگهبانی  همسفر مینا و دبیری همسفر الهام با ستور جلسه  گلریزان » رأس ساعت  15:000 آغاز به کار نمود.


به قول آقای مهندس اگر حتی وارد مسیر ضد ارزش شد هیچ دوراهی‌ای بدون بازگشت نیست. اگر انسانی بر سر این دوراهی، راه اعتیاد را انتخاب کرد می‌تواند تفکر و دانایی‌اش را پرورش دهد و از این مسیر برگردد و به سمت درمان برود.

در کنگره 60 جناب آقای مهندس دژاکام به حفظ بنیان خانواده خیلی تاکید دارند و برای استحکام خانواده ارزش زیادی قائل هستند و به ازدواج آسان سفارش دارند و تا کید می‌کنند که ازدواج را سخت نگیرید، همه چیز در ابتدا کامل نیست. درهیچ ازدواجی هم هیچ تضمین صددرصدی نیست. در زندگی فراز و نشیب ها را تحمل کنید.



اطلاعیه مهم :
با توجه به این که هر ماه امتحان در آخرین جلسه خصوصی همسفران برگزار می شود ، لذا امتحان شماره ۴ در شعبی که جلسات خصوصی همسفران روز سه شنبه است در تاریخ ۹۸/۱۰/۲۴ و در شعبی که جلسات آنها روز دوشنبه می باشد ، امتحان در تاریخ ۹۸/۱۰/۳۰ برگزار می شود .
منابع آزمون شماره ۴ :
وادی ها : وادی ۶ و ۷
کتاب ۱۴ مقاله : از صفحه ۲۹۶ تا ۲۳۶
سی دی : امواج بازدارنده ذهن ، از فرمانبرداری تا فرماندهی ، طلب ظلم و کلسیم

توجه توجه : امتحان فردا سر ساعت ۱۴ برگزار می شود.



ازدواج مثال عینی وادی پنجم است، آنجا که از دوری از ضد ارزش‌ها، خودداری، قناعت و پس‌انداز، غیبت نکردن‌ها سخن می‌راند. ازدواج وادی دهم است، آن اندازه که می‌بایست تغییر داد صفاتی را که ویران می‌کند ساختاری را که بناشده است.



وقتی این دستور جلسات در کنگره گنجانده می‌شود برای این است که کسانیکه مجرد هستند و یا سن ازدواجشان بالا رفته و کسانی که ازدواج‌کرده‌اند یک تلنگری بهخودشان بزنند و روی نقاط مشترک خودشان کار بکنند و اگر من به‌شخصه روی زندگی خودم مشکل‌دارمباید بگردم با توجه به آن مشکلات، تغییرات را برای خودم ایجاد کنم، حال چه خانم و چهآقا.


پنجمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 98/10/3 با استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر عزیزه و دبیری همسفر سمیه با ستور جلسه  ازدواج » رأس ساعت  15:000 آغاز به کار نمود.

دید و نگرش کنگره به ورزش بسیار متفاوت با آن چیزیاست که در جوامع شاهد آن هستیم؛ چراکه نگاهی که کنگره به ورزش دارد برای سالم‌سازیجسم و روان و پویایی و تحرک و لذت است که فرد را به تعادل و حال خوش برساند، به‌عبارت‌دیگردر کنگره، نوع نگاه به ورزش، نگاه قهرمانی نیست بلکه نگاه پهلوانی است؛ یعنی اخلاقو رعایت حرمت‌ها و احترام به پیشکسوتان و جایگاه‌ها در اولویت است و بردوباختچندان مهم نیست و مهم آموزش گرفتن از شرایط مختلف است.



یکی پس از دیگری نقاشی های زیبایی می‌کشیدند و امروز به ما از طرف مرزبانی خبر دادند که بازرس به شعبه می‌آید و وقتی شروع به خواندن آوای شکرگزاری کردند بازرس به لژیون ما آمد و از دیدن هماهنگی بین بچه‌ها به وجد آمد.

من فکر نمی‌کنم هیچ برنامه‌ای داشته باشیم که بتوانیم جایگزین این برنامه بکنیم که بخواهد این قدر به ما انرژی بدهد و آموزنده باشد . 
شعار ما در جهان‌بینی آموزشی این است یا می بریم یا می‌آموزیم .
اگر این تفکر را در مسائل زندگی‌مان  بیاوریم و این را داشته باشیم که هر مسئله را یا می‌توانیم حل بکنیم یا اینکه به بخش آموزشی آن نگاه بکنیم حتماً یک آموزشی برایمان دارد . اگر در جائی نمی‌توانیم از پس مشکلات و مسائلمان بربیاییم به دنبال نکات آموزشی آن باشیم و این می‌تواند خیلی به ما کمک بکند که به یک تفکر درستی در تکامل زندگی برسیم .


جهان‌بینی درواقع دید و نگرش ماست؛ اینکه من برای چه‌ورزش می‌کنم؟ آیا ورزش می‌کنم که خودی نشان دهم و یا اینکه همیشه نفر اول یا برنده باشم؟ درواقع جهان‌بینی ورزشی به ما می‌آموزد که من ورزش می‌کنم برای کسب حال خوب و خوش و سلامتی جسم و روان و اینکه چگونه با اعضای تیم هماهنگ و هم گام شوم و با ادب و احترام با یکدیگر برخورد کنیم و فضایی را برای یکدیگر بسازیم که لذت‌بخش باشد؛ چون ما ورزش می‌کنم برای کسب حال خوب و پیام ما این است که ما یا می‌بریم یا می‌آموزیم. درواقع از باخت سخن به میان نمی‌آید و با این اخلاق و حال خوب و رفتار و کردار و گفتار درستمان، پیام کنگره ۶۰ را و درمان قطعی و کامل اعتیاد را به گوش تمام جهانیان خواهیم رساند.

 


ششمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 98/10/10 با استادی همسفر منیره، نگهبانی همسفر عزیزه و دبیری همسفر سمیه با ستور جلسه جهان‌بینی ورزش» رأس ساعت  15:000 آغاز به کار نمود.


ورزش شنا یکی از محبوب‌ترین ورزش‌ها در بین اقشار مختلف مردم است. فردی که شنا می‌کند نه‌تنها از این طریق احساس راحتی و نشاط می‌کند بلکه در اثر شنا کردن قابلیت‌های جسمانی خود را افزایش می دهد.


من خودم همیشه جزء آن دسته از افرادی بودم که در ورزش کردن تنبلی می‌کردمو جمعه‌ها در پارک فقط تماشاگر بودم تا اینکه یکبار در ورزش دادن شرکت کردم و برایملذت‌بخش بود و انرژی زیادی گرفتم و همین امر باعث شد که از تماشاگر بودن فاصله بگیرمو ورزش دارت را به‌عنوان رشته ورزشی انتخاب کنم.اوایل فعالیتم در این رشته، دچار درد در ناحیه کتف می‌شدم؛ ولی به‌مرورزمانمتوجه شدم که دردهایم از بین رفته و در مقابل، عضلاتم قوی شده‌اند.



سلامتی یک عضو کنگره ۶۰ برای بنیان کنگره بسیار مهم و ضروری می‌باشد . جسم سالم، یک روان سالم را به دنبال دارد و در مسیر آموزش جهان‌بینی و‌ کاربردی کردن دانایی های کسب شده، مسافر و همسفر را یاری می‌دهد . 


خدا را شکر می‌کنم که در کنگره هستم و خدمت می‌کنم؛ زیرا کنگره تنها جایی است که به تمام زندگی من فکر می‌کند و در مورد همه چیز برنامه می‌دهد و راهکار دارد و تنها جایی است که من می‌توانم خودم را، روحم و جسمم را به تعادل برسانم و در تعادل بمانم .


کمک در کنگره 60 طیف وسیعی دارد و انواع کمک‌ها را در خود نهفته دارد. کمکی را که کنگره به ما برای شناخت درمان اعتیاد کرده را نمی‌توان اندازه‌گیری کرد و روی آن قیمت گذاشت.  با علم کنگره، صورت‌مسئله اعتیاد را آموختیم، چگونگی درمان را آموزش گرفتیم. علمی که هنوز هیچ کجای دنیا کشف نشده است.



هر شخصی که سرطان می‌گیرد: اول بیماری روان تنی می‌گیرد و بعد سرطان. من در این بیست سال آدم‌های زیادی را دیدم که به خاطر شیمی درمانی مردند. ولی از نظر من سرطان نداشتند و قابل درمان بودند. ولی باور اینکه چون دکتر دارد می‌گوید و واقعاً می‌دیدم که می‌خواهند بمیرند و می مردندوخانواده‌های آنها متلاشی می‌شدند. وقتی جسمی را به تدریج واگذار کردی به خیلی از چیزها و ماهیتها که از امواج هستند .امواج شامل؛خیلی ماهیت‌ها در صور پنهان می‌شود، از امواج رادیویی هست تا امواج بازدارنده و القا و ماهیتهای پنهانی بازپس گیری آن سخت است. 




در آموزش‌های کنگره ۶۰، همسفر می‌آموزد  که نقش همسفر در درمان اعتیاد نقش بازرس، مفتش و مراقب نیست که لحظه به لحظه بخواهد به مسافر خود گیر بدهد یا جیب های او را تفتیش کند یا دقت کند که چشمان مسافرش امروز اندکی قرمز است و . بلکه همسفر در کنگره ۶۰ می‌آموزد که نقش او نقش همراه، پشتیبان و حمایت کننده است. کسی که در لحظه‌های سخت به مسافرش امید، قوت قلب و اعتماد به نفس می‌دهد.

د


یک سفراولی و در کل یک همسفر باید مطیع و فرمانبردار راهنما باشد و این یک خدمت بزرگ است، قدردان جایگاهها باشد. ناسپاسی، نعمت را از ما دور می‌کند، اگر قدردان و شکرگزار کنگره 60 نباشیم به یکباره چنان از کنگره دور می‌شویم که نمی‌دانیم چه شد و چگونه این دوری اتفاق افتاد !!
.

 




قابل توجه همسفران عزیز ؛
 با سلام و تبریک هفته تقدیر ؛ از همسفر بنا به دستور سراسری بنیان کنگره ۶۰ جناب مهندس دژاکام 
جشن همسفر 
در تاریخ ۹۸/۱۰/۲۸ در کلیه شعب کنگره راس ساعت ۱۷ و جلسه باز برگزار خواهد شد.
حضور کلیه همسفران عضو در شعبه شادآباد  کنگره ۶۰ با پوشش سفید رهایی نمایانگر نقش بسزای این پرستاران عاشق در رهایی عزیزانشان از بند تاریکی اعتیاد خواهد بود.
در انتظار حضور سبزتان هستیم.
گروه مرزبانان واسیستانت شعبه شادآباد

هفتمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 98/10/17 با استادی همسفر مینا، نگهبانی همسفر عزیزه و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» رأس ساعت  15:000 آغاز به کار نمود.



وقتی شروع به کمک با مبالغ بالاتر می کردم نتیجه اش را می دیدم که ده برابرش به خودم باز می‌گردد و واقعاً به این نتیجه رسیدم که کمک کردن در کار خیر و نجات جان انسان‌ها مانند رودی جاری است و هیچ وقت خشک نمی‌شود بلکه هرچقدر بیشتر از آن ببخشی پرآب تر می‌شود   

           

بهترین آموزش من پذیرش بود. متوجه شدم اگر در زندگی مشکلاتی هست، بیماری هست مقصر اصلی خودم بودم که نتوانستم خوب تفکر کنم؛ چون افکار منفی مانع درست فکر کردن می‌شود. آموزش بعدی شکرگزاری و بخشش بود و سعی می‌کنم که یکی از صفات خوب خداوند که رحمان و رحیم است را در خود زنده کنم‌.



 با دیدن شوق بچه‌ها لذت می‌برم که دوست دارند کاردستی درست کنند و چیزی یاد بگیرند و این کوشا بودن بچه‌ها من را هم به وجه می‌آورد.
ما با کمک همدیگر شکل ابر را برش زدیم و این بار بچه‌ها یاد گرفتند که چگونه دوختن را با مواظبت کامل انجام دهند.




من بهترین حس های دنیا را با همسفر یک مسافر بودن به دست آوردم و همه اینها را مدیون کنگره۶۰ هستم و از خداوند مهربان می‌خواهم که به تمام همسفران عزیز که بال های پرواز مسافران هستند کمک کند تا در این سفر زندگی مسیر درست را پیدا کنند و در واقع همسفر عشق باشند .



وقتی اسم هسفر را روی خودت گذاشتی باید بدانی در این راه باید خیلی خیلی قوی عمل کنی . بدان که ناملایماتِی بیشتر سراغت می‌آید، مشکلات مسافرت و خودت، خانواده، اطرافیان، همه و همه روی دوشِ تو همسفرِ عزیز خواهد بود و تویی که چراغ راه می شوی تا هم خودت و هم مسافرت به مقصد برسی .



همانطور که در کنگره از همسفر به عنوان بال پرواز مسافر یاد شده است، باید بدانیم که ما همسفران نقش مهمی در مقابل مسافرمان داریم.  یک همسفر خوب کسی است که در کنار مسافرش و همراه او باشد و هماهنگ با مسافر حرکت کند، نه در مقابل او؛ چون در مقابل مسافر قرار گرفتن باعث می‌شود که نه تنها مسافر، درست حرکت نکند بلکه باعث می‌شود که خودمان از آموزش گرفتن دور شویم.



دیده ایم که در فیلم ها و نمایشنامه ها و در صحنه های تئاتر که زندگی ما هم یک صحنه بازی است، نقش های سخت و حساس را به ماهرترین بازیگران می‌دهند، اینجاست که شایسته است که به خود ببالیم، حتماً ما همسفران انسان‌های توانمندی بودیم که توانسته‌ایم از این دوران سخت به خوبی بیرون بیاییم که خداوند این نقش را برعهده ما نهاده است.
من امروز می‌خواهم بگویم با وجود تمام سختی هایی که در دوران تاریکی ها کشیدم بسیار خوشحالم که به سبب اعتیاد همسرم با کنگره 60  آشنا شدم . شاید برای دریافت هر خوبی باید بهایی را پرداخت کرد و بهایی که من برای آشنایی با کنگره پرداخت کردم، گذر از دوران تاریک اعتیاد بود و وعده خداوند را كه بعد از هر سختی آسانی است را درك كردم وخداوند را برای این عمل عظیم شكر شكر شکر



متوجه شدم که در این سفر به‌عنوان همسفر، چه نقش کلیدی ای داشتم و خود نمی‌دانستم. فهمیدم با ناآگاهی، چقدر حال مسافرم را ناخواسته تخریب کردم . 
از کنگره یاد گرفتم چطور بی توقع خوب باشم و خدمت کنم، چطور برای همه دعا کنم و انرژی خویش را به سمتشان روانه کنم، چطور باید به خاطر داشته هایم شکرگزار باشم به جای اینکه برای نداشته هایم زانوی غم به بغل بگیرم .


هر روزی که دامنه فرماندهی بر جسم و جانم بیشتر می‌شود، هر روزی که در اجرای فرامین الهی فرمانبردارتر عمل می‌کنم، هر روزی که یکی دیگر از تاریکی هایم را می‌بینم، درحال دریافت هدیه‌های  الهی هستم که همه را از برکات جایگاه همسفری و آموزش‌های الهی کنگره می‌دانم.



خواستم که بال پرواز مسافرم باشم؛ ولی دریافتم چیزی حرکت ما را کند کرده و آن وزنه های سنگین حسد، منیت، ترس، خودخواهی و . بود که به بالهایم آویزان بودند. با آموزش‌های کنگره سعی در بازکردن آنها نمودم تا جایی که بالهایمان چنان سبک شد که امکان پرواز در آسمان آبی رهایی را یافتیم. اگرچه در صور ظاهر یک همسفر بوده و هستم؛ ولی در صور پنهان مسافری می‌باشم و سفر درونی ام همچنان ادامه دارد و آن چیزی که همیشه برایم ارزش دارد این است  که فقط در کنار مسافرم حرکت کرده و او را رها نمایم تا او نیز در طول سفرمان بال و پر گرفته و پرواز دوباره را بیاموزد، آنطور که دوست دارد.


خیلی قشنگ است انسان بداند برای چه به دنیا آمده و خط زندگی‌اش را باید با چه تفکری بپیماید و همیشه تشنه آموختن باشد و جناب مهندس بال پرواز مسافران را به پرواز درآوردند تا در کنار هم طعم شیرین زندگی زیبا را با بهترین شکل بچشند و با خدمتگزاری به همه بی هیچ چشمداشتی مسیر آرامش دیگران را هم مهیا کنند و خود را به خدا نزدیک کنند.
 همه حس امروزِ من، آرامش و امیدواری و آگاهانه قدم برداشتن است، با تکیه بر الله و دوری از تاریکی و نادرستی و ناامید نشدن در مقابل مشکلات و آسیب‌ها و تخریبهای زندگی و روزگار و اجتماع و دیگران .‌


سپاسگذار خداوند باشیم؛ حتی اگر از خیلی از چیزهایی که دوستشان داشتیم  گذشتیم تا به راهمان ادامه دهیم که اوست در پایان سفر، بندعشق و.
شاید روزی که به مسیر هزاران ساله مان نگاه کنیم خوشحال شویم که بودن در جایگاه همسفری و خدمت در کنگره را اولویتمان قرار دادیم! 
همسفران سرافراز، هفته تان مبارک. شما بسیار بزرگید که برای حفظ خانواده و جاودانگی تان می‌جنگید و پیروزی‌های  کوچک را، قربانی، آن فتحِ بزرگ ( رسیدن به قدرت مطلق ) می‌نمایید.



همسفر اینقدر قدرت و توانایی دارد که حتی اگر در مسافری خواسته و بذری نباشد، همسفر در وجود مسافر خواهد ساخت. 
حضور همسفر در کنگره و دریافت آموزش‌ها و کاربردی کردن آنها باعث همسو شدن خانواده و همدلی بیشتر خواهد شد.
این هفته بر همه همسفران کنگره عشق مبارک


کنگره و مسافرم لطف کردند و این نقش و عنوان زیبا را به من هدیه کردند و اگر بگویم بیشترین لذت را از ایفای این نقش در زندگی‌ام می برم اغراق نکرده‌ام؛ ولی آیا این نقش را به درستی ایفا کرده‌ام؟
آیا دیگران و از همه مهمتر مسافرم از بازی من در این نقش لذت می برد و راضی است؟
اینها سوالاتی است که همیشه ذهنم را به خود مشغول می‌کند، به قول یک عزیزی: برای اینکه از بازی خود در این نقش لذت ببریم و به خوبی ایفای نقش کنیم، اولین فاکتور این است که بپذیریم که من هرچقدر هم که عاشق مسافرم باشم باز هم نمی‌توانم او را تغییر بدهم و سعی کنم تغییرات را در خودم ایجاد کنم و حس خوبی از اجرای نقش خود داشته باشم


باید چشم و گوش و زبان و قلب و ذهنمان هم روزه باشند و باید حواسمان باشد تا ضدارزش‌ها را انجام ندهیم وگرنه گرسنگی را می‌شود چند ساعت تحمل کرد؛ چون در ساعتی مشخص می‌دانیم که رفع گرسنگی می‌شود و روزه اصلی را باید با دیگر اعضای بدن انجام دهیم تا نفسمان را هم پاک‌سازی کنیم تا ارتباط واقعی را با قدرت مطلق بتوانیم درک کنیم و از برکات این ماه مبارک رمضان بهره ببریم.


دومین جلسه ی لژیون مجازی سردار شعبه ی شادآباد با نگهبانی مسافر حسین، دبیری همسفر آزاده و استادی همسفر نسیم با دستور جلسه دانایی و دانایی مؤثر ( کسب روزی و بخشش ) » مورخ ۱۳۹۹/۱/۲۴ راس ساعت ۱۷ آغازبه کار نمود.


نتیجه طمع این دو مورد است:؛ اول اینکه انسان در مسئولیتی که به عهده دارد قوانین را زیر پا می‌گذارد، از محدودیت‌ها فرا می‌رود و دوست دارد دامنه اختیاراتش را زیاد کند. دوم ؛ گرفتن مسئولیت‌های دیگر باعث محروم شدن دیگران از آموزش و خدمت می‌شود.


نظم در صور آشکار و تربیت نفس در صور پنهان، از روزی‌های کثیر ماه رمضان است. در این ماه یاد می‌گیریم که چگونه به خواسته‌های  نفس نه بگوییم و به عزت نفس برسیم.از برکات این ماه، نورِ الهی است که بر دلها می‌تابد و گویی عشق را در دلها فزونی می‌بخشد و دریای مهربانی وسعت می‌گیرد. نظم را از سحرگاه تا افطار تمرین می‌کنیم و آهسته آهسته تا عید رمضان پیش می‌رویم.



در کنگره یاد گرفتم که شهر وجودی وجسم من به صورت یک امانت به من داده شده است و ماه رمضان از چیزهایی است که این امانت راسالم نگاه  می دارد. ما ۱۱ ماه خورده ایم وآشامیده ایم و در یک ماه می خواهیم بدن خود را ریکاوری کنیم تاجسم ما آرام گیرد.


در متد isp شما روزه مواد می‌گیرید کسی که از اول وارد سفر ‏ ‏ Dst می‌شود روزه می‌گیرید در حدّ فاصل ۸ ساعت به ۸ ساعت، ۸ صبح تا ۴ بعدازظهر و ۱۰ شب که از روزه ماه مبارک هم سخت تراست چون در روز معمولی سحر و افطار از هر چیزی که هست و هر چیزی که بخواهی می‌توانی بخورید ولی در روزه Dst یک مقدار مشخص در وقت مشخص می‌توانی استفاده کنید.


ماه رمضان ماه عبادت و بندگی خدای بزرگ است و در این ماه درهای توبه و رحمت خدا به‌سوی همه‌ی انسان‌ها باز می‌باشد. ماه رمضان فرصت خوبی برای خودسازی و پیدا کردن خودمان است پس مواظب باشیم بعدازاین ماه خودمان را گم نکنیم. 


"درد فراق لذت وصال را زیاد می‌کند" این جمله را چگونه تفسیر می‌کنید؟
در ماه مبارک رمضان این جمله را بیشتر درک می‌کنیم؛ چون با روزه‌داری  لحظهٔ افطار، وصال و آرامش و لذت را تجربه می کنیم، از اینکه توانسته‌ایم در حد توانمان  یک روز پرهیز کنیم واز خداوند  فرمان‌برداری کنیم و همین‌طور ازلحاظ لذت خوراکی‌ها که همیشه طعم عادی برای ما دارند و روزه‌داری باعث می‌شود که عطر و بو و مزه‌ای دیگر برای ما داشته باشند.

من از وقتی که وارد کنگره شدم با آموزش‌هایی که از کنگره گرفتم فهمیدم که خودِ شخص من، ارزش زیادی دارم و  جایگاهم را در زندگی‌ام پیدا کردم و به جایگاهی که دارم احترام قائل شدم؛ چون قبل از این فکر می‌کردم دختر خوب، مادر خوب، همسر خوب کسی است که برای خودش نباشد و فقط برای دیگران زندگی کند ازخودگذشتگی داشته باشد؛ اما کنگره به من در کنار ایثار و فداکاری کردن برای اعضاء خانواده‌ام، یاد داد که برای خودم هم فداکاری کنم و برای خودم ارزش قائل باشم . اگر خودم را دوست داشته باشم؛ پس مطمئنم می‌توانم دیگران را دوست داشته باشم. 

 بچه‌ها مشغول به کارکردن با چوب بستنی و سی دی شدند و خانم مونا و خانم فاطمه عزیز هم ما را در این امر یاری می‌دادند.
یکی پس از دیگری کارشان را به اتمام می‌رساندند و مشتاقانه منتظر کار بعدی بودند و بسیار از اینکه خودشان می‌توانستند کاری را درست کنند خوشحال بودند. 
طبق روال، خانم مونا انگلیسی کارها را به بچه‌ها آموزش می‌دادند. 



به نام قدرت مطلق



احتراماً؛

بدین‌وسیله به اطلاع کلیه همسفران نمایندگی شادآباد می‌رساند، روز سه‌شنبه مورخ 98/11/1 مراسم تجلیل از دوره اول خدمت کمک راهنمایی همسفر؛ سرکار خانم آزادهٔ عزیز برگزار می‌گردد.

از کلیه همسفران در این مراسم دعوت به عمل می‌آید و از این خدمت عظیمتقدیر و تشکر می‌نماییم.





با سلام و احترام؛

به استحضار اعضای محترم کنگره 60 می‌رسانیم، جمعه 27 دی ماه 1398، نمایندگی پارک طالقانی تهران تعطیل می‌باشد و تمامی فعالیت‌ها اعم از برگزاری لژیون‌ها، مسابقات و تمرین ورزشی، دریافت دستور رهایی و. برگزار نمی‌گردد.

 

نگهبان کنگره 60



با سربلندی و راه حل مناسب و برخورد درست ادامه زندگی بدهیم و همانطور که در فصل خزان درختان برگ‌های پوسیده و خشک شده خود را دور می‌ریزند، ما هم با الگوبرداری سعی کنیم اخلاق های بد و  ضدارزشی خودمان؛ مثل دروغ، غیبت و اضافه وزن و . را که در کوله پشتی مان جا داده‌ایم را کنار بگذاریم و مثل فصل بهار که درختان برگ‌های نو و جوان درمی‌آورند، ما هم زنده و بیدار شویم.


حال مسافر بنا به آن شرایطی که در اثر مصرف مواد داشته خیلی به هم ریخته و خراب است و دست خودش نیست که چه حالی داشته باشد و رفتارش را نمی‌تواند کنترل کند؛ اما منِ همسفر، شرایطم خیلی بهتر از مسافرم است. درست است که ترکش های اعتیاد به روح و روان من هم خیلی آسیب رسانده؛  اما تحت اختیار مواد نبوده‌ام و با آموزش گرفتن و از همه مهمتر کاربردی کردن آموزش‌ها، می‌توانم خیلی راحت حال خودم را خوب کنم و تحت تاثیر حال مسافرم قرار نگیرم؛ البته نه اینکه کاملاً او را فراموش کنم، نه بلکه باید حال خودم را بتوانم خوب کنم تا حال مسافرم هم خوب شود.


همسفر بودن خیلی مسئولیت بزرگی است و اوایل این را درک نمی‌کردم و این درک به مرور زمان برایم به وجود آمد .
خانم آنی بزرگ می فرمایند:  ما اینجا باید آموزش بگیریم، صبر کنیم و استقامت داشته باشیم تا بتوانیم به مسافرمان کمک کنیم. 
اگر به کنگره می‌آییم و فقط آموزش‌ها را بگیریم و اینها را کاربردی نکنیم، هیچ کمکی به حال مسافر نمی‌کنیم؛ پس باید روی خودمان تمرکز کنیم تا بتوانیم اول به خودمان و بعد به مسافرمان کمک کنیم.

 



همسفر در کنگره به کسی اطلاق می‌شود که سابقه مصرف هیچ گونه موادی نداشته باشد و در کنار شخص مصرف‌کننده قرار می‌گیرد. 
این تعریف همسفر؛ اما در خودِ کلمه همسفر هزاران حرف و سخن نهفته است. همسفر، بال پرواز مسافر است و با همین بال ها باید بال پرواز خودش هم باشد؛ یعنی باید در کنار همراهی کردن مسافر خودش هم سفر درونی داشته باشد و هم مراقب سفر مسافر باشد و هم مراقب خشم، نفرت، کینه، حقارت، ازدست دادن اعتماد به نفس و.
همسفر تخریب های زیادی را سال ها با خود حمل کرده و باید یک جایی این بار را زمین بگذارد و کنگره بستری را فراهم می‌کند که از این بار سنگین خلاص شود و با عشق و صلح و آرامش به مسیر خود ادامه دهد.  



از خداوند خواستم تا کمکم کند که نقشم را بهتر و بهتر درک کنم و با بالا بردن علم و دانشم نسبت به این جایگاه بهترین تصمیمات را در لحظه‌لحظه زندگی‌ام بگیرم و قدردان و سپاس گذار خداوند باشم که اذن حضور در این جایگاه مقدس  را به من داد.


هشتمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 98/10/24 با استادی همسفر صدیقه، نگهبانی همسفر عزیزه و دبیری همسفر الهام با دستور جلسه هفته همسفر» رأس ساعت  15:000 آغاز به کار نمود.



همیشه و همه جا همراهمان بودید، با ما گریستید، با ما حرکت کردید، با ما زمین خوردید، درد کشیدید و یادمان دادید درختان ایستاده می‌میرند.
شما بخشندگی و خضوع را با عمل به ما آموختید، شما عشق را با لحظه لحظه کنارمان بودن، یادمان دادید. شما عاشقی کردید و بنده خوب خدا شدید و قطعاً خدا به داشتن بنده ای چون شما به خود می‌بالد.


من قبل از ورود به کنگره با امروزم قابل مقایسه نیستم. شخصی که سرشار از ناامیدی بود و انگیزه هیچ کاری نداشت، با دریافت انرژی های نابِ کنگره، به مرور از یخ زدگی خارج شد، امیدوار شد، انگیزه گرفت، تحصیلات نیمه کاره اش را ادامه داد و خیلی تغییرات دیگر که خدا را بابت تک تک شان سپاسگزارم‌‌

 


تفکر تنها راه نیست؛ تفکر اول است و بعد حرکتت آغاز می‌شود؛ پس در این وادی باید ساختار ذهنی و ساختار تفکری خود را تبدیل به ساختارهای عملیاتی نماییم . قبل از اینکه وارد کنگره شوم هر کاری که انجام می‌دادم یا بدون تفکر بود و یا فکر می‌کردم که با تفکر است و هیچ وقت هم به نتیجه مطلوب نمی‌رسیدم؛ چون آموزش نگرفته بودم و تفاوت بین کارِ با تفکر و کارِ بدون تفکر و یا فرق تفکر و افکار را نمی‌دانستم و به هر حال از کار خود راضی بودم.



در وادی پنجم فهمیدم با نشستن و فقط فکرکردن به جایی نمی رسم؛ حتماً باید تلاش و حرکت کنم تا به خواسته‌هایم برسم و باید تسلیم کنگره باشم. از ضدارزش‌ها دوری کنم، خوددار باشم، به آن چیزهایی که دارم قانع باشم؛ ولی قبل از ورودم به کنگره چیزهای زیادی از خداوند و از مسافرم می‌خواستم.



بعد از قناعت به صبر می‌رسیم. برای رسیدن به هدفِ خود و به‌خصوص رهایی از دام اعتیاد، بایستی صبر کنیم؛ چون با تلاش و صبر به نتیجه می‌رسیم.
صبر یکی از مهمترین پارامترهای درمان اعتیاد می‌باشد تا تغییرات در جسم و جهان‌بینی و روان ذره ذره صورت بپذیرد و به سلامتی و درمان و تعادل نزدیک شویم و هیچ کاری بدون زمان دادن به نتیجه نمی رسد.



سومین جلسه ازدوره هفتاد و دومین سری کارگاه‌های آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران کنگره 60 روزشنبه مورخ 1398/10/28 نمایندگی شادآباد با استادی اسیستانت محترم شعبه؛ همسفرنسرین،  نگهبانی همسفر مرضیه و دبیری همسفر آیدا با دستور جلسه جشن همسفر» رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.



نداشتن آرامش و امید و. نتیجه درست فکر نکردن است و برای برگشت از مسیر غلط و اشتباهی که رفته ایم؛ اولین گام این است که باید تفکر و اندیشه و باورهای خود را با توجه به چهار وادی قبل اصلاح کنیم و در این وادی وارد بخش عملیاتی مسیر شویم که با دوری از ضدارزشها حرکت ما امکان پذیر می شود.
و در ادامه پله های دیگری را برای تزکیه وپالایش در  این وادی قرار داده اند که تا از آنها بالا نرویم به هدف ومقصد تعیین شده نمی رسیم.


امروز برنامه لژیون ما با روزهای قبل فرق داشت. قرار بر این بود که امروز، بچه‌ها با گِل سفال، هرچیزی که دوست داشتند و به فکرشان می‌رسید درست کنند. 
عزیزانم از این برنامه بسیار استقبال کردند و هرکدام با دست‌های کوچکشان شکل‌های زیبایی درست می‌کردند و برای یادگاری خشک می‌کردند.  


خداوندا به درگاهت سجده می‌کنم و شاکر هستم که در پیشینه‌ام مرا همسفر نامیدی تا بدین‌وسیله با یکی از بهترین بندگان شایسته‌ات آشنا شوم. خانم آزاده عزیزم راهنمای خوب و مهربانم بسیار خوشحالم که شما را انتخاب کردم و از این بابت همیشه به خودم تبریک می‌گویم همیشه در شعبه برای من قوت قلب بودید، دل‌تنگتان می‌شوم. شما یکی از تأثیر گزارترین افراد در زندگی من هستید و خواهید بود از تمام زحمات و تلاش شما تشکر و قدردانی می‌کنم. تا ابد دوستتان دارم.




باید تفکرات خود را از قوه‌ به فعل برسانیم تا به آن آرامش مدنظر برسیم. تا موقعی که تفکرات ذهنی خود را عملیاتی نکنیم، نمی‌توانیم به مرحله آرامش قدم بگذاریم و این پاکسازی و سازندگی را باید از خودمان شروع کنیم و سه اصل پندار سالم، گفتار سالم و کردارسالم را همیشه درنظر داشته باشیم۰


نهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 98/11/1 با استادی همسفر صبا، نگهبانی همسفر عزیزه و دبیری همسفر الهام با دستور جلسه وادی پنجم و تأثیر آن روی من» رأس ساعت  15:000 آغاز به کار نمود.
در ادامه مراسم تجلیل از مقام کمک راهنمای محترم سرکار خانم آزاده باشکوه فراوان برگزار شد.


نکته دیگر هم در سی دی بیان شد این بود که  ما باید درحرکت خودمان و راه  صراط مستقیم اراده و عمل قوی داشته باشیم با تفکر مهره‌ها را جابه‌جا کنیم تا به پیروزی برسیم یعنی در هر حرکتی با تفکر بالا مسیر زندگی‌مان را در دوراهی‌ها درست انتخاب کنیم تا بتوانیم در زندگی موفق باشیم.



همسفران خوبی باشیم و هم در بهبود حال خودمان و حال مسافرمان نقش سازنده‌ای داشته باشیم و سفر را با موفقیت طی کنیم.
ما تاریکی‌هایی در زندگی داشتیم و دلیل آن به خاطر ندانستن جهان‌بینی درست بوده است، انشالله بتوانم در سفر اول با داشتن علم جهان‌بینی، به سمت روشنایی‌ها حرکت کنم و سفرمان را با آموزش‌ها با موفقیت به پایان برسانیم.داد




علم جهان‌بینی، علم خودشناسی است، اینکه اول خودمان را تحلیل کنیم، اشکالات و نواقص خودمان را برطرف کنیم، از شکست نترسیم، حرکت کنیم، با ناامیدی و احساس‌های منفی مبارزه کنیم و اول در جهت سازندگی خود، سپس جهان بیرون تلاش کنیم. وقتی همین کارهای کوچک را که برعهده ماست به‌درستی انجام دهیم می‌توانیم راه صحیح شناخت خود را پیدا کنیم و نیازی به انجام کارهای بزرگ نیست. همین که عقل می‌گوید فلان کار را به‌موقع انجام بده، کافی است انجام بدهیم یا همین‌که بلد باشیم همنوعان خود را همان‌گونه که هستند بپذیریم، خودش قدم بزرگی در جهان‌بینی است.


ادراک و دریافتم نسبت به کل جهانی هستی و جهان درون و بیرون تغییر کرد و به دانش تازه‌ای دست یافتم. کمی با صور پنهانم آشنا شدم. حس های خفته‌ام بیدار شدند و دیدگاهم کلاً به زندگی‌ام عوض شد. دیگر نه کسی را قضاوت می‌کنم و نه در زندگی دیگران تجسس می‌کنم و همه اینها را از آموزش جهان‌بینی دارم.


اگر رفتار و کردارمان را تغییر ندهیم و آگاهی‌های خود را بالا نبریم و بخواهیم همان انسان‌های به‌هم‌ریخته قدیم باشیم و همان عادات و رفتارها را داشته باشیم و نوع دیگر نشویم، پنجاه سال دیگر هم بگذرد، اتفاقی برای شخص نمی‌افتد؛ پس باید این تغییرات بنیادی و از درون باشد، نه با حرف، باید عمل کنیم.



در آموزشهای کنگره ۶۰ به جسم انسان بسیار اهمیت داده شده و تغذیه مناسب یکی از این آموزشهاست .
در رابطه با تغذیه در ماه رمضان توصیه های بسیاری شده است که در ساعات افطار و سحر چه غذاها و نوشیدنیهایی استفاده کنیم و .اما نکته ای که همیشه آقای مهندس عنوان می‌کنند این است که از غذاهای ارگانیک و سالم استفاده کنیم پس بهتر است در این ماه حتی الامکان از غذاهای فاقد مواد نگهدارنده استفاده کنیم که بهانه ای شود برای داشتن سبد غذایی سالمتر در ماهها و سالهای بعد چرا که تغذیه در سیستم ایکس نقش مکمل را دارد و بسیار مهم است ، اینقدر نقش تغذیه مهم می‌باشد که آقای مهندس در چندین سی دی روی این موضوع تاکید کرده اند.


در سی دی بخشش آقای امین در مورد حس‌هایی که در آدم‌ها به وجود می‌آید بحث می‌کند. بیشترین چیزی که در زندگی آدم‌ها باعث تصمیم‌گیری آن‌ها می‌شود حس‌هایی است که در درون آن‌ها ایجاد می‌شود و حس‌ها در مسیر زندگی آدم‌ها نقش به سزایی دارند. حس‌ها تا موقعی که خوب باشند تخریب و خللی در زندگی ایجاد نمی‌کند و به‌درستی از آن‌ها استفاده می‌شود. ولی اگر از حس‌ها در جهت منفی استفاده شود باعث تخریب و دور شدن از مسیر درست زندگی می‌شود. مثل رابطه احساسی پسر و دختر و یا برعکس.


به عقیدهٔ من ما در سال مناسبت‌های بسیاری داریم مانند محرم و صفر، اعیاد مختلف و. اما هیچ‌کدام جزو دستور جلسه کنگره نشده است و کنگره توجه ویژه‌ای به ماه مبارک رمضان داد و من فکر می‌کنم که هر دو یک هدف را دنبال می‌کنند و اینکه آخرین مرحله آرایش جسم فرمان فکر و عقل است، در این ماه فرصتی ویژه است که ما اجرای فرمان خداوند به‌فرمان عقل نزدیک‌تر شویم.



به نام قدرت مطلق الله 

کمک راهنمایان و همسفران عزیز احتراماً به اطلاع می‌رساند، از این پس آزمون‌های نمایندگی بصورت آنلاین برگزار می‌شود؛  لذا در این پست، نکات مهم و چگونگی شرکت در آزمون آنلاین به صورت تصویری به سمع و نظرتان می‌رسد.



 سعدی شیرین‌سخن علیه رحمه فرمود: بر سه تن، حکمت وارد نشود؛ پرخور، پرخواب و پرگو.
ماهِ رمضان تمرینی است برایِ تزکیه این سه صفتِ مذموم.
بیداری در سحر ریاضت است بر پرخوابی. دهان فروبستن از خوردن و آشامیدن، ریاضت است بر پرخوری و لب فروبستن از سخنانِ لغو و گناه‌آلود، ریاضت است بر پرگویی و آنکه در تزکیه نفس ریاضت نکشد به سرمنزل سعادت نرسد.


گاهی همسفر گله می‌کند که من مسافرم را بسیار ساپورت می‌کنم، از حقخودم و فرزندانم می‌گذرم؛ اما او از اعتیاد رها نمی‌شود، انگار روش کنگره به دردما نمی‌خورد و خدا از ما روی‌گردان شده و . و این همان است که استاد امینفرمودند: آموزش‌ها گاهی به ضدِ خود تبدیل می‌شوند. همسفری که در حقِ نفسِ خود بی‌عدالتیمی‌کند و حق فرزندان خود را فدای نفس سرکش مسافرش می‌کند، پرواضح است که مسافر بهدلیل بدهکارشدن به کائنات و دیگر اعضا خانواده‌اش در تاریکی می‌ماند.



بنیان کنگره 60، آقای مهندس دژاکام و همچنین استاد امین، استاد جهان بینی، بارها و بارها در صحبت‌هایشان فرموده‌اند: از طبیعت الگو بگیرید.

وقتی به طبیعت، به نظام هستی و قوانین حاکم بر آن نگاه می‌کنیم، می‌بینیم نظم و انضباط موجود در آن را.

می‌بینیم که خداوند چه نظم و انضباط شگفت انگیزی در آفرینش همه چیز بر روی زمین و آسمان‌ها ایجاد نموده است؛ پس ما نیز به واسطه اینها باید در زندگی‌مان، در رفتارمان، در افکارمان نظم دهیم و بدانیم که اگر نظم و انضباط نباشد زندگی رو به نابودی می رود.




هر فردی که وارد کنگره می‌شود از روزی که سفر می‌کند، رعایت کردن این قوانین و حرمت ها، وظیفه اصلی اوست و این یعنی پذیرش تفاوت‌ها و سازگاری با دیگران.       
هر شخصی یکسری عقاید فردی و مذهبی دارد و در کنگره کسی با این عقاید کاری ندارد و این بسیار عالی است؛ زیرا همه نوع عقیده و نگاه، در یک لژیون، کنار هم قرار می‌گیرند و با یکدیگر رابطه ای سالم برقرار می‌کنند و به هیچ عنوان به عقیده یکدیگر کاری ندارند بلکه فقط روی سفر خود تمرکز می‌کنند.


ای داروی شفابخش و الهی که از سوی خداوند آمدی که معجزه‌گر باشی، از تو خواهشی دارم که مسافر من هم همانند من و تمام اعضای کنگره، به شفابخش بودن تو و اینکه فقط تو درمان دردش هستی ایمان بیاورد و به سمت تو بیاید و سفرش را با همسفری تو آغاز کند.



امروز کار بچه‌ها باتوجه به خواست و علاقه خودشان انتخاب شد که کشیدن نقاشی و کار با مداد شمعی بود. آنها یکی بعد از دیگری نقاشی های زیبایشان را که با لبخند معصومانه شان درهم آمیخته بود و من نیز در تکمیل نقاشی یاری شان می کردم را به اتمام رسانیدند.


با تمام تعاریفی که از نظم و انضباط گفته شد، می‌خواهم به این نکته مهم اشاره کنم که هرچند نظم در صور آشکار و ظاهر جلوه می‌کند؛ اما به عقیده بنده ریشه در دل و جان آدمی دارد و مطمئناً روح آشفته و نابسامان، ظاهر را نیز بی‌نظم و نابسامان می‌کند. سخن، رفتار، کردار و اعمال زیبا و دلنشین، ریشه در روح آراسته فرد دارد.



من خودم در سفر دوم دچار این بی‌نظمی شدم و زمانی توانستم آن را حل کنم که متوجه ریشه بی‌نظمی در درون خودم شدم و آن حس ناامیدی بود که بر من غلبه کرده بود و با حرکت و آموزش‌های راهنمایم و مرور دوباره وادی دوم و پی بردن به فلسفه حیات و زندگی و اعتقاد حقیقی به وجود خداوند، توانستم این نظم را به زندگی‌ام برگردانم و سعی کردم حرکتم را دوباره شروع کنم و خیلی مستحکم تر از قبل قدم بردارم

 



دهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 98/11/8 با استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر عزیزه و دبیری همسفر الهام با دستور جلسه نظم، انضباط و احترام» رأس ساعت  15:000 آغاز به کار نمود.


یازدهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 98/11/15 با استادی همسفر لیلا، نگهبانی همسفر عزیزه و دبیری همسفر الهام با دستور جلسه OT» رأس ساعت  15:000 آغاز به کار نمود.


 آقای مهندس تا الان توانسته‌اند با داروی شفابخش OT، چند هزار نفر را به درمان برساند و برای آنهایی که در اول کار با این دارو مخالفت کردند ثابت شده که با مصرف اصولی می‌توان مصرف‌کنندگان خواستار رهایی را درمان کرد و همه رهایافتگان همیشه و همه جا باید از مهندس دژاکام بابت داروی OT سپاسگذار و قدردان باشند.

           

 


وقتی‌که مواد مخدر را یکباره از شخص مصرف‌کننده بگیریم بدن انسان قادر نیست به‌یکباره ترمیم و بازسازی شود؛ ولی با روش Dst و شربت OT، این کار امکان‌پذیر است و آقای مهندس چون این روش را در خود پیاده کرده و علمی که تجربه‌شده باشد سندی بدون نقص است؛ پس شخص مصرف‌کننده می‌تواند در طول 11 ماه به درمان برسد؛ چون در این فرصت تمام سیستم‌هایی که ازکارافتاده است با این روش و داروی درمان اعتیاد دوباره به چرخه حیات خود بازمی‌گردد.




آزمون شماره5 (آزمون جامع) از دوره سوم آزمون‌های داخلی همسفران نمایندگی شادآباد در تاریخ 29 /11/ 98 رأس ساعت 14 در نمایندگی برگزار می‌شود.

منابع آزمون بهمن ماه:

کتاب 14مقاله : ازصفحه 311 تا350

سی دی ها: امید و ناامیدی، پیوندهای نامیمون، اهمیت خواب شب

وادی‌ها: هشتم و نهم

با سپاس اسیستنت و مرزبانان گروه خانواده


دراین وادی ما یاد می گیریم که صدا و ندای درونی عقل را بشنویم و توجه کنیم . به دستورات او عمل کنیم و به او به چشم یک فرمانروای عادل و صالح نگاه کنیم . با درمان اعتیاد خود و پشت سر گذاشتن آموزش ها ، و رسیدن به دانایی ، قوه تعقل خود را افزایش دهیم و در فرایند تزکیه ، خواسته های نا معقول را باگذشت زمان حذف کنیم و به فرمان عقل نزدیك شویم.


حتماً شنیده‌اید که می‌گویند: معتادان عقل ندارند، نظر شما در مورد این جمله چیست؟
به نظرم این جمله درست نیست. عقلِ فردِ مصرف‌کننده به خاطر مصرف کردن مواد از کار افتاده است و غیرفعال شده است . افرادی که در کنگره به رهایی و درمان می‌رسند خود، نشان دهنده  این است که جمله معتادان عقل ندارند جمله درستی نیست.



زمانی که ما به دیگران حق زندگی کردن می‌دهیم، دیگران نیز به ما حق زندگی کردن می‌دهند و این جزء قوانین هستی و کائنات است و اجرای این قوانین برای زندگی سالم و با آرامش، برعهده ماست.

     
               

زمانی که حسهای ما آلوده هستند و در مراتب پایین دانایی قرار داریم و درگیر حسهای منفی چون کینه و نفرت، قیاس و قضاوت و هستیم، به مانند این است که روزنه ها و پنجره‌های وجودی ما غبارآلودند و زنگار گرفته‌اند و به همین علت ما نمی‌توانیم از نور خورشید و یا همان عقل کل بهره مند شویم؛ پس برای رسیدن به فرمان عقل ابتدا باید .



نه خودم زندگی می‌کردم و نه اجازه می‌دادم مسافرم و فرزندانم زندگی کنند و آرامش داشته باشند. زندگی‌ام آشفته بود، افکارم به قدری مسموم شده بود که شک و بدبینی همه وجودم گرفته بود و دیگر نه عقلم کار می‌کرد و نه توانی برای مقابله کردن داشتم. اعتیاد، دعوا، توهمات، بدبینی، رنجش، به هم ریختگی و حال بد و . همه و همه مرا احاطه کرده بودند.



مهندس عزیز چه زیبا از طلوع صبح سخن گفت و چه شیرین است که آقای مهندس شفیع همه ما باشند
هر ضدارزش و فکر منفی باعث دوری من از این شفاعت خواهد شد. باید با قدرت و اختیاری که دارم، با فکر و عقل و جسم سالم به افکار خوب توجه کرده و عقل خود را زیاد کنم. باید قوانین را رعایت کنم.


ما بیشتر از نفس خود تبعیت می‌کنیم و به همین دلیل دچار مشکلاتی می‌شویم. باید یاد بگیریم که چگونه به نفس خود غلبه کنیم و به فرمان عقل گوش دهیم. در اوایل شاید سخت باشد؛ ولی خواستن توانستن است. باید آنقدر آگاهی و دانش پیدا کنیم که بر نفس امرکننده خود غلبه کنیم و هیچ‌وقت بر اثر فشارهای دیگران و یا منفعت خودمان، به نفس اماره جواب مثبت ندهیم.

      

متوجه شدم در زندگی خود، بدون اینکه مهارت درست زیستن و انجام عمل سالم را داشته باشم چقدر انرژی تلف کردم، چقدر زمان از دست دادم و چقدر خودم را خسته کردم؛ بدون اینکه کارهایم ثمربخش باشد و حس رضایت نسبت به خودم داشته باشم. 


اولین ماه رمضانی که در کنگره بودم هرگز یادم نخواهد رفت اینکه همه دست‌به‌دست هم می‌دهند تا یک افطاری داده بشود و این هماهنگ بودن برایم جالب بود و اینکه منهم می‌توانستم در این افطاری سهم کوچکی داشته باشم خیلی حس خوبی بود و این فقط ازنظر مالی نبود و خدمت می‌توانست از هر لحاظی باشد و من در کنگره ماه رمضان‌هایی که تجربه کردم خیلی نسبت به سال‌های دیگر متفاوت بود و درسی که این سال‌ها از رمضانی که در کنگره داشتم گرفتم این بود که روزه گرفتن فقط برای انجام دادن تکلیف شرعی نیست بلکه با روزه سیستم ایکس ما خوب کار می‌کند روح ما تغذیه می‌شود و روزه باعث نشاط و آرامش درونی ما می‌شود و با دوری از ضد ارزش‌ها، ما القای مثبت را بیشتر حس می‌کنیم و به خاطر همین حال خوشی داریم.


ماه رمضان ماه بندگی و عبودیت است ماهی که دل‌ها به خداوند بیشتر نزدیک هست و بهترین فرصت برای تزکیه نفس هست؛ و باید بتوانیم از این فرصت طلایی استفاده و بهره کافی را ببریم و بتوانیم با تزکیه و دوری از ضد ارزش‌ها کمی در صراط مستقیم قدم برداریم و بتوانیم به خداوند نزدیک‌تر بشویم.


همان‌طورکه در کلام‌الله هم آمده و کنگره به آن اعتقاد دارد این است که هر فرد سالم می‌تواند و بر او واجب است روزه بگیرد در ضمن ما نمی‌خواهیم بحث ی و یا مذهبی دینی راه بی اندازیم ولی چون کنگره و روش درمان در ماه مبارک به وجود آمد و از این  ماه الهام گرفتیم، آن‌هایی که به روزه اعتقادی ندارند، ما کاری با آن‌ها نداریم ولی کسانی که در سفر دوم هستند و سیستم x آن‌ها راه‌اندازی شده باید روزه‌بگیرند و سفر اولی‌ها هم می‌توانند از روش تدریجی و درصدی روزه‌بگیرند و از فواید و فواصل این ماه بهره ببرند.


فضایل روزه: تقویت تقوا و پرهیزکاری، آرامش روان و جسم، عدم نفوذ شیطان، مساوات بین فقیر و غنی احیای فضائل اخلاقی وجود شب‌های قدر و تلاوت قرآن.با روزه‌داری روح و روان و قلب و دل و نیز جسم را آرامش داده و باعث سلامتی روح و تندرستی جسم می‌شود.





روش DST و درمان اعتیاد در کنگره ۶۰، توسط جناب مهندس دژاکام در سال ۱۳۷۶ و با الهام از رمضان انجام گرفت
 همانطور که در ماه رمضان روزهای اول غذا نخوردن برای روزه دار سخت است؛ اما به تدریج روزهای دیگر فشار این کار کاسته می‌شود و جناب مهندس همین روش را برای درمان خود اجرا کردند و این کار با موفقیت انجام شد و توانستند آن را اجرایی کنند و پس از درمان خودشان، به صورت سخاوتمندانه، این اطلاعات را در اختیار دیگر مصرف‌کنندگان قرار بدهند تا آنها هم بتوانند از آن استفاده کنند تا به رهایی برسند.


من قبلاً غرور داشتم و هیچ گونه حاضر نبودم که غرورم را زیر پا بگذارم؛ ولی از وقتی که وارد کنگره 60 شدم این را دیدم که راهنمایان عزیز با آموزشی که گرفته‌اند، هیچ غروری در آنها وجود ندارد. وقتی که عشق باشد، غرور و منیت از بین می‌رود که راهنمایان عزیز این عشق در وجودشان هست. من هم تلاش می
کنم که این غرورم را از بین ببرم .

                   
  



" به نام قدرت مطلق "
به اطلاع می‌رساند، به مناسبت روز زن، مسابقات دارت همسفران در روز جمعه مورخ 98/11/25 در پارک طالقانی رأس ساعت 7:30 درقسمت دارت برگزار خواهد شد، لطفاً با لباس و کفش ورزشی در مسابقه حضور داشته باشید.
با آرزوی موفقیت برای تمام همسفران عزیز


دوازدهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 98/11/29 با استادی همسفر سکینه، نگهبانی همسفر عزیزه و دبیری همسفر الهام با دستور جلسه وظایف راهنما و رهجو» رأس ساعت  15:000 آغاز به کار نمود.


رهجو در بدو ورود موظف است از شخصی که با حس خودش به عنوان کمک راهنما انتخاب می کند، به طور کامل و بدون در نظر گرفتن اختلاف در تحصیلات، سن، وضع مالی و . تبعیت کند، راهنما هم وظایفی در قبال رهجو دارد
راهنما حق بی احترامی و پرخاش به رهجو را ندارد. ما در کنگره هیچ مراوده  مالی بین اعضا نداریم؛ پس مسلماً راهنما حق هیچ درخواست مالی و به هیچ عنوانی از رهجو ندارد.


بهترین ویژگی که یک رهجو باید داشته باشد تا بتواند با بالاترین توان خودش تحت آموزش قرار بگیرد کدام است؟ بهترین ویژگی یک رهجو این است که گوش به فرمان و تسلیم محض راهنما باشد و به این علم و دانایی برسد که دانسته‌ها و علم خارج از کنگره اصلاً به درد او نمی‌خورد.


 در کنگره 60 برای تفکر و توجه به رفتار خودمان از اصطلاحی که می‌گوید دوربین را روی خودمان بیاوریم استفاده می‌شود. باید توجه و تمرکز و تفکر را روی ساختار خودمان بگذاریم و آموزش‌ها و دانسته‌هایی را که کنگره 60 در اختیار ما گذاشته یا به عبارتی دانایی ای را که کسب کرده‌ایم از قوه به فعل درآوریم و بدانیم اساس تغییر من همسفر یا رهجو در کنگره عملیاتی کردن دانسته‌ها می‌باشد. 



ششمین جلسه از دوره دوم لژیون های سردار شعبه شادآباد با نگهبانی مسافر حسین و دبیری همسفر مینا و استادی مسافر محسن با دستور جلسه (تعهد ، وفای به عهد و تاثیر آن روی من ) ۹۸/۱۱/۵ راس ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.


خداوندا؛ ممنونم که هر بار با خروج از کنگره و لژیون دستانم را پر از محبت، آموزش‌های ناب و حس‌های خوب می‌کنی و سپاسگزارم بابت تمام تغییراتی که قرار است به برکت این آموزش‌ها در خودم ایجاد کنم.


همه افراد با هر میزان تفاوت فرهنگی و اجتماعی و. دارای نقاط مشترکی می‌باشند که اگر این نقاط مشترک را شناسایی کنند و توجه و تمرکز خود را روی آنها بگذارند قطعاً مهر و محبت بین آنها بیشتر خواهد شد؛ زیرا تفاهم امری است اکتسابی و به معنای توان تحمل تفاوت‌ها است. فکر می‌کنم یکی از دلایلی که باعث شده در بین همسفران و مسافران کنگره 60 میزان تنش کاهش پیدا کند همین نقاط مشترک است که کنگره 60 در زندگی آنها ایجاد نموده است و صحبت کردن در مورد آموزش‌ها، سی دی ها و جلسات باعث شده که توجه کمتری به تفاوت‌ها داشته باشند.

       

با توجه به نوع کروناویروس، علائم می‌تواند از نشانه‌های سرماخوردگی عادی تا سردرد، تب، سرفه،آبریزش بینی، تنگی نفس و مشکلات حاد تنفسی باشد. همچنین بیمار ممکن است سرفه‌های چند روزه ظاهراً بدون دلیل نیز داشته باشد که در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.
 کروناویروس نه تنها دستگاه تنفس بلکه ارگان‌های حیاتی دیگر بدن مثل کلیه و کبد را نیز درگیر می‌کند. در موارد حاد مشکلات گوارشی نظیر اسهال، نارسایی حاد تنفسی، اختلالات انعقادی خون و نارسایی کلیه نیز گزارش شده‌است که این مورد می‌تواند بیمار را به همودیالیز نیازمند کند.



هنگام خواندن پیمان پاهایم می‌لرزید؛ ولی شوق وصف ناپذیری داشتم. حس می‌کردم وقت جبران رسیده و به قول معروف دیگران کاشتند و ما خوردیم حالا ما می‌کاریم تا دیگران بخورند.
من با حال خراب وارد کنگره شدم و اکنون به آرامش و حال خوش رسیده‌ام و حالا وقت این رسیده است که این حال خوش را با عزیزانی که وارد کنگره می‌شوند قسمت کنم و بذر عشق و امید در دل آنها بکارم و بابت این خدمت از خدای مهربانم شاکرم که توفیق خدمت را به من عطا فرمودند.

         

وقتی درختی می‌کاریم درواقع توان از نو شروع کردن و از نو تولد یافتن را به مسافران می‌آموزیم تا آنها بدانند می‌توانند مثل یک نهال می‌شود همه چیز را از نو شروع کرد فقط باید اراده و خواست قوی وجود داشته باشد.



به نظرتان چرا موضوع درختکاری در وادی دوازدهم مطرح شده است؟
 در وادی دوازدهم ما یاد می‌گیریم برای رسیدن به هر موضوعی باید زمان را در نظر بگیریم، اگر بخواهیم عجولانه کار خود را پیش ببریم به نتیجه دلخواه نمی‌رسیم و به خاطر همین موضوع درختکاری در این وادی مطرح شده که زمانی که ما نهالی را می‌کاریم نباید توقع داشت که این نهال یک شبه درخت شود، باید مراقبت کنیم، محافظت و نگهداری کنیم، زمان صرف کنیم و صبوری کنیم تا به نتیجه دلخواه برسیم.


یک واقعیت اساسی در جهان مادی تغییرات روز به شب و شب به روز است. در هرلحظه سلول‌های بدن انسان تغییر می‌کند درواقع هیچ‌چیزی در جهان هستی نیست که بدون تغییر باشد پس من هم می‌توانم با تغییر دادن خودم به آرامش درونی خودم برسم عادت‌های قدیمی را رها و رفتارهای جدیدی را جایگزین آن کنم.


" به نام قدرت مطلق "


آزمون داخلی همسفران در تاریخ 1398/12/20 و روز سه شنبه، ساعت 14 در نمایندگی شادآباد برگزار خواهد شد.
منبع آزمون: جزوه جهان بینی۱، جزوه راهنمای تازه واردین
سی‌دی‌های : طلب، کفر، انتقال صفات می‌باشد و سوالات به صورت تستی و تشریحی و جای خالی است.
با ارزوی موفقیت‌های روز افزون 

من همسفر فتانه مهدی زاده، در پیشگاه الله، در حضور دیده بانان، مسافران، نگهبان کنگره ۶۰ پیمان می‌بندم از زمان تشکیل لژیون تازه‌واردین، به‌عنوان کمک راهنمای تازه‌واردین در کنگره، حافظ حرمت، اصول و قوانین کنگره باشم و از آنها تخطی ننمایم و همواره با در نظر گرفتن معرفت، عمل سالم و‌ عدالت در کمک به همسفران کوشا باشم. باشد در پیشگاه خداوند همیشه سربلند بمانم. آمین 
با بستن این پیمان با خود عهد بستم که هر کاری در کنگره انجام می‌دهم به پیمانم توجه کنم.


 D.sap برای مقابله و پیشگیری از ویروس کرونا مفید است. طریقه استفاده آن به این صورت است که یک قاشق و نیم D.sap را صبح ناشتا و شب هنگام خواب در یک لیوان آب ولرم ریخته و بنوشید. این محلول سیستم ایمنی بدن را بالا می برد و ویروس را دفع می‌کند.


انسان در برابر مشکلات نباید بترسد و مطلب دیگر اینکه باید امیدوار باشد و با کوچکترین سختی نترسد. آب رفت ‌داخل لانه مورچه، گفت: دنیا را آب برد.
از همه مهمتر مثبت بودن و امیدوار بودن است و به زندگی مثبت نگاه کردن و برای زندگی ارزش قائل بودن است.


وقتی آقای مهندس شال را بر گردنم انداخت، با لبخندی پر از محبت به چشمانم نگاه کرد، انگار که مهر تایید به پیمان نامه ام زد و تمام وجودم به لرزه افتاده بود و یک نوری از آقای مهندس
بر وجودم تابید 

       


 بعد از ورود به خانه بدون دست زدن به هیچ چیز و بدون برخورد یا نشستن در جایی، مستقیما به دستشویی رفته و دست خود را  به طور کامل بشویید. (در دستشویی را از قبل باز بگذارید، در صورت باز نبودن در، با دستمال کاغذی درب را بازکنید و سریعا دستمال را به سطل آشغال بسته (closed bin) بیندازید و بعد از پایان کار، دستگیره را ضدعفونی کنید)

 


"به نام الله قدرت مطلق"
اولین جلسه از دوره هفتاد و سوم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران کنگره 60 روز شنبه مورخ 1398/12/03؛ نمایندگی شادآباد
 استاد: ایجنت محترم آقای سعید سبزه ای نگهبان : اسماعیل   دبیر: مسافر علیرضا
 با دستور جلسه: (درختکاری) رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.




برای ترک اعتیاد هم راههای زیادی وجود دارد. برخی از افراد همه راهها را رفته‌اند  و به نتیجه نرسیده‌اند؛ ولی در کنگره افراد با ۱۱ ماه سفر به نتیجه رسیده‌اند.
پس نتیجه می‌گیریم که برای هر موضوع و کاری، راهی درست و منطقی هست که باید در آن مسیر قدم برداشت تا به نتیجه رسید و یکی از نشانه‌های راه مستقیم رسیدن به هدف و مقصد با وضعیت مناسب است.     


سفارش موکد در این وادی، به استفاده از قوه عقل و تفکر برای پیدا کردن راه درست از بیراهه است. پیدا کردن صراط مستقیم و تمیز دادن آن از بیراهه شیطانی است.
حضرت مولانا با حکایت های شیرین خود در مثنوی، قوه عقل را همچون شمعی در تاریکی مطلق می‌داند که می‌تواند با نورِ کم خود، انسان را به روشنایی عظیم برساند؛ یعنی به حق و حقیقت که همان عشق الهی است 


باید در زندگی قبل از انتخاب مسیر به افرادی نگاه کنیم که قبل از ما آن راه را طی کرده‌اند و چند سال است که در آن مسیر هستند؛ مثلاً برای ترک اعتیاد، کلینیک ها، گروه ها و روش‌های زیادی وجود دارد؛ اما باید ببینیم که واقعاً خروجی های درستی از این مراکز وجود دارند؟ آیا قابل مقایسه با درمان شدگان کنگره ۶۰ و حال خوشی که این عزیزان دارند، هستند یا نه؟

پ


خوشبختی هر انسان وابسته به نیروی بدن و روحش است و ورزش در کنگره، درواقع عادت دائمی هر هفته ام شده که با آن، سیستم ایمنی بدن خود را قوی می‌سازم و با قوی شدنش سدی خواهد شد جلوی بسیاری از بیماری‌ها.


در پیشگاه ا. و در حضور ِدیده‌بانان ، مسافران، همسفران و نگهبان کنگره 60 پیمان بستم حافظِ حرمت، اصول و قوانین کنگره 60 باشم.
هنگام بستن پیمان همواره خود را در صحرایی سرسبز می‌دیدم و فرشتگانی زیبا با لباس‌های سفید که از آسمان نظاره گرِ پیمان بستنم هستند.
خداوندا، این همه شاهد. خود کمکم کن که از صراط مستقیم خارج نشوم.


باید سبک  زندگی را در این مدت تعطیلی و به بیانی قرنطینه تغییر بدهیم؛ مثلاً منی که ورزش می‌کردم، صبح زود بیدار می‌شدم، سی دی می‌نوشتم و. همه را در منزل انجام بدهم و نظم را که در سی دی به آن تاکید شده رعایت کنم و ایمان داشته باشیم خداوند یاری مان می‌کند.
خلاصه مادامی که روحیه ما شاداب و سرزنده باشد می‌توانیم کارها را به خوبی انجام بدهیم؛ ولی خیلی از ما مغلوب استرس و نگرانی می‌شوند. از همه عزیزان می‌خواهم در این وضعیت، خبرهای بد را نشر ندهند و تلاش ما فقط آگاهی دادن در مورد پیشگیری و درمان باشد و بدانیم ترس چه بلایی را به سر ما می‌آورد.


این وادی می‌خواهد این را بگوید که ما نمی‌توانیم گندم بکاریم بعد جو برداشت کنیم. ما نمی‌توانیم کارهای ضدارزشی انجام دهیم بعد خوبی برداشت کنیم، باید کارهای خوب و دوری از ضدارزش‌ها را انجام بدهیم تا چیزهای خوب برداشت کنیم.
ما باید قبل از هر کاری اول فکر و تفکر درست داشته باشیم بعد آن کار را انجام دهیم؛ چون انسان خردمند زمانی که می‌خواهد کاری انجام دهد اول فکر می‌کند بعد حرکت می‌کند و آن زمان است که موفق می‌شود.


فراموش نکنیم که در راه درست همیشه سختی و دشواری وجود دارد و ما با تحمل سختی‌ها و مشکلات کلید حل آنها را می‌آموزیم و تجربیات بسیاری به دست خواهیم آورد که مانند گنج گرانبهایی برایمان خواهد بود.

        

اکنون با آموزش‌هایی که گرفتم می‌دانم که برای کشف حقیقت یکی یافتن راه و دیگری آنچه که برداشت می نماییم خیلی از اهمیت بالایی برخوردار است. من اگر از بیراهه بروم قطعاً به پرتگاه می‌رسم؛ حتی برای مسائل کوچک هم باید راه درست را پیدا کنیم.

         

گنج درون همان قابلیت‌های ذهنی و فیزیکی ما می‌باشد و هیچ زمان در رشد و پیشرفت آدمی محدودیت وجود ندارد و همیشه انسان باید رو به جلو حرکت کند و هیچ‌گاه توقف نکند و راکد نباشد؛ چون توقف و راکد ماندن مساوی است با  نابود شدن.
        
        


در کنگره هم تمامی کسانی که به کنگره آمدند قبل از آن بارها سعی داشتند تا بهترین راه را برای کنار گذاشتن موادشان پیدا کنند؛ اما همیشه بی نتیجه ماندند و راه به جایی نبردند تا با کنگره آشنا شدند. البته یافتن راه یک مسئله است و برداشت‌هایی که در مسیر راه داریم مسئله دیگری است. مسافری که وارد کنگره می‌شود در اصل راه را یافته؛ ولی اینکه درست در مسیر بماند و از آموزش‌ها بتواند برداشت‌های خوبی داشته باشد و به کار ببرد مسئله دیگری است. 


حال برای تکمیل مبحث تفکر باید گفت: تفکر در مورد خود، هدف و مقصود خود و راهی که می‌خواهیم در آن قدم برداریم؛ اما آیا اینها کافی است؟ خیر؛ چراکه تفکر در مورد همه‌چیز وقتی بهتر می‌شود که می‌بینم که چه راههایی را بدون تفکر و فقط از روی هیجان طی کرده‌ام و وقتی به ثمر بعضی کارها می‌نگرم می‌بینم که چه فرصتهایی از دست رفتند و چه تلاشهایی بی نتیجه ماندند.


از نظر شما وقتی قدرت تشخیص راه درست را نداریم بهترین کار چیست؟
پس از مطالعه و تحقیق و م، اگر بازهم به نتیجه نرسیدیم خودداری کنیم. اگر کاری را انجام ندهیم چیزی را از دست نداده‌ایم؛ ولی اگر کار اشتباهی انجام دهیم قطعاً چیزهایی را از دست خواهیم داد، حداقل زمان را از دست خواهیم داد. اگرچه که در ادامه در مورد همان موضوع به قدرت تشخیص خواهیم رسید.


برای یافتن هر راهی اول باید تفکر و بررسی کنیم تا صراط مستقیم را پیدا کنیم و آن راهی است که ما را به بهترین و درست ترین مقصد می‌رساند و باید نگاه کنیم ببینیم کسانی که از این مسیر حرکت کرده‌اند آیا به هدف رسیده‌اند یا نه.
 در زنگی ممکن است برای ما مشکلاتی پیش بیاید که خیلی بزرگ نیست و ساده و پیش پا افتاده است، نباید خیلی سخت بگیریم و عکس‌العمل‌های شدیدی نشان دهیم و مشکلات خودمان را بیشتر کنیم.


همیشه برای حل هر مشکلی باید به دنبال راه درست وصحیح آن باشیم.و برای باز کردن هر دری به کلید مخصوص آن قفل احتیاج داریم و تا آن کلید نباشد نمی‌توانیم در راباز کنیم  وقفل را بگشائیم وبه سر منزل مقصود برسیم.
واینکه در این وادی از رمز وراز گفته وحقیقت آن و یافتن راه درست وآنچه از آن عمل مان برداشت می کنیم.واینکه با تفکر در این وادی چطور می‌توانیم بر مشکل امروزه در کشورمان  غلبه کنیم و بحران را طی کنیم وخود وخانواده مان را در سلامت کامل بسر ببریم.



ما هم مثل خیلی از انسان‌ها به دنبال راه چاره و درمان بودیم که زندگی‌مان را از نابودی نجات دهیم؛ ولی همیشه به بن بست برمی‌خوردیم تااینکه خدا خواست و با کمک آقای مهندس بزرگوار راه را یافتیم، راه درمان، آرامش و عشق و محبت واقعی را یافتیم و برداشت ما از کنگره و وادی ها این است که اول و قبل از هر چیز یا برای حل هر مشکلی باید اول تفکر کنیم و راه درست و مستقیم را برای هدف خود انتخاب کنیم. 


وادی هفتم یکی از قوانین هستی و زندگی ما در هستی را بیان می‌کند، قوانینی که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بر زندگی ما حکم می‌کند. اگر آنها را بیاموزیم و عمل کنیم با کمترین اصطحکاک سوار بر امواج زندگی هستیم و قادر خواهیم بود از گذرگاه های سخت و دشوار عبور کنیم


کسانی  که خوبی های دیگران را نمی‌بینند و به روی خودشان هم نمی‌آوردند کافر هستند و نتیجه این می‌شود که ویژگی‌های مثبت خودشان هم پنهان می‌ماند.
در کلام الله شریف هم می‌فرماید: در مقابل چشم و گوش و قلبشان پرده می‌افکنیم تا هیچ درک نکنند. طبق قانون عمل و عکس‌العمل به خودشان برمی‌گردد؛  



به نظر بنده، نوعی تجربهٔ جدید است که هم به آموزش جهان‌بینی کنگره پرداخته می‌شود؛ و هم آموزشی بیشتر در آشنایی با فضای مجازی دارد؛ و دیگر اینکه فکرها از جهت منفی‌بافی به سمت مثبت نگری و آموزش هدایت شوددر کل باید بگویم که دنیای مجازی اسباب راحتی به همراه دارد به شرطی که حریم‌ها و قوانین آن بسیار دقیق رعایت شود .



با راه‌اندازی لژیون های مجازی، این بار هم آقای مهندس درایت و سخت‌کوشی و تلاش خودشان را نشان دادند که راه آموزش و فراگیری علم تعطیلی ندارد. از اینکه یکی از اعضای کنگره ۶۰ هستم و راهنمای بزرگی مثل آقای مهندس دارم که حواسشان به تمام رهجویان کنگره هست به خودم می‌بالم
       
      

سال بعد که برادرم رهایی گرفت، تازه فضای مجازی آمده بود. من در آن زمان تازه گوشی اندروید خریده بودم، وقتی مطالب مفید را در فضای مجازی می‌خواندم فهمیدم که زیاد هم بد نیست و می‌تواند خیلی مفید هم باشد؛ البته مطالبی هم بود که وقت آدم را می‌گرفت و مثل زمان کودکی نباید وقتم را برای آنها هدر می‌دادم.
استفاده از اینترنت و فضای مجازی مثل شمشیری دو لبه است، هم ضرر دارد و هم فواید بسیار و بستگی به خودمان دارد که چگونه از آن استفاده کنیم.


با تعطیلی کنگره ۶۰ در این ایام می‌توانیم پیام‌ها و ویدئوهای آقای مهندس و راهنمای خود را دریافت کنیم و نسبت به مسائل روز مطلع باشیم در همین روزها می‌توانیم از حال نزدیکان و خویشاوندان، دوستان و همکاران از طریق فضای مجازی باخبر شویم.

استفاده از کارگاه های آموزشی و لژیون مجازی باعث می‌شود که حال دلمان خوب شود و انرژی لازم را کسب نمود. اگر خواستار رهایی از ظلمت باشیم می‌توان از طریق مجازی هم آموزش لازم را دید. این کار و خواسته بستگی به نوع نگاه ما دارد؛ اینکه در این روزها مدام ناامید باشیم و انرژی منفی داشته باشیم یا اینکه امیدوار باشیم و در پی کسب انرژی مثبت.

     

زمانی که سر یک تایم مشخص در لژیون مجازی گرد هم می‌آییم، قلبهایمان به هم گره می‌خورد، درست همانند زمانی که در آخر جلسه دست هایمان را به هم گره می‌زدیم تا دعای کنگره را بخوانیم.
        
       
        

برای حضور در عصر تکنولوژی هم خدا را شکر می‌کنم، هرچند فضای پرمحبت شعبه و لژیون چیز دیگری است؛ ولی در این شرایط که به شدت نیاز به آموزش‌ها، نیاز به همدلی، نیاز به آرامش و خیلی نیازهای دیگر پررنگ تر شده، حضور مجازی ‌کنار یکدیگر هم غنیمت بزرگی است.


وقتی در فضای مجازی و از طریق وبلاگ و سایت، مشارکت همسفران را می‌خوانم، انگار در کنار این عزیزان هستم و کلی انرژی می‌گیرم.
اگر خواهان آموزش باشم، چه حضوری و چه مجازی فرقی با هم ندارند. از آقای مهندس بسیار تشکر و قدردانی می‌کنم و همچنین خدمتگذاران گروه وبلاگ که بسیار در این زمینه فعال هستند.


فضای مجازی درحال حاضر نقطه امید و اتصال من به کنگره است. همانطور که ما دانش آموزان کنگره با فضای مجازی به معلمان خود وصل هستیم، شکر که فرزندانمان هم به واسطه همین فضای مجازی به ادامه علم و دانش در حرکت هستند. خدا را شکر که فضای مجازی برایم یک جهش مثبت و آموزنده داشت.


تکنولوژی خوب است؛ ولی از راه درستش، الان که با این بیماری برخورد کردیم و نمی‌توانیم به‌صورت حقیقی در کنار هم باشیم می‌توانیم به‌صورت مجازی در کنار هم حضور داشته باشیم و هیچ فرقی نمی‌کند، اگر کم کاری کنیم خودمان از چرخه آموزش‌ها خارج می‌شویم.



یکی از افرادی که به بهترین شیوه استفاده از فضای مجازی را کنترل کرد و آن را با تمام ایرادها و خطراتش به مدیریت خود درآورد، جناب مهندس دژاکام است. ایشان با وجود اینکه سال‌ها کار خود را در زمینه درمان اعتیاد، در فضای حقیقی و به صورت رو در رو انجام می‌دادند و موفق هم بودند

آموزش‌های مجازی که جایگزین آموزش‌های حضوری در کنگره شده است، برایم بسیار آموزنده و پربار است. ‌همانند قبل کارهایم را انجام می‌دهم تا سر ساعت آنلاین باشم و از آموزش‌ها و مشارکت‌های دوستانم استفاده کنم و همیشه سعی می‌کنم که سی دی را به دقت گوش دهم و بنویسم تا بتوانم به نحو احسن مشارکت کنم و این آموزش‌های مجازی در من حسی را به وجود آورده که حس نمی‌کنم از کنگره دور هستم و خدا را شکر می‌کنم که آنقدر سیستم پیشرفت کرده که اگرچه حضوری در لژیون نیستم؛ ولی از طریق مجازی، آموزش‌ها را می‌گیریم .


این آموزش‌ها باعث رشد و امیدواری  کسانی که در سفر اول هستند خواهد بود و این آموزش‌ها به ما یاد خواهد داد شکرگزارتر از قبل باشیم و حتی می‌توانیم اطرافیان را به زندگی دلگرم تر کنیم و به آنها امید بدهیم و یا کمی باعث آرامش آنها باشیم. 


لطفاً تفاوت بین دانایی و دانایی مؤثر را با یک مثال برایمان شرح دهید؟
دانایی؛ میزان اطلاعات و آگاهی است که مادر طول عمر خود کسب کرده‌ایم. مثل دروسی که در مدرسه خوانده‌ایم و یا خیلی مطالب دیگر و کتاب‌هایی که مطالعه کرده‌ایم و تجربیاتی که از نصیحت بزرگان شنیده‌ایم. این‌ها دانایی ما هستند، ولی آن میزان از اطلاعات و آگاهی که ما به اجرا درآورده‌ایم و از آن‌ها استفاده می‌کنیم، دانایی مؤثر ما هستند.



اندازه دانایی ما در سطحی مثلث گونه قرار می‌گیرند؛ که اگر اضلاع آن برابر باشند مانند یک مثلث متوازی‌الاضلاع می‌مانند.
دانایی مؤثر همان دانایی است که می‌توانیم به آن عمل کنیم. در غیر این صورت دانایی مؤثر نیست.


 کلا" سه نوع ویروس داریم : یک نوع ویروس در مریضی هست مثل : ویروس ایدز و آنفولانزا و سرماخوردگی و
باید بدانیم که ویروس در بیرون کاری انجام نمی دهد و موجود زنده ای نیست و وقتی وارد بدن می شود و وصل می شود به ترکیبات بدن زنده می شود و شروع می کنند به خراب کردند و سیستم را خراب و موجب مرگ می شود .

یک انسان را می‌بینیم که سواد و تحصیلات زیادی ندارد؛ ولی رابطه‌اش با مردم و خانواده‌اش خیلی خوب است و با همسایه‌هایش خوب برخورد می‌کند و  فرزندان خوبی تربیت کرده و آدم فهمیده‌ای است. در مقابل فرد دیگری تحصیلکرده است؛ ولی نمی‌تواند با خانواده و اطرافیانش یک رابطه معمولی برقرار کند.پس دانایی ربطی به تحصیلات ندارد و می‌توان گفت تاثیرگذار است.

        

وقتی‌که من می‌دانم دروغ گفتن یا غیبت کردن کار ضد ارزشی هست ولی آن کار را انجام می‌دهم یعنی به دانایی نرسیده‌ام و دانایی هم ربطی به سواد ندارد که من سواد داشته باشم یا نداشته باشم و من هر موقع توانستم این سه ضلع دانایی یعنی تفکر، تجربه و آموزش را به‌طور مساوی رشد دهم و آن‌ها را به مرحله اجرا دربیاورم.


دانایی عام همان دانستن علم زندگی و چگونه زیستن، اینکه چگونه زندگی کردن و زیستن برای ما یک درس و یک دانایی هست و برای همه انسان‌ها  لازم می‌باشد جدا از هر دین و مذهبی. درواقع دانایی عام همان مردم‌داری و با مردم زیستن یا علم زندگانی می‌باشد. اگر من به مقام و منصبی رسیدم یا تحصیلات بالایی داشتم دیگران را به چشم دیگر نگاه نکردم و از همه انتظار احترام نداشتم و یا به‌اصطلاح خودم را نگرفتم انسان دانایی هستم.                                                                              

دانایی زمانی بدرد ما می خورد که بتوانیم از آن استفاده کنیم و آن‌ها را در زندگی بکار ببریم والا مثل چند کتاب گران‌قیمت می‌ماند که بدون اینکه خوانده بشود فقط در کتاب‌خانه از آن نگه‌داری می‌کنیم ولی با خواندن و عملکرد در تمام مراحل زندگی به توانایی لازم برسیم و آن نادانی را به دانایی مؤثر تبدیل کنیم.


تشبیه خود به دانایی به این نتیجه می رسیم که هرچقدر داناتر باشیم قدرت درک و تشخیص ماهیت خواسته هایمان بیشتر می شود. فرد مصرف کننده با اطلاع به بیماری سوء مصرف مواد مخدر، اصطلاحاً وارد تاریکی شده است یعنی فرآیند رشد دانایی متوقف شده و یا از تعادل خارج گردیده است. بنابراین می گوییم خداوندا ! تاریکی ها را تجربه نموده ایم، ما را با روشنائی ها آشنا گردان.


داشتن فکری باز برای هر آدمی خوشایند و لذتبخش است و خواب کمک بزرگی در این امر دارد و بعد از بیدار شدن از خواب سلول‌های خاکستری مغز فعال می‌شود و انسان با فکر بازتری به کارش ادامه می‌دهد.



وقتی انسان به خواب می‌رود، بخش بزرگی از فعالیت‌های روحی و جسمی‌اش تعطیل می‌شود و اعضای فرسوده بازسازی می‌شود و شخص نشاط پیدا می‌کند و خستگی و ناراحتی از او رفع می‌شود. ما خواب را مایهٔ آرامش و آسایش قراردادیم.»

خواب شب مناسب، به مغز و حافظه ما کمک می‌کند و بی خوابی تاثیر منفی بر روی خلق وخوی ما می‌گذارد و باعث برخورد عصبی، پرخاشگری، زود رنجی و عدم توانایی در تمرکز می‌شود و خستگی و بی حالی را به دنبال خواهد داشت. زمان خواب مناسب ساعت یازده شب است تا به سیستم بدنی ما کمک کند و بیدار ماندن بیش از اندازه تا یک یا دو شب برای بدنمان سم است و در کبد انباشته شده و خیلی آسیب‌های دیگر به بدنمان می‌رساند.


بعد از سکته پدرم،  مسئولیت آوردن  برادرم به تهران را پذیرفتم و پذیرفتم که همسفر ایشان بشوم والبته بعد از گذشت مدتی از سفر به نتیجه دلخواه نرسیدیم و من به این گره در درونم پی بردم .فکر می کردم اگر من نباشم چه اتفاقی می افتد ؟






نکته‌ای که در این بین مهم است این است که فرد در درجه اول دانش و توانایی انجام آن مسئولیت را داشته باشد و در ادامه بداند با چه دلیل و هدفی مسئولیت را می‌پذیرد؛ چون این دانستن باعث می‌شود که فرد از ابتدای راه با توجه به هدفش، سختی‌های مسیر را تحمل کرده و با تفکر و صبر و استقامت طی طریق نماید. کسی که این‌گونه حرکت کند هیچ‌وقت به بیراهه کشیده نمی‌شود یا اصطلاحاً قبله‌اش را گم نمی‌کند.


 مسئولیت با قدرت همراه است؛ پس باید بسیار هوشمندانه رفتار کنیم تا دچار گره قدرت و گره مسئولیت نشویم؛ زیرا در هر مرحله‌ای و جایگاهی شیطان به زیباترین شکل ممکن ورود پیدا می‌کند و در جایگاه‌های بالاتر این اتفاق زیرکانه‌تر و ظریف‌تر می‌باشد و همین‌طور سستی در انجام مسئولیت‌ها و بی‌توجهی نسبت به آنها نتیجه‌اش خارج شدن از مسیر و هدف و گام نهادن در کجی‌ها و ناراستی‌هاست. کمال آدمی در انجام مسئولیتش صورت می‌گیرد و اگر در انجام آن کوتاهی کند جز تباهی و سقوط چیزی عایدش نمی‌شود.



تا آن موقع نمی‌دانستم چه حُسنی دارد؛ اما کم‌کم متوجه شدم که یکسری از ضد ارزش‌هایم از من کنده شدند و خیری که راهنمای عزیزم به آن اشاره کردند به من رسید. شیطان را با گوشت و پوست‌واستخوانم دیدم که با چه لباسی آمده بود و بعد از پیمان رخت بربست!



وقتی ما به دانایی می‌رسیم باید بتوانیم نقاط ضعف خودمان را پیدا کنیم و آنها را به نقاط قوت تبدیل کنیم و ریشهٔ مشکلات را در اطرافیانمان نبینیم و آنها را در خودمان جستجو کنیم و بدانیم نزدیکانمان آینه ما هستند و ایراد ما را یادآوری می‌کنند. وقتی یک سفر اولی مسافرش را رها کرد، یک سفر دومی به فکر تغییر خودش بود و یک راهنما خودش را کامل ندانست و از رهجویانش آموزش گرفت؛ یعنی تغییر نگاه در او اتفاق افتاده است.

دانایی یعنی کیفیت انتخاب‌های ما در زندگی روزمره‌مان که درنهایت نشانگر تفکرات و شیوه رفتار و کردار ما است.
مبنای تمام آموزش‌هایی که در کنگره می‌گیریم برای دوری از ضد ارزش‌ها است. برای برگشت از ضد ارزش‌ها هم بایستی در آن مقوله‌ها به دانایی برسیم


دوستان، قبل از اینکه با کنگره آشنا شوم چه درکی نامعقولی راجع به دانایی داشتم و چقدر این تعبیرم را باور داشتم که دانا؛ یعنی باسواد. دانا یعنی کسی که علم و تحصیلاتش خیلی زیاد است. دانا یعنی کسی که خوب حرف می‌زند و چون خودم انجیوهای زیادی را تجربه کرده بودم، خود را چه دانا می‌دانستم، غافل از اینکه در من جز غرور و ادعا هیچ‌چیز نبود؛ چون دانایی برای من خوب و درست تفهیم نشده بود تا اینکه وارد کنگره شدم.


در کنگره ۶۰ مثلثی وجود دارد به نام مثلث دانایی مؤثر که اضلاع تفکر، تجربه و آموزش باهم برابر هستند؛ یعنی همه به یک اندازه رشد کرده‌اند. در این مرحله ما به‌موقع هر کاری را انجام می‌دهیم و دچار اشتباه نمی‌شویم، اما اگر این سه پارامتر به یک اندازه نباشد گاهی ما در یک ضلع رشد می‌کنیم و اضلاع دیگر را نادیده می‌گیریم مثلاً مدام تجربه می‌کنیم یا فقط آموزش می‌بینیم و. 


درگذشته بیشتر افراد حالا به هر دلیلی یا بی‌سواد بودند یا کم‌سواد. اما به‌قدری با مسائل و مشکلات خوب و بجا برخورد می‌کردند که نداشتن سواد اصلاً به چشم نمی‌آمد. با خوبی زندگی می‌کردند حتی در مسائل ی هم کارهای بزرگ می‌کردند و بسیار هم موفق بودند. ولی متأسفانه امروزه گاهی می‌بینیم که شخصی تحصیل‌کرده و به‌اصطلاح روشن‌فکر با کلی امکانات رفاهی بالا، در مشکلات غوطه‌ور‌است و باید با کمک و همفکری دیگران کوچک‌ترین کارهای خود را انجام دهد


اول تصویری در ذهن می‌کشیم و روی آن متمرکز می‌شویم و در مورد آن مسئله اطلاعات کسب می‌کنیم و بعد وارد عمل می‌شویم تا به نتیجه درست برسیم. در مثلث دانایی تجربه همان عمل کردن است و در تجربه حس نقش اصلی دارد. اینجا است که توان حسی وارد عمل می‌شود.


در رابطه با دستور جلسه دانایی مؤثر برداشتی که من از دانایی دارم این است که دانایی فقط با پیشرفت هر سه ضلع مثلث دانایی به وجود می‌آید، یعنی تنها داشتن سواد و آموزش گرفتن موجب دانایی انسان نمی‌شود کسی که تحصیلات خیلی بالایی هم داشته باشد ولی در عمل تفکر و تجربه را دخیل نکند نمی‌تواند انسان دانایی باشد.

در کنگره 60 نیز که یکی از اضلاعِ مثلثِ بنیادی آن معرفت است، از دانایی به‌عنوان یک مألفِ مهم، برای رسیدن به خود که ثمره‌اش رسیدن به معرفت الهی است، یادشده است، ولی مهم‌ترین رکن جهان‌بینی، دانایی مؤثر یا همان به‌کارگیری یافته‌ها و دانسته‌ها در قوانینِ بازیِ زندگی است که انسان را به حالِ خوش می‌رساند.


دانایی هیچ ارتباطی به سواد و مدرک ندارد. بسیار افرادی هستند که سواد در حد خواندن و نوشتن دارند ولی دارای خلق‌وخوی آرام و متین دانا و فهیم هستند و در سفر اعتیاد خود هم بسیار موفق بوده اند. همان‌طور که در کتاب هم اشاره ‌شده؛ دانایی به لباس پوشیدن و تمدن نیست، رفتار و کردار ما باید درست باشد.


اگر انسان در امر خلقت توازن ایجاد نکند، چیز دیگری خواهد شد. در قرآن هم قوم عاد و ثمود و. می‌گوید که از صراط مستقیم خارج شدند و از زمین خارج شدند و زمین یکبار در زمان نوح از بین رفت، یکبار هم مرحلهٔ دایناسورها بود که از بین رفت. حالا اگر انسان از سیارهٔ خود، خود محافظت نکند از بین می‌رود و مرحلهٔ دیگری آغاز می‌شود؛ چون هستی نقطهٔ پایان و آغاز مشخصی ندارد. 


وقتی مسئولیتی را می‌خواهیم قبول کنیم باید ببینیم آمادگی و توانایی انجام آن را داریم؟ مهارت و آموزش لازم را دیده‌ایم؟ دوست داریم این خدمت را انجام دهیم؟ چون داشتن خواسته در فرد، وقتی واقعی و بر اساس علاقه و حس قلبی فرد باشد بهترین نتیجه و بهترین راندمان را خواهد داشت. کسی که عشق خدمت را داشته باشد انجام آن کار برایش لذت‌بخش خواهد بود و هم می‌تواند به خودش و هم به دیگران فواید زیادی را برساند و با خدمتهای خالصانه روز به روز ظرف وجودی اش  پاک تر و وسیعتر می شود و آماده دریافت نعمتها و مسئولیت‌هایی که هم سعادت دنیا را در پی داشته باشد هم سعادت آخرت.


برداشت من این بود که ما برای بالا بردن ظرفیتمان باید ابتدا در رابطه با آن مسئولیت شناخت و دانایی پیدا کنیم، آن‌هم از نوع دانایی مؤثر که هر سه ضلع آن به‌اندازه مساوی رشد کرده باشند؛ یعنی آموزش کافی، تفکر مطلوب و تجربه. در این صورت است که ظرفیت ما ذره‌ذره بالا می‌رود و از درون آماده پذیرش آن مسئولیت می‌شویم و در ادامه می‌توانیم در مورد آن پاسخگو باشیم و درنهایت به هدف نزدیک‌تر می‌شویم و دچار قبله گم کردن هم نمی‌شویم.


 با نگاهی گذرا به این حکایتِ پرمحتوا، درمی یابیم که ظرفیت انسان، رابطه مستقیم با داناییِ مؤثر انسان دارد و هر که داناتر است، مسئولیتش با ظرفیتش مناسب‌تر است. برترین دانایی این است که انسان بداند هدفش چیست و ظرفیتش در قبالِ پذیرش مسئولیت چقدر است و به‌اندازه متناسب با ظرفیت خود مسئولیت بپذیرد.

مسئولیت در زندگی نقش بسیاری دارد. تا زمانی که مسئولیت کاری را به عهده نگیریم، نمی‌توانیم مشکلاتمان را حل کنیم و گره‌های زندگی خود را بازکنیم؛ ولی آنچه مهم است، این است که وقتی مسئولیتی را قبول می‌کنیم دانش و توانایی کامل نسبت به آن کار را داشته باشیم.



خیلی از چیزهایی که ما نداریم، شاید هنوز ظرفیت لازم در ما ایجاد نشده است و خداوند صلاح ندانسته که در این زمان آن نعمت را به ما بدهد و ما باید همیشه به خداوند باور و ایمان داشته باشیم و مطمئن باشیم که هر آنچه به صلاح ماست را در بهترین زمان در اختیار ما قرار خواهد داد.



هر چی دانایی انسان بالاتر برود به همان میزان ظرفیتش در مسائل مختلف هم بالا می‌رود و این دانایی با آموزش همراه است.هرکسی برای انجام کاری باید ظرفیت آن را داشته باشد، ما باید جایگاه خودمان را بشناسیم و قانون و حدومرزها را رعایت کنیم و ظرفیت خودمان را بالا ببریم. 


جناب مهندس می‌فرمایند : هرچه ظرفیت بالاتر برود خداوند به شما قدرت بیشتری می‌دهد، این جمله را چگونه تفسیر می‌کنید؟
برداشت من از سخن جناب مهندس دژاکام این است که زمانی ظرفیت بالا می‌رود که با تفکر و اندیشه و تلاش و حرکت سالم همراه باشد. در این صورت است که خداوند به ما یاری می‌رساند؛ چراکه خودش گفته که در هر مسیری که باشی خواه تقوا و درستی و خواه فسق و فجور تو را یاری می‌کنم؛ چون ما حق انتخاب و اختیار داریم؛ پس زمانی که ما در راه درست و صراط مستقیم قرار می‌گیریم قطعاً خداوند نیروی بیشتری در این مسیر به ما می‌دهد.



انسان وقتی از تعادل خارج شود راه را از بیراهه تشخیص نمی‌دهد و به سمت تجملات و زیبایی‌های زودگذر گرایش پیدا می‌کند و اصولاً قبلهٔ خود را گم می‌کند. البته اگر با دقت به این موضوع نگاه کنیم متوجه می‌شویم که ظرفیت انسان‌ها نیز در این قضیه مهم است، ممکن است انسانی ظرفیت و کشش بعضی علوم و دانش را نداشته باشد و داشتن آگاهی و دانش زیاد او را به سمت تباهی و فساد بکشاند به‌واقع از نقطه تحمل پایینی برخوردار باشد.



در جامعه چه افرادی فاقد دانایی لازم و ظرفیت لازم مسئولیتی را پذیرفته اند و اثرات آن چه خرابی هایی به بار آورده است ، و در بعضی از موارد فرد در این موضوع چنان غرق سرمستی است که از هدف اصلی خارج و به اصطلاح قبله را گم کرده است.


وخداوند در سوره طه آیه 50 می فرماید :
پروردگار ما کسی است که هر چیزی را که خلقتی شایسته اوست داده. سپس آن را هدایت فرموده است. 
از درگاه خداوند میخواهم که در این روزها ظرفیت وجودی مارا از آرامش و صبر پر کند که بتوانیم به خوبی از پس مسئولیت همسفر بودن برآییم و در جهت صراط مستقیم حرکت کنیم. 



در مسئله انتقال صفات باید گفت: هر چیزی قابل‌انتقال است؛ حتی صفات؛ یعنی اگر یک نفر  محبت و خوب بودن خودش را به من انتقال دهد، باید بذرش در وجود من باشد تا قابل‌انتقال باشد؛ اما وقتی یک ویژگی در دیگران اتفاق افتاد و من ناراحت شدم آن قسمت صور پنهان که در درون من است.


یاد گرفتم که ابتدا خودم را ببخشم و سپس مسافرم را و تلاش کنم که تمام مشکلات را به کمک مسافرم حل کنم و با کاربردی کردن آموزش‌ها،  کوتاهی هایی که در حق خودمان و خانواده‌مان داشتیم را جبران کنیم و در ادامه برای جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم مفید باشیم.



پس با حرکت راه نمایان می‌شود و همیشه یک دوراهی درحرکت وجود دارد و باید بدانیم پشت هر پرده نیم‌پرده‌ای وجود دارد و زندگی ما فقط این نیست که می‌بینیم و با مرگ پوچ نمی‌شود و زندگی انسان بقا دارد؛ پس آسمان واقعی است، فرشته‌ها واقعی هستند و وجود دارند.


این وادی به من آموخت که قدم بردارم تا تجربه کنم و بیاموزم. آموخت که با حرکت من راه تازه‌ای آغاز می‌شود. راه و مسیر من چه زیبا مشخص‌شده است. راه در دانشگاه کنگره 60، راهی زیبا بافرشتگان و نگهبانانی زیبا. من با اختیار خود در این راه قدم برداشته و در مسیر ارزش‌ها حرکت می‌کنم و می‌دانم با هر حرکت من راهی زیبا باز می‌شود، اتفاقی زیبا می‌افتد و حال زیبایی در درون من پدیدار می‌شود.


سان اختیار دارد که راه تقوا را پیش گیرد یا راه شیطان و اگر درست حرکت کند به جایگاه اولیه و نزد پروردگار می‌رود.
این‌که با حرکت راه نمایان می‌شود یک قانون است و همان صراط مستقیم اما بدون مطالعه هم نمی‌توان فرمان حرکت داد اما لازم به مطلع بودن از تمام جزئیات نیست پس وادی هشتم می‌گوید: نترس حرکت کن راه نمایان می‌شود.


راستش را بگویم روزهایی که با هم گذراندیم درس‌های بسیاری برایم داشت و پله‌ای شد برای حرکت دوباره‌ام. سال‌ها بود غبار بسیاری از ناراحتی‌های کودکی‌مان را در دلم داشتم. سال‌ها بود غم‌هایی پنهان گوشه قلبم از داشتن همسر، پدر و برادر مصرف‌کننده نگه‌داشته بودم!
 با آمدن تو به خانه‌ام و زندگی چندماهه‌ای که در کنار هم داشتیم ، چه زیبا معلمی بودی برای منِ شاگرد! درست است که خودت متوجه نبودی یا شاید هم می‌فهمیدی؛ اما سکوت می‌کردی!


ظرفیت و مسئولیت رابطه مستقیمی با نقطه تحمل دارد؛ هرچه ظرفیت بیشتر باشد نقطه تحمل هم بیشتر. اگر مسئولیت کمتر از ظرفیت باشد نیروهای شخص هرز می‌رود، ‌حالت دیگر وقتی ظرفیت و مسئولیت برابر باشد حالت تعادل است و به هدف نهایی می‌رسد.


وقتی وارد کنگره شدم برای اینکه احساس مسئولیت کنم و خوب آموزش بگیرم، اول باید این را بپذیرم که هیچ‌چیز نمی‌دانم؛ حداقل راجع به درمان اعتیاد و خیلی از مشکلاتی که در زندگی شخصی خوددارم چیزی نمی‌دانم و اگر می‌دانستم این مشکلات برایم پیش نمی‌آمد و اگر هم پیش می‌آمد می‌توانستم آن را به‌راحتی حل کنم. پس وقتی نمی‌دانم باید ظرفم را خالی بکنم و گنجایشی برای آموزش بازکنم تا بتوانم اینجا خوب آموزش بگیرم. وقتی خوب آموزش گرفتم می‌توانم بفهمم مسئولیت یعنی چه و آن را به نحو احسن انجام دهم.


روش DST و درمان اعتیاد در کنگره ۶۰، توسط جناب مهندس دژاکام در سال ۱۳۷۶ و با الهام از رمضان انجام گرفت
 همانطور که در ماه رمضان روزهای اول غذا نخوردن برای روزه دار سخت است؛ اما به تدریج روزهای دیگر فشار این کار کاسته می‌شود و جناب مهندس همین روش را برای درمان خود اجرا کردند و این کار با موفقیت انجام شد و توانستند آن را اجرایی کنند و پس از درمان خودشان، به صورت سخاوتمندانه، این اطلاعات را در اختیار دیگر مصرف‌کنندگان قرار بدهند تا آنها هم بتوانند از آن استفاده کنند تا به رهایی برسند.


هیچ‌وقت یادم نمی‌رود. آن سال ماه رمضان، چه روزها و شبهایی که از خدا می‌خواستم راه درست را به مسافرم نشان بدهد؛ چون او دوست داشت از بند اعتیاد رها شود؛ ولی نمی‌توانست تا اینکه اذن ورودمان به کنگره ۶۰ صادر شد.


روش DST یک نوع روزه است که از نحوۀ روزه‌داری افراد بیمار و دارای مشکل در اسلام الهام گرفته شده است؛ چون در اسلام که آسان‌ترین دین آسمانی است، کسانی که بیمار هستند و یا دارای مشقت و مشکلی هستند، می‌توانند روزه کامل نگیرند؛ اما باید روزۀ درصدی بگیرند؛ یعنی فقط در حد ضرورت از آب یا غذا و یا دارو استفاده کنند و در بقیه روز مانند افراد روزه‌دار باشند.


به نوع راه و درست و غلط بودنش کاری نداریم در اینجا حرکت کردن اهمیت دارد. اگر خواسته‌ای وجود دارد بعد از تفکر کردن و انتخاب بهترین راه باید حرکت آغاز شود، آنگاه است که به هدف نزدیک می‌شویم و فکر به عمل تبدیل می‌گردد و اندیشه نمود پیدا می‌کند.در ساکن بودن هیچ اتفاقی نمی‌افتد.


هیچ نیازی نیست در ابتدا مسیر کلی راه را بررسی کنم وقتی اولین قدم را برداشتم راه برایم نمایان خواهد شد امروز که در این جایگاه هستم بعد از گذشت چند سال آموزش متوجه شدم چقدر برای خود و خانواده‌ام و اطرافیانم خسارت وارد کرده‌ام. فهمیده‌ام که چرا این وادی در این مقطع قرارگرفته و علت آن این است که برای جبران خسارت قدم بردارم و اول اینکه خودم را ببخشم و درصدد بخشش خود باشم و با خاطرآسوده بتوانم از خانواده و اطرافیانم دلجویی کنم والان با آسایش و آرامشی که دارم می‌توانم ادامه مسیر بدهم و حواسم باشد که برای جبران خسارت جامعه قدم بردارم.


در این وادی من آموزش گرفتم که همه‌چیز از روز الست اتفاق افتاده است. من باخدا عهد و پیمان بسته‌ام و بعد به روی زمین آمده‌ام.خداوند دو راه را در پیش پای من قرار دادیکی خوبی‌هاست و دیگری بدی هاا ست و خودم اختیاردارم که این راه‌ها را انتخاب کنم من باید اول حرکت کنم و با حرکت من راه‌ها برای من باز می‌شود و امیدوارم که راه‌های خوبی برای من باز شود و در صراط مستقیم قدم بگذارم.


دوستانِ عزیزم؛ حضرت مولانا در این حکایت، نه‌فقط حرکت به سمتِ خواسته را باعثِ رسیدن به خواسته می‌داند بلکه به انسان‌هایی که گمان می‌کنند برایِ رسیدن به مقصود بسیار نیکوکاری کرده‌اند و انتظارشان بر این است که هر نیکوکاری آنان در پیشگاه حق به شماره آید، کنایه می‌زند که حضرت حق هیچ نیازی به نیکوکاریِ انسان‌ها ندارد. کافی است به سمت هدف حرکت کنی و تلاش نمایی و سختی راه را به جان بخری، آنگاه به خواسته‌ات خواهی رسید.
پاداشِ نیکوکاری و خدمت، بلافاصله به شما داده می‌شود و آن پاداش حالِ خوشی است که بعد از هر خدمت به هستی برایِ روحِ انسان شفا به ارمغان می‌آورد.


گاهی باید بی‌پروا و بدون ترس در مسیر حرکت کرد. تا زمانی که تصمیم به حرکت نگیریم مسیر برای ما نمایان نمی‌شود. اینکه ما در چه مسیری حرکت می‌کنیم به خودمان برمی‌گردد که آیا مسیر الهی و ارزشی باشد یا ضد ارزشی و شیطانی. ما باید حتماً با تفکر و دانایی مؤثر، مسیر درست را انتخاب کنیم؛ زیرا همین انتخاب می‌تواند شرایط زندگی ما را تغییر دهد.


تجربه من از این وادی این است که من قبل از کنگره راه را گم‌کرده بودم و هر راهی را که می‌رفتم به نتیجه نمی‌رسیدم تا اینکه از طریق یکی از بستگان با کنگره آشنا شدم و به من گفتند شما بیا، تا ان شاالله راه برای مسافرت هم باز شود.


همان‌طور که در این وادی مطرح‌شده "با حرکت راه نمایان می‌شود." می‌توان این‌گونه برداشت نمود که انسانی که دچار یاس و ناامیدی شده و در یک مرحله س کرده باید حرکت کند و با حرکتی که انجام می‌دهد راه برایش نمایان و آشکار می‌گردد.


در کنگره زمانی که می‌گویند قانون یازدهم حمایت شود، به نظر من این مسئله رابطه‌ای با جهان‌بینی دارد، چون وقتی‌که ما می‌دانیم کنگره از اعضای خودش حمایت می‌شود، باید ما هم جلوی نیروی منفی را بگیریم و از قانون یازدهم حمایت کنیم.


فرق انسان‌های موفق و ناموفق در نوع نگاه کردن آنهاست. محور اصلی کنگره ۶۰ و موفقیت آن، جهان‌بینی است که کتاب ۶۰ درجه می‌باشد. اگر بخواهیم از جهان‌بینی تعریف کنیم باید از سندهای بدون نقص آن نام ببریم. یک همسفر باید اول خود را تغییر دهد تا بتواند در خانواده موثر باشد.



خداوند را شاکرم که روزی‌ام شد تا مفهوم شعری که سال‌ها در کنگره در اول جزوه جهان‌بینی می‌دیدم و می‌خواندم را درسی دی بار دگر استاد امین درک نمایم. شاید نزدیک ده سال بود که در گره‌های خودم فرورفته بودم و دقتی به ژرفای این شعر و آموخته‌هایش نمی‌کردم.



تا به امروز هیچ کتابی و هیچ نوشته و یا جزوه ای نتوانسته بود که مسیر من را در زندگی عوض کند؛ حتی کلام الله که با تمام وجودم به آن عشق می‌ورزیدم و حتی با خواندن آن دگرگون می‌شدم و اشک می‌ریختم؛ ولی نمی‌دانستم که چرا تاثیری روی من ندارد تااینکه در کنگره با جزوه جهان‌بینی کاربردی آشنا شدم، جزوه ای که کاربردی است وخدا را هزاران بار که الان خیلی از مفاهیم قرآن را درک می‌کنم.




زمانی که در زندگی مسائلی داریم و این مسائل دائماً به ما فشار می‌آورند و تبدیل به زخم‌هایی در زندگی ما شده‌اند، نشانه این است که ما نیاز به تغییراتی داریم که قطعاً این تغییرات باید در جهان‌بینی ما صورت گیرد و ما را به سمت زندگی متعادل‌تری سوق دهد.


من زمانی می‌توانم حرف را به عمل تبدیل کنم که دانایی خود را تبدیل به دانایی مؤثر کنم. گاهی اوقات نمی‌توانم حرفم را با عملم یکی کنم؛ زیرا یا درزمان گذشته باقی می‌مانم و غصه چیزهایی که درگذشته داشته‌ام و در این مسیر ازدست‌داده‌ام را می‌خورم و یا نگران آینده هستم که با این اوضاع‌واحوال، آینده و زندگی‌ام چه می‌شود. 



اگر جهان‌بینی یک انسانی سقوط کند، درواقع نقطه شروع سقوط انسان می‌باشد. انشاالله که همه ما در مسیر آموزش بتوانیم بهترین و قشنگ‌ترین تغییرات را داشته باشیم؛ چون نگاه کنگره 60 درواقع به تغییرات ماست و تغییراتی که ما می‌کنیم نشان می‌دهد که ما جهان‌بینی را یاد گرفته‌ایم یا نه و در چه سطحی هستیم.

گناهکاران (کسانی که کارهای ضد ارزشی انجام می‌دهند) در جهنم هستند و جهنم بر آنها محیط است؛ یعنی انسان‌های گناهکار الآن در جهنم زندگی می‌کنند. به روایتی دیگر؛ بهشت و جهنم هم در این جهان و هم در جهان دیگر وجود دارد و هرکس در جهنم و بهشتی که خودش ساخته است زندگی می‌کند. ما می‌خواهیم بدانیم تا با دانستن از جهنم خارج شویم و این دانستن اامی است.



متوجه شدم که دیدم نسبت به خودم و اطرافیانم تغییر کرده و منافع خودم را کمتر در رأس قرار می‌دهم و بیشتر منافع مشترک برایم در رأس است، چه در خانواده و چه در اجتماع و کارم و کمتر خودمحوری می‌کنم و سعی می‌کنم و امیدوارم با کاربردی کردن صحبت‌های آقای امین در مورد هر چیز خدامحور باشم.


تغییر نگرش، نقطه تحمل ما را در بسیاری از مسائل بالا می‌برد. وقتی متوجه می‌شوم چرا باید گاهی سکوت کنم، علی‌رغم اینکه می‌توانم جواب دیگران را بدهم. وقتی می‌فهمم هر چیزی ممکن است برخلاف تصور من به شکل دیگری باشد؛ پس قضاوتش نمی‌کنم و . چون نگاهمان به موضوعات مختلف تغییر کرده است.



همان‌طور که آقای مهندس همیشه می‌فرمایند: ما باید در کنگره هم به مسائل مادی فکر کنیم و هم معنوی و مسائل مادی و معنوی خودمان را ذره‌ذره با تفکر بهتر و تلاش بیشتر رشد بدهیم و سیر رشد خودمان را بررسی کنیم. در خصوص رشد مادی خودمان و کنگره، می‌توانیم با توجه به شرایط مادی خودمان از نقطه‌ای شروع کنیم و ذره‌ذره سعی کنیم با رشد مادی خودمان کمک مادی به کنگره را هم افزایش بدهیم و پذیرش خود را بالا ببریم و به نتایج بهتری برسیم.


بخششِ هرکس به‌اندازه دانایی و عشق اوست. بخشنده‌ها عاشق واقعی هستند و در درون آنها تزکیه و پالایش‌هایی صورت می‌گیرد که در رفتار، گفتار و کردارشان نمایان می‌شود. بوی گل یا چمن اگر حقیقی باشد نیازی به توصیف نیست. چنین کسانی نه‌تنها موجب شادی دیگران می‌شوند بلکه موجب آرامش روح و روان خود نیز می‌شوند. ما در کنگره یاد گرفتیم حال خوش داشتن؛ یعنی رسیدن به آرامش، حال یکی حال خوش را در پولدار بودن می‌داند و یکی در تحصیل و یکی در بخشش!

قطعاً برای همه آموزش دیدگانِ کنگره 60، بالا بردن نقطه تحمل برای تغییر صفت و تغییر جایگاه انسانی مُسَجَّل شده است. اینکه بدانیم در حال حاضر در چه نقطه‌ای از آستانه تحمل قرار داریم، مبدأ تغییر و رسیدن به یک نقطه قابل‌قبول در این آستانه، مقصدِ تغییر خواهد بود.
البته آنچه حائز اهمیت است و بر همگان روشن است، این است که برای تعالی و تکامل بایستی نقطه تحمل خود را در پذیرفتنِ ارزش‌ها پایین بیاوریم و برعکس، در پذیرشِ ضد ارزش‌ها، نقطه تحمل را بالا ببریم. 


امروزه در هر جای دنیا هرکسی که استفاده از مواد مخدر را شروع کند با اطمینان می‌داند که با آلوده شدن به این مواد حتماً جان و مال و خانواده، احترام اجتماعی، شغل و همه داشته‌های مثبت خود را از دست خواهد داد. بیشترین فعالیتی که تا به حال در مبارزه با اعتیاد صورت گرفته فقط توجه به این بوده که با قاچاقچیان و توزیع‌کنندگان برخورد کنند، به‌هرحال قبل از جمع‌کردن آب کف اتاق باید شیر آب را بست، باید به دنبال اهرمی بگردیم که افراد در صورت دسترسی به آن، خود را بی‌نیاز بدانند و اگر به چنین هدفی برسیم که همان مثلث دانایی است، این کالا خودبه‌خود کم مشتری و یا بی‌مشتری شده و بعد محکوم به نابودی می‌شود، دقیقاً همان کاری که کنگره کرد.


نقطه تحمل باید آرام‌آرام بالا برود. زمانی که خودم وارد کنگره شدم، این را یاد گرفتم که برای کنار گذاشتن ضد ارزش‌ها و رسیدن ارزش‌ها نباید یک شبه بخواهم تغییر کنم و دیگر اینکه نباید شاخه‌ای عمل نمایم؛ زیرا ضد ارزش‌ها به‌نوعی با هم مرتبط هستند و در کل باید مسیر را تغییر داد.
 

 من نیز زمانی که این وادی را یعنی وادی نهم را در کنگره ۶۰ آموختم سعی کردم آن را در خودم پیاده کنم و این را متوجه شدم با هرکسی که زندگی می‌کنم و در ارتباط هستم آن‌ها دارای نقطه تحملی هستند و من نباید از نقطه تحمل آن‌ها عبور کنم و آن‌ها را وارد آشوب که بسیار خطرناک است کنم. 



به نظرتان جایگاه کمک راهنمایی تا چه اندازه سبب شده تا وادی نهم را بیشتر اجرایی کنید؟
جایگاه کمک راهنمایی به‌منزله تکمیل آموزش‌هاست. من در این خدمت مقدس سعی می‌کنم آنچه آموخته‌ام را کاربردی کنم و بسیار هم مورد امتحان و آزمایش قرارگرفته‌ام و همین امتحان‌ها، آموزش‌های زیادی برایم داشته و یکی از آنها هم درک بیشتر وادی نهم است و درنتیجه ظرفیت و نقطه تحمل من در خیلی از مسائل بالا رفته است. معنای واقعی توکل کردن را آموختم و اینکه بدانم خداوند هرگاه صلاح بداند و من ظرفیت پذیرش داشته باشم، آنچه را که به آن نیاز دارم به من خواهد داد؛ پس باید فقط در جهت تزکیه و پالایش خودم حرکت کنم و دانایی خود را بالا ببرم و نتیجه را به خداوند واگذار نمایم.



اگر به دانایی نسبی در این وادی برسم آنگاه توانایی تغییر صفت در من ایجاد خواهد شد و اگر قضاوت شوم ساده از کنارش می‌گذرم، اگر مورد انتقاد قرار بگیرم می‌پذیرم و . تا بتوانم در صلح و آرامش زندگی کنم و قطعاً این به معنای بی تفاوت بودن نیست بلکه بالا رفتن میزان آگاهی و دانایی ما نسبت به مسائل اطرافمان می‌باشد.


من قبل از ورود به کنگره و قبل از ازدواج خیلی خیلی نقطه تحمل پایینی داشتم و خیلی آدم رکی بودم و اخلاق تندی داشتم که البته این ضد ارزش‌ها هنوز هم با من است، شاید ذره‌ای کمرنگ شده و یا اینکه شکلش عوض‌شده است؛ یعنی اگر کسی با من با تندی صحبت می‌کرد اصلاً تحمل و ظرفیتش را نداشتم و بلافاصله من هم جواب تندی به او می‌دادم و اصلاً هم حالم بد نمی‌شد که برخورد تندی داشته‌ام و یا اینکه اصلاً سختی نکشیده بودم؛ ولی بعد از ازدواج که متوجه اعتیاد مسافرم شدم وارد سختی‌ها شدم. اولش خیلی خیلی برایم سخت و عذاب‌آور بود که به‌یک‌باره این‌همه سختی و مشکل سر راهم قرار بگیرد. از یک سو اعتیاد مسافرم و بیکار شدنش و از سوی دیگر حرف‌های دیگران، بی‌پولی، حسرت کشیدن و خیلی چیزهای دیگر در زندگی‌ام .


بذر نیکو بکار و یا تخم و دانه باارزش، هم قوت کافی و هم سایبان‌هایتان برافراشته خواهد شد.»
بذر نیکو همان کمک کردن به همنوع است، راست‌گو بودن، مهربان بودن، یاری‌رساندن به درماندگان که آقای مهندس دژاکام فرمودند: کسی که در این راه باشد خداوند یاریگر اوست.
اینها چه ربطی به نقطه تحمل دارند؟. 
شاید پیامشان این است ؛ صبر کن ؛همه بذرهای نیکویی که کاشته ای روزی می رویند.


یکی از اساسی‌ترین و اصلی‌ترین مسائلی که در زندگی همه ما انسان‌ها وجود دارد نقطه تحمل است. نقطه تحمل؛ یعنی تحمل کردن و طاقت آوردن. اگر از نقطه تحمل خارج شویم از تعادل خارج‌شده‌ایم که باعث تخریب‌های زیادی می‌شود و باعث بروز رفتارهای بدی از ما می‌شود که بعداً دچار پشیمانی می‌شویم و یا نمی‌توانیم آن را جبران کنیم و چه‌بسا افراد در این مواقع اقدام به قتل می‌کنند که به این نقطه، آستانه آشوب می‌گویند.



شانس هیچ دخالتی در زندگی ما ندارد. خداوند به انسان اختیار داده تا خودش انتخاب‌کننده باشد. ما باید در زندگی بپذیریم که خودمان مسئول کارهای خود هستیم و در راه مستقیم، تنها خداوند می‌تواند به ما کمک کند.



اوایل سفرم وقتی که می‌خواستم راهنما انتخاب کنم گفتند باید با حس خودت انتخاب کنی و برایم جالب بود که چرا باید راهنما با حس انتخاب شود!
بعدها درکش کردم که وقتی با حس خودت راهنما انتخاب می‌کنی، متقابلاً حسِ راهنما هم نسبت به شما واکنش نشان می‌دهد که به اصطلاح هم حس می‌شوید.
یک راهنما ضمن اینکه یک معلم است باید روانشناس هم باشد. در کل راهنما؛ یعنی عشق، استاد، رب و توانایی. 
در پایان راهنما؛ یعنی تمام وجودم.




با سلام و عرض تبریک  هفته تقدیر از راهنما خدمت همه کمک راهنمایان عزیز شعبه شادآباد
با اطلاع کلیه همسفران شعبه شادآباد میرساند که:لژیونهایی که در تاریخ ۹۹/۲/۱۶ لژیون حضوری داشتند و موفق به تقدیر از راهنمای خود نشده اند میتوانند روز سه شنبه ۹۹/۲/۲۳ از ساعت ۱۷ الی ۱۸ بعد از  هماهنگی با راهنمای خود در شعبه حضور پیدا کرده و از راهنمای خود تقدیر کنند.
با تشکر گروه مرزبانی همسفران شادآباد

با حال بد وارد کنگره شده‌ایم و اکنون به حال خوب و حس شیرین رهایی رسیده‌ایم.حال خوب خریدنی نیست و حاصل زحمات و آموزش‌های یک راهنما است
      
                                       


هفته راهنما مبارک
سال‌ها بود به دنبال کسی می‌گشتم تا به بیقراری های دلم پایان ببخشد. در جستجوی کسی بودم تا صمیمانه پای درددل‌هایم بنشیند و درکم کند. استادم، شاید خودتان هم ندانید یا باور نکنید که تا چه اندازه برای افرادی مانند من مفید هستید یا امثال من چقدر به شما نیاز دارند.
استادم، خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم و نمی‌دانم چگونه باید احساساتم را بیان کنم؟! شاید بهتر باشد سکوت کنم؛ اما خیلی دوستتان دارم و همیشه سر سجاده ام برایتان آرزوی خیر و برکت دارم.


راهنمای عزیزم من از شما چگونه فکر کردن را آموختم، چگونه به زندگی نگاه کردن را آموختم. آموختم محبت باید خالص باشد و باید مثل باران بود، بارانی که بدون منت بر سر غنی و فقیر، ظالم و مظلوم یکسان می‌بارد.
همیشه یاد دادید که به مسائل با دید مثبت نگاه کنم و همیشه در مسیر پرپیچ‌وخم تاریکی‌های درونم نقشه راه را نشانم دادید. گاهی برایم مادری کردید، گاهی راهنما و استادم بودید و گاهی همانند خواهری مهربان و دلسوز که خیلی راحت بتوانم رازهای درونم را در صندوق دل شما به امانت بگذارم و حرف‌هایی که نمی‌توانستم به کسی بگویم را با خیال آسوده با شما در میان بگذارم. چقدر شانه‌هایتان از غم‌های ما سنگینی کرده؛ اما این عشق و محبت و ایمان شما توانسته این بارها را تحمل نماید


به نظرم شما مصداق بارز وادی چهاردهم؛ یعنی عشق و محبت هستید؛ چون وجودتان سرشار از عشق و محبت است و وقتی‌که چهرهٔ پر از آرامش و نگاه مهربانتان را می‌بینم، از ته دلم احساس آرامش می‌کنم و زمانی که از مشکلاتم و یا مسافرم برایتان می‌گویم و درد دل می‌کنم، صحبت‌هایتان همچون مرهمی بر دل‌وجانم می‌نشیند و چقدر دلم قرص می‌شود وقتی می‌گویید (اندکی صبر سحر نزدیک است) و مطمئن می‌شوم که سحر برای ما هم نزدیک است.



خداوندا؛ دریا و آسمان و دشت، پوشیده از رقصنده‌های آسمانی است و روح ناآرام ما خواستار رهایی، نه از خلاصی بلکه دیدار معشوق است.
خداوندا؛ تنها تو را می‌ستائیم و تنها تو را ستایش می‌کنیم.
برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر  



آن روزها حال خوشی نداشتم، چهارده سال زندگی در تاریکی اعتیاد، حال مرا خراب کرده بود و به‌تنهایی این درد را تحمل کردن، بسیار عذاب‌آور بود؛ ولی صحبت‌ها و راهنمایی‌های راهنمای عزیزم، حال مرا عوض کرد و امروز دیگر حالم بد نیست و از خودم و مسافرم بدم نمی‌آید و احساس می‌کنم که چقدر باارزشم و خدا بسیار مرا دوست دارد که برایم راهنما قرار داده و مرا به کنگره دعوت کرده است.



برای راهنما شدن، باید عشق در وجودت باشد. عشق به کمک کردن به انسان‌های دیگر و وقتی این عشق با آموزش همراه باشد جایگاهی بنام راهنما به وجود می‌آید؛ که از دل، جان و گاهی از زندگی خود می‌گذری برای کمک به کسانیکه نیازمند یاری تو هستند؛ و این اوج بخشندگی است.


امیدواری و صبوری و آرامش را در چهره پرنور این بزرگوار می‌دیدم. با لطف خدا و رفتن به لژیون ایشان، گره‌های زندگی‌ام یکی‌یکی باز شدند و این راه سخت و ناهموار برایم هموار شد؛ چون این مهربانم همیشه کوه صبر و امیدواری هستند و همیشه ما را به صبر و امید و آرامش دعوت می‌کنند. امیدوارم روزی برسد که بتوانم تمام فرامین این عزیز اجرا و عملی کنم تا بتوانم گوشه‌ای از زحماتشان را جبران کنم.


خانم نوشین با عشق، صداقت و ایمانی قوی من را با نقاط ضعفی که در این چند سال با آن درگیر بودم آشنا کردند. اولین سی دی که نوشتم سی دی اندازه بود؛ چون بیشترین ضعف من در اندازه محبتم بود که هیچ‌گاه تعادل نداشتم و درسی دی ظرفیت و شخصیت استاد امین و بعد وادی سیزدهم که کارکردیم بسیاری از ضعف‌هایم را شناختم و دانستم هنوز ظرفیت ورود به سفر دوم را نداشته‌ام و بسیاری از مسائل و حکمت‌ها وجود دارد که هنوز در چگونگی و چرایی آن علت‌ها عاجزم؛ اما اکنون‌که دوباره به مسیر برگشتیم خداوند را شاکرم و از راهنمای عزیزم بسیار سپاسگذارم و برای سلامتی‌شان همیشه دعا می‌کنم.



با همان لبخند امید دار خود گفت: نگران نباش همه‌چیز درست خواهد شد بازهم زندگی‌ات پر از نور خواهد شد.

در دلم برقی زد و دلم را برای آنی روشن کرد گویی همین یک جمله امیدوارکننده کافی بود تا مرا مصمم به ادامه دادن راه کند.



راهنما؛ یعنی در اوج ناامیدی دستی به سویت دراز می‌شود که می‌گوید غم و اندوه ات را به من بسپار و دلت را به دل من گره بزن و قدم‌به‌قدم با تو راه می‌آید، با تو غصه‌دار می‌شود، با تو می‌خندد، با تو گریه می‌کند و همدم دل‌شکسته‌ات می‌شود.



راهنمای عزیزم، ای پروردگار جهان قلبم که خداوند بزرگ، معلمت نامید، روزت مبارک. 

راهنمای عزیزم، صبای مهرها و مهربانی‌ها، ای آیینه تمام نمای عشق و محبت و ایثار هر روزت مبارک باد.

تو آمده ای که جهان را به مکان بهتری بدل کنی ، تو آمده‌ای تا روح حقیقت را پاسداری کنی و چه رسالت زیبایی .



ازنظر شما رمز موفقیت و ماندگار شدن در کنگره چیست؟
به نظر من، رمز موفقیت و ماندگاری در کنگره سراسر عشق و محبت است و همین‌طور تغییر جایگاه، با آموزش‌های ناب کنگره. زمانی که تغییر جایگاه با چاشنی عشق و محبت عجین می‌شود کسب انرژی می‌کنی که باعث ماندگاری در کنگره می‌شود و البته یاد می‌گیریم درگیر گره قدرت نشویم.


کمک راهنمایی همانند معلمی شغل نیست بلکه عشق است و شغل شما ادامه حرکت انبیاست. کاری است دشوار و هر کس توان پذیرش این مسئولیت را ندارد؛ چون عشق و احساس می‌طلبد.
تو همانی که آزاده بودن را توشه راهم کردی و وجودم را آکنده از مهر نمودی و به من گفتی همیشه به یاد خدا باشم تا دنیایم را لبریز از شادی ببینم. درس‌هایی به من آموختی که چگونه دردهایم را بدون قضاوت لمس کنم و امیدوار بمانم و اینکه آگاهی و رشد تمامی نداری و گاهی به دست نیاوردن آنچه در طلبش هستید می‌تواند برایتان بهترین چیز باشد. آموختی زندگی پر از لحظات شاد و لذت بخشی است که خود، آفریننده آن هستیم و . 


درحالی‌که عاجز از جبران نیکی‌ام ولی شمارا با تمام وجود می‌ستایم ولی بازهم چگونه سپاس گویم مهربانی و لطف شمارا که سرشار از علم و یقین است، چگونه سپاس گویم تأثیر علم‌آموزی شمارا که چراغ روشن هدایت را بر کلبه محقر وجودم فروزان ساخت است در مقابل این‌همه عظمت و شکوه نه توان سپاس است و نه کلام وصف،

شما میراث دار گنجینه‌های حکمت هستید به‌پاس اینکه عاشقانه به رویشمان کرم بسته‌اید و فضایی دل‌نشین و صمیمی برای کسب حقایق زندگی ایجاد کرده‌اید دل دریایی‌ات لبریز از آرامش است و همچون کوه استوار از حوادث روزگار ایستاده‌ای و کلام روح‌بخش و دل‌نشین تو موسیقی دلنوازی است که بر گوش جان می‌نشیند و آهنگ زندگی را به شور درمی‌آورد مقامتان را ارج می‌نهم و سلامتی و طول عمر و همواره استاد بودن را از خداوند برایتان آرزومندم .


معلم عاشقی که همیشه و هر جا سنگ صبور بود برای شنیدن درددل‌هایم، دردهایی که نه من می‌توانستم به کسی بگویم و نه کسی تاب و تحمل شنیدنش را داشت. معلم عاشقی که دستم را به گرمی محکم فشرد و قدم به قدم مرا به سر منزل عشق و حقیقت رساند. معلم عاشقی که از جانش برایم مایه گذاشت و مرهمی شد برای زخم‌های عمیق و سرد و ساکت قلبم.
چه بگویم از او که با لبخند و مهربانی‌اش، روح مرده مرا زنده کرد. چه بگویم که از برق نگاهش و زیبایی لبخند پرمهرش، جانی دوباره گرفتم و هرچقدر روزها گذشت و خودم این جایگاه مقدس را تجربه کردم و به پشت سرم که نگاه کردم، شرمندگی، تمام وجودم را فراگرفت و با بندبند وجودم حس کردم که هدیه او به من یک بغل آرامش و شادی بود و سهم او از من اشک‌هایی در دل شب و راز و نیاز با معبود.



خانم لیلا عزیز هیچ‌وقت نتوانستم واژه‌ای درخور قدردانی شما پیدا کنم و زحماتتان را ارج بنهم. واقعاً آرامش و حال خوش امروزم را مدیون شما هستم. شما به من آموزش دادید چگونه درراه مستقیم باشم و در زندگی صبر داشته باشم و محبت بی‌دریغ را به من آموختید و من تمام این صفات را در حرکات و حرف‌های شما دیدم و از آن‌ها درس گرفتم.


راهنما معنی عشق و محبت است وقتی‌که در کنارش هستم احساس آرامش می‌کنم و زندگی برایم راحت می‌شود وقتی‌که به‌صورت مهربان او نگاه می‌کنم آرامش می‌گیرم تو را دوست دارم و با تمام وجود برایت بهترین‌ها را می‌خواهم امیدوارم که همیشه سلامت باشی.


اعتراف می‌کنم برخی اوقات سوالات را بهانه می‌کردم تا به شما پیام بدهم تا از کلامتان انرژی بگیرم. شاید خیلی خنده‌دار به نظر بقیه برسد که حتی نوشتن پیامهایتان هم به من حسابی انرژی می‌داد؛ یعنی در دل تمام حروفی که برایم تایپ می‌کردید عشق و انرژی نهفته بود.


خانم الهام بسیار انسانی بزرگوار، شریف، بامعرفت، مهرورزی خالصانه، صادق و یک نمونه انسانی باشهامت و اراده در برابر مسائل زندگی، بسیار دانا باوقار و متین و درکل یک انسان واقعی هست. خدا را شکر می‌کنم که چنین انسان‌هایی را سر راه من قرارداد تا من هم خودم را بهتر بشناسم وهم مشکلاتم را حل کنم، 


اگر ما هم می‌خواهیم کنگره پایدار باشد باید ببخشیم هم از مالمان هم از علمی که آموختیم و اگر بتوانیم آموزش‌ها را به‌صورت عملی درآوریم و هرکدام در حدی که می‌توانیم زکات مال و علم خود را پرداخت کنیم.


کارگاه‌ آموزشی مجازی عمومی همسفران و مسافران روز سه‌شنبه بیست و دوم اردیبهشت ماه سال 99 در نمایندگی آکادمی با استادی اسیستانت محترم شعبه حر و کمک‌راهنمای محترم سرکار خانم صبا، نگهبانی خانم فاطمه و دبیری خانم نیاز با دستور جلسه "هفته راهنما" رأس ساعت 16:30 برگزار گردید.



ما باید در حد توان مالی خود دِین خود را به کنگره ادا کنیم. من در استحکام پایه‌های مالی کنگره به این باور رسیدم که می‌توانم نقش کمکی داشته باشم و کاری انجام دهم. من در استحکام بخشیدن به پایه‌های مالی در حد توانم کمک می‌کنم و وظیفه خودم می‌دانم؛ چون این یک نوع خدمت است. 
یکی از آرزوهایم این است که به امید خدا روزی بتوانم در لژیون سردار عضو شوم که اگر این خدمت نصیبم شود باعث افتخار و سربلندی من خواهد بود.



اگر به تزکیه وپالایش  رسیده باشیم با ورود کوچک ترین ناخالصی دیگران به آن پی خواهد برد و اگر نفس اماره  باشیم با انجام کارهای ضد ارزش به مانند استخر آلوده و کثیف که با افتادن یک برگ هم هیچ اتفاقی نمی افتد .
ذهن  انسان علاوه بر اینکه تقویت کننده است ذره بین هم است .یعنی اینکه ممکن است در جهت منفی آن را آنقدر بزرگ کنیم که فقط نقطه ی ضعف فرد را ببینیم
.

من واقعاً در این مدتی که در کنگره هستم از شما بزرگان درس ها آموختم و چقدر در من و در حرکتم در صراط مستقیم تاثیر بسزائی‌ داشتید‌.
راهنمای فهیم و دلسوزم؛ عشق با تو آغاز شد. کلاس خاطره‌ها با یاد تو جان گرفت. تو در سپیدی برگ‌هایِ دفترِ دلم جریان داری.
تو بودی و کوله‌باری از مهر و من بودم و تشنگی در وادی محبّتِ تو. من بودم و خانه‌های دلم در آستانه چلچراغی از مهربانی‌ات. 


 روشنی‌بخش روزهای تاریکی‌ام.ای چراغ راه. ای نور امید که از کوچک‌ترین روزنه قلبم، که این روزنه، ایمان به راهنمای و دانایی شماست، با عشق و محبت در دلم تابیدی، دلم پر از نور ایمان شد، این محبت شما بود که ما را از حال خراب خارج كرد و از تاریکی‌ها به سمت روشنایی سوق داد ای راهنمای گران‌قدر تو را سپاس می گویم.

ای عزیز، اگر می‌دانی زهی سعادت وگرنه! بیاد آور!

من نمی‌دانم که آیا تو می‌دانی در پیشگاه خداوند و دوستانت پیمان بسته‌ای که از راه معرفت، عمل سالم و عدالت خارج نشوی!

من نمی‌دانم که آیا تو بیاد داری چگونه، به اینجا آمده‌ای!؟

من نمی‌دانم که آیا تو بیاد داری چگونه، خود را به این جایگاه رسانده‌ای!؟

من نمی‌دانم که آیا تو میدانی چرا مورداحترام دیگران قرار داری!؟

ولی این را نیک می‌دانم که اگر خوب بنگری می‌توانی تصویر گذشته، حال و آینده‌ات را رؤیت کنی و این را نیز نیک می‌دانم، اگر در جایگاه خودت استوار باشی و گرفتار اهریمن نشوی و جز عشق خدمت به همنوعان خودت سودای دیگری در سر نپرورانی به جایگاه بالاتری سوق داده‌خواهی شد که مملو از صلح و آرامش است، در غیر این صورت خود می‌دانی که به‌سرعت، جهان به کامت تلخ خواهد شد.

پس آن کنیم که فرمان عقل است که همانا فرمان خداوند هم، همین است.

با احترام  
بنیان کنگره ۶۰
  دژاکام


این قانون از روی مرحمت خود این امید را به من داد که توی هر مرحله‌ای از تاریکی هم که باشیم می‌توانیم حرکت کنیم و تغییر نماییم زیرا در انسان هیچ‌چیزی ثابت نیست و انسان موجودی جاری است و این هشدار همیشه وجود دارد که اگر جزو بهترین هم باشیم ولی در مسیر ضد ارزش‌ها قدم برداریم دوباره به قعر تاریکی‌ها فرومی‌رویم پس همیشه امکان لغزش وجود دارد ما همواره باید از صفات خوب خود مراقبت کنیم.


انسان‌ها همیشه از تغییر کردن می‌ترسند. هر انسانی خودش می‌تواند تقدیر و سرنوشت خودش را تغییر دهد زیرا انسان‌ها دارای قدرت اختیار هستند. من خودم باید احساس کنم و بخواهم که باید تغییر کنم و صفات زشت و ناپسند گذشته را از بین ببرم و باکارهای نیک و رفتن در مسیر صراط مستقیم آن‌ها را به صفت خوب تبدیل کنم.


همیشه با خواندن این وادی حالم خوب می‌شد و کمتر بدی‌ها آزارم می‌داد و با خود می‌گفتم ممکن است من هم بدتر از آن‌ها شوم و سعی کنم کمتر به خود غره شوم. این وادی به ما یادآوری می‌کند باید به عشق سالم برسم، باید بدانم حتی بدی‌ها هم معلم من هستند و برای همه دعا کنم چون همه آموزگار من هستند حتی کسانی که به من از روی جهل و نادانی بدی می‌کنند و من باید از بدی‌های آن‌ها هم‌درس بگیرم.


من از زمانی که وارد کنگره شدم تا الآن در حال آموزش گرفتن هستم و بعد اینکه این آموزش‌ها را می‌گیرم باید در مقابلش یک خدمتی انجام بدهم و هرچه که یاد گرفتم باید بتوانم به دیگران انتقال بدهم کمترین کار به نظرم احترام گذاشتن به دیگران هست چون به نظرم خیلی این قضیه در کنگره پررنگ هست.


در کنگره و با آموزش‌های کنگره به درمان قطعی  رسیدیم و یک پایان و یک آغازی دیگر شروع شد و همین‌طور ادامه پیدا کرد تا سال قبل که هم مسافرم و هم بنده به درجه راهنمایی تازه واردین نائل شدیم تا اگر خدا بخواهد از این طریق علم کنگره را به کسانی که در تاریکی به سر می‌برند انتقال بدهیم 


پایه‌های مالی و علمی کنگره در واقع ستون‌هایی محکم هستند که من و ماهای زیادی توانستیم زیر سایه‌اش آموزش بگیریم و علم خود را افزایش بدهیم تا با تفکر درست و حرکت در صراط مستقیم، پایه‌های مالی خود را نیز قوی کنیم و امروز هرچه دارم را مدیون کنگره و بنای زیبایش هستم


چند سالی بود که در اثر اعتیاد همسرم زندگی کردن را فراموش کرده بودم؛ ولی روزی که برای رهایی خدمت آقای مهندس رفتیم، با دیدن آقای مهندس خیلی انرژی گرفتم و انگار که دوباره به دنیا آمدم و شدم همچون پروانه‌ای که پرواز می‌کنم و از لحظه‌به‌لحظه زندگی کردن در کنار همسر و دخترم لذت می‌برم. 


 اگر توانستی کسانی را که به شما ستم کردند ببخشی، آن‌وقت انسان هستی؛ این کار سخت است ولی می‌توان آن را به انجام رساند. شعاع دایره‌های عشق و محبت در تمام سطوح در حال گسترش هستند و با تقویت نیروهای مثبت، کار نیروهای تخریبی با افزایش محبت روبه‌زوال می‌رود


ازلحاظ مالی هرچه در توانم باشد به سبد و زمین کنگره کمک می‌کنم ومی دانم این کمک‌های من در مقابل این‌همه لطف کنگره ناچیز است. من چه ازلحاظ مالی کمک کنم یا نکنم کنگره هرروز گسترده‌تر خواهد شد و با استقامت تمام حرکت خواهد کرد.


وظیفه همه‌ی اعضا کنگره این است که در حد توانایی‌مان چه مالی و چه آموزش دادن و آموزش گرفتن به کنگره کمک نماییم چون خدمت به کنگره خدمت به خودمان است و شکرگزاری را یاد بگیریم.


اینک از خودم می‌پرسم که آیا من فقط تنها و تنها رو به سوی تو داشتم و دستم را به جانب تو دراز کردم؟
نه، گاهی مغرور به خود شدم و باز از آن طرف بام افتادم و گاه جایگاه تو را فراموش کردم و آرامش و آسایش و محبت و عشق را از بندگانت جستجو می‌کردم، در حالی که منبع اصلی خودت هستی و من باید تو را بیایم.  



این وادی نشان دهنده تغییر است و برای تغییر صفت های  گذشته باید حس خود را عوض کنیم؛ زیراحس اولین نیرویی است که قوه عقل را به کار می‌اندازد.
برای تغییر حس، تزکیه و پالایش لازم است و اولین قدم برای تزکیه، تفکر است. تفکر سالم، ایمان سالم را به همراه دارد و ایمان؛ یعنی تجلی نور خداوند.


برای رسیدن به محبت باید موانعی را که سر راهت قرار می‌گیرد بشناسی و برداری؛ مثلاً برای خالص شدن، نه التماس و نه انفجار؛ چون عشقی که به نفرت تبدیل شود عشق نیست بلکه جاذبه و دوست داشتن است.
قهر کردن راه خوبی برای جذب محبت نیست. تو نمی‌توانی کسی را که دوستش داری مجبور کنی که او هم تو را دوست داشته باشد بلکه باید موانع را از سر راه برداریم، نه اینکه کسانی دیگر را جایگزین کنیم 


در کنار مسافرم، منِ همسفر هم توانستم تا حدودی ازلحاظ افکار منفی و نگرشی که به دیگران و فامیل داشتم تغییر کنم. اگر کسی به من حرفی می‌زد یا اینکه دو نفر باهم حرف می‌زدند می‌گفتم در مورد من صحبت می‌کنند و ناراحت می‌شدم؛ چون آگاهی نداشتم و جهان‌بینی درستی نداشتم؛ ولی خدا را شکر با آموزش‌هایی که از کنگره دریافت می‌کنیم روی نقص‌های خود، کار می‌کنیم و از ضد ارزش‌ها دوری می‌کنیم.


وقتی شکرگزاری به‌جا می‌آوریم، به سمت آن موضوع انرژی مثبت می‌فرستیم و این انرژی در کائنات می‌چرخد و به خودمان برمی‌گردد و از جنس آن نعمت بیشتر به ما داده می‌شود؛ چون با شکر گذاری نشان داده‌ایم که آن نعمت را دوست داریم و از داشتن آن خوشحالیم؛ ولی وقتی‌که کفران و ناسپاسی می‌کنیم، انرژی منفی که از خودمان ساطع کرده‌ایم باعث انتقال همان انرژی به خودمان و درنتیجه خارج شدن آن نعمت از زندگی‌مان می‌شویم.




مصرف نیکوتین با افزایش غلظت خون، باعث می‌شود تا حرکت خون در این مویرگ‌ها سخت شود و عملیات سوخت‌رسانی و خنک کردن مغز به‌درستی انجام نشود. به عبارتی افراد سیگاری مغزشان داغ‌تر از افراد غیرسیگاری است و سوخت کمتری به مغزشان می‌رسد.



ویژگی اصلی یک همسفر در بخشش اوست. ما در کنگره هستیم تا به‌اندازهٔ توانایی‌مان بخشش (مالی، جانی) کنیم. 
بخشش یکی از حس‌هایی است که در ن بیشتر از مردان است و همسفران قدرت گذشت و بخشندگی بالاتری دارند. ما همسفران و مسافران باهم پیوند محبت داریم و قدرت احیاء و سازندگی و همچنین قدرت تخریب داریم. ما می‌توانیم هر حسی را به مسافر القاء کنی؛ پس قدرت بخشندگی، گذشت و محبت را تمرین و تقویت کنیم تا این حس به آنها منتقل شود.


وادی دهم دقیقاً این را به ما می‌گوید که می‌شود از بدترین صفات دوری کرده و به خوبی‌ها و روشنایی‌ها رسید اما باید خیلی مراقب باشیم که از صفات خوب دور نشویم که بازهم امکان دارد به باتلاق تاریکی‌ها برگردیم "؛ درواقع این وادی هم امید می‌دهد و هم هشدار."
وادی بسیار زیباست و قابل‌تأمل و اگر ذره‌ذره به سمت نور حرکت کنیم، چرخه در ما تکامل پیدا می‌کند و کافی است اول خوب تفکر کردن را تمرین کنیم و ببینیم در کجای مسیر رودخانه هستیم و بدانیم که از تفکر سالم به ایمان سالم و سپس به عمل سالم، حس سالم، عقل سالم و درنهایت به عشق سالم دست پیدا خواهیم کرد که عشق سالم یعنی نزدیک شدن و رسیدن به نور الهی؛ چراکه قدرت مطلق فقط و فقط عشق است و بس.


وادی دهم به ما آموزش می‌دهد که انسان هم‌تغییر پذیر هست و هیچ ویژگی در ما ثابت نخواهد بود؛ ممکن است ما صفات مثبتمان را به صفات منفی تغییر بدهیم و یا صفات منفی‌مان را به مثبت تغییر بدهیم. تغییرات و عوض شدن همیشه وجود دارد ولی آن دگرگونی خوب و سازنده است که به سمت مثبت‌ها و ارزش‌ها باشد و از منفی‌ها و ضد ارزش‌ها گذر کند. خودِ انسان در این جریان بی‌تأثیر نیست و این خودِ ما هستیم که می‌توانیم در یکجا ثابت بمانیم یا به سمت جلو حرکت کنیم و یا از جایی که هستیم به عقب حرکت کنیم. خداوند برای انسان نیروی عقل و اختیار را قرار داده و خوبی‌ها و بدی‌ها را هم در کنار هم گذاشته.



انسان برای حرکت کردن به انرژی نیاز دارد و خیلی مهم است که این انرژی را از کجا به دست می‌آورد و همان‌طور که در صور آشکار، پول درآوردن از راه حرام باعث ایجاد تخریب در زندگی انسان می‌شود، در صور پنهان انسان نیز به دست آوردن انرژی از راه نادرست باعث تخریب خیلی بیشتری در انسان خواهد شد.




در واقع وادی دهم، هم امیدواری می‌دهد و هم هشدار. هشدار از این جهت که می‌توان سقوط کرد و آدم خوب دیروز نبود و امیدواری از این جهت که می‌شود یک فرد مصرف‌کننده را در کنگره به رهایی رساند و در جایگاه استاد و راهنما دید و تاریکی را به روشنایی، قهر را به مهر و نادانی را به دانایی تبدیل کرد.

همان‌طور که می‌دانید حس نقش مهمی در زندگی و ادراکات ما از هستی دارد و یکی از دلایل بسته بودن حس ناخالصی‌ها و تاریکی‌های درونمان است و برای باز شدن حس و بالا بردن کیفیتش بایستی تزکیه و پالایش کرد تا یکسری چیزها از آن جدا شود. خانم صبای عزیزم در این باب فرمودند:"یکی از راه‌هایی که اثر عجیبی درباز شدن حس‌ها دارد شکرگزاری است و وقتی بابت چیزهایی که در زندگی دارید شکرگزار باشید، کم‌کم از زندگی لذت بیشتری می‌برید".


خیلی زیباست که از کسانی که به ما خدمت می‌کنند تشکر کنیم و سعی کنیم که ما هم به دیگری خدمت کنیم که آقای مهندس برترین نوع قدردانی را در خدمت کردن عنوان می‌کنند که این‌گونه، معادله پایاپای می‌شود

۳

روزی که موعد رهایی ما رسید خیلی خوشحال بودم. شب تا صبح خوابم نبرد، دلهره داشتم و برای دیدن آقای مهندس مشتاق بودم. وقتی خدمت آقای مهندس رفتیم که برگه رهایی ما را امضاء کنند بسیار استرس داشتم. زمانی که ایشان برگه رهایی مسافرم را از بند مواد و سیگار امضاء کردند و گل رهایی مان را دادند، انگار دوباره متولد شدم و گویی تازه زندگی مشترکم با مسافرم را آغاز کرده‌ام.


سیزدهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 13/3/1399 با استادی همسفر فریده، نگهبانی همسفر عزیزه و دبیری همسفر الهام با دستور جلسه سیگار» رأس ساعت 16 آغاز به کار نمود.



فردی که در روز یک بسته سیگار مصرف می‌کند مانند این است که 500 بار در معرض اشعه ایکس در هر سال قرار می‌گیرد . نیکوتین بعد از استنشاق دود سیگار به مغز می‌رسد و سبب گرفتگی رگهای خونی شده و بافت های مغزی، اکسیژن موردنیاز خود را دریافت نمی‌کنند 



سیگار، برای شخص یک کاری انجام می‌دهد یک کاربردی دارد دیوانه نیست که توتون را دود می‌کنند چرا برگ خیار یا یونجه دود نمی‌کنند، فقط توتون و تنباکو را می‌کشند، جواب می‌دهد. به دلیل اینکه تنباکو یک ماده‌ای دارد به نام نیکوتین و از سد خونی مغز می‌گذرد وارد سیستم می‌شود یک‌چیزی شبیه نیکوتین هم ما در مغز داریم که باعث آرامش و آسایش می‌شود.


ازلحاظ روانی یک انسان سیگاری تنها زمانی احساس رضایت و آرامش می‌کند که سیگار مصرف کند، اما یک فرد غیر سیگاری در همه حال احساس رضایت دارد؛ بنابراین افراد سیگاری برای اینکه احساس رضایت داشته باشند مدام سیگار می‌کشند.



این حرکت دخترمان برای مسافرم سؤال شده بود که چرا سوگند موقع مصرف سیگار من، این حرکت را انجام می‌دهد که این سؤال را از خود دخترم پرسیده بود و او هم با تمام بچگی‌اش گفته بود نمی‌توانم توی این هوای دودی اتاق نفسم را تازه کنم و می‌روم حیاط و نفس می‌کشم که این حرف سوگند فکر مسافرم را مشغول کرده بود و بااینکه در آن زمان در تاریک‌ترین تاریکی‌ها به سر می‌برد؛ ولی حرف دخترم یک جرقه در ذهنش ایجاد کرده بود و کم‌کم سیگار خود را کم کرد، به‌طوری‌که بعد چند وقت متوجه شدیم که اصلاً سیگار مصرف نمی‌کند.


وقتی پدرم مریض شدند بعد از مدتی دکترها گفتند باید سیگار را ترک کند. پدرم که سال‌ها این مادهٔ را استفاده می‌کرد برایش خیلی سخت بود تا ترکش کند؛ ولی با اصرارهای مادرم بالاخره کمی سیگارش را کمتر کرد و آن موقع که کم کرد چنان سرفه‌های شدیدی می‌کرد که باورتان نمی‌شود و هنوز صدای سرفه‌های پدرم در گوشم مانده است و بعد از مدتی از سینه‌اش ترشحاتی می‌آمد و طوری شدید بود که مادرم پیش‌بند می‌بست.


سیگار سدی برای خدمت خالصانه است. سیگارت مانعی برای ادامه راه من و خودت برای بازپرداخت و خدمت و رسیدن به آرزویمان (کمک راهنمایی) است و امیدوارم این مانع را هم با تفکر زیبا، تعقل و تصمیمی بس جدی و بدون بازگشت در مسیر طولانی و طوفانی زندگی و مشکلاتش از میان برداری تا قوی شویم و آموزش بگیریم و با اندوخته‌هایمان دست انسان‌های دیگر که دربند هستند و ممکن است جانشان را از دست بدهند بگیریم. ما در قبال آموزش‌هایی که در این ده سال گرفته‌ایم مسئولیم و باید جبران خسارت کنیم و قطعاً برکتش به زندگی‌مان برمی‌گردد.


یک همدم، یک دوست، یکی که هیچ‌وقت با او تنها نبودم پیدا کردم، دوستی که با ظاهری زیبا وارد زندگی من شد. بله دوستی به اسم سیگار.
در شادی‌ها، در غم‌ها، در اوج عصبانیت‌ها، همیشه و همه‌جا با من بود و برای هر بار بودن کنار او، بهانه‌ای هم پیدا می‌شد؛ ولی ذره‌ذره جزء نیاز شد، نیازی که نمی‌شد از آن خلاصی پیدا کرد.



من حتی دورانی که پا به سن خواهم گذاشت را هم با سیگار تصور می‌کردم و اینکه جرقه درمان سیگار در من زده‌شده، حتی برای خودم هم عجیب بود! ترس جدا شدن از سیگار همراهم بود؛ ولی در کنارش مصرفم را کم کرده بودم. در حقیقت از وقتی به این تفکر رسیدم که باید به درمان برسم دیگر مصرف سیگار برایم لذتی نداشت.




بدیهی است که ما در این مسیر، اول خودشناسی را و بعد خداشناسی را فرا می‌گیریم و به دلیل رسیدن به قدرت مطلق الله که از روز ازل در فطرت همه ما گذاشته شده، همواره به دنبال اصل خویش هستیم و دیر یا زود، به اصل خود، بازگردانده می‌شویم؛ پس خوشا به حال آنهایی که زودتر می‌رسند و راه را برای خود طولانی نمی‌کنند


این درس را گرفتم و آموختم که باید خدمت کنم و محبتم را چندین برابر شروع کنم و دیگران را دوست داشته باشم و به آنها عشق بورزم و اگر بتوانم گره از کار دیگران هرچند کوچک باز کنم؛ چون وقتی خانم نوشین تعریف کردند که برکت خدمت چقدر می‌تواند موثر باشد، من هم گفتم حتماً می‌توانم انجام بدهم.
برایم جالب بود که در این سی دی ما را با مفاهیم کلام الله شریف آشنا می‌کنند، مفاهیمی مثل کفر و شرک و انفاق.


خداوندا؛ تو را سپاس می‌گویم برای تک تک لحظات زندگی‌ام،  برای لحظاتی که در کنگره هستم.
قدردان تمام کسانی که در کنگره زحمت می‌کشند، از راهنما، مرزبانها، ایجنت و همه کسانی که بی منت، محبت خود را نثار می‌کنند؛ چراکه در کنگره محبت حاکم است و عشق جریان دارد. کسی از کسی توقع ندارد، کسی منیت ندارد؛ چون همه به آگاهی رسیدند.
ما باید قدردان تمام کسانی باشیم که در این مسیر سخت و سهل ما را یاری می‌کنند. این قدردانی، هم با زبان است و هم با پاکت هدیه دادن، خدمت کردن و یا قوانین را محترم شمردن.


با ورود به کنگره و با آموزش‌هایی که گرفتم، فهمیدم که با آگاهی می‌توانم تغییرات بزرگی در جهت مثبت در زندگی‌ام ایجاد کنم و از ناامیدی و نکات منفی خارج شوم و کمی هم از ترسم کاسته شد؛ اما هنوز ترس به طور کامل مرا رها نکرده؛ چون باز هم نگران هستم؛ ولی امیدم را از دست ندادم و تا سعی می‌کنم تا می‌توانم با آموزش‌ها و خدمت کردن و کسب انرژی، درست حرکت کنم و ایمانم را قوی سازم.


باید قدردان کمک‌های آقای مهندس باشم که چنین بستری را برایمان فراهم کردند. قدردان کمک راهنمایان عزیز که زحمات زیادی را برای رهایی مان متحمل شدند.
باید منِ فاطمه بتوانم در یک جایگاه خدمتی، خدمت کنم؛ حتی اگر آن جایگاه، آبدارخانه و یا در قسمت‌های دیگر باشد. به قول آقای مهندس، خدمت در مقابل خدمت.
من با خدمت کردن و همراه با پاکت دادن و محترم شمردن قوانین، می‌توانم قدردان خدمات عزیزان باشم و با این کارها شاید بتوانم ذره‌ای از زحمات عزیزان خدمتگزار در کنگره را جبران کنم. 


اولین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ ۹۹/۳/۲۰ با استادی همسفر مینا، نگهبانی همسفر الهام و دبیری همسفر فتانه با دستور جلسه در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی می‌کنیم» رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.



برای رهایی مسافرم و برای حال خوبم و برای همه چیزهایی که به من داده شده قدردان هستم و با قدردانی کردن مطمئن هستم حال خودم بهتر می‌شود؛ اما فقط به زبان نباید تشکر کنم بلکه باید با عمل خود، این کار را بکنم، با حرکت کردن، خدمت گرفتن، دوری از ضدارزش‌ها و حرکت در صراط مستقیم تا از نیروهای منفی که موجب تخریب می‌شوند دوری کنم تا بتوانم به دانایی برسم.


در وهله اول باید بدانیم قدردانی چیست؟ قدردانی؛ یعنی دانستن ارزش چیزی یا فعلی که انجام گرفته است که باید منزلت کار ارزشمند را بدانیم و نسبت به ارزش آن،  درحد توان سپاسگذار و قدردان باشیم و اما در کنگره،  در قبال خدمتی که به ما شده است، این قدردانی بسیار با اهمیت است و جبران آن برای هیچ کدام از ما امکانپذیر نیست؛ ولی این موضوع دلیل نمی‌شود که قدردان نباشیم و قدردانی نکنیم.
بهترین قدردانی ما این است که به‌عنوان یک رهجو، در مسیر باشیم و به قوانین و حرمت‌های کنگره احترام بگذاریم و قدر لحظه به لحظه کنگره را بدانیم و شکرگذار خداوند باشیم. 
حمایت از سبد، احترام به پیشکسوتان و خدمتگذار بودن از اهم قدردانی‌ها محسوب می‌شود و همچنین درصورت توان، حمایت مالی و قرار گرفتن در لژیون سردار هم به نوعی قدردانی است. 




حالا در کنگره چگونه قدردانی کنیم؟ باید ببینیم کنگره چی به ما داده است. موقعی می‌توانیم قدردانی سربه‌سر داشته باشیم اگر دانستیم به همان اندازه که گرفتیم بتوانیم به همان اندازه پرداخت کنیم آن موقع قدردانی کردیم، حالا این قدردانی برای اینکه نعمت از کفمان بیرون نرود.


اگر من سولماز بتوانم از کسانی که به من راه درست زندگی کردن را آموختند قدردانی کنم، آن چیزهایی که یاد گرفتم برای این دنیا و آخرت هم ماندگار می‌شود؛ ولی اگر نتوانم زحمات این عزیزان را جبران کنم همه آنها از دستم می‌رود. امیدوارم بتوانم تا عمر دارم در کنگره، هم ازنظر معنوی و هم ازنظر مادی گوشه‌ای از زحمات آقای مهندس و استادان عزیزم را جبران کنم.


اما تفاخر و تکبر مسیری شیطانی است و شیطان اولین کسی بود که تکبر ورزید و به دلیل اینکه خود را از انسان برتر می‌دید از درگاه حق و بهشت امن خود رانده شد؛ پس همیشه این را برای خود تکرار می‌کنم و یادآور می‌شوم که اگر امروز در آغوش این مادر و این ساختار عظیم، زیبا و مقدس به نام کنگره ۶۰ در حال رشد هستم و آموزش می‌بینم، هر خدمتی که به من داده می‌شود برای رشد خودم است، نکند دچار تکبر و تفاخر شوم؛ چراکه این پرده و حجابی می‌شود تا مرا از بهشتی که امروز در آن درس زندگی می‌آموزم تا در مسیر تکامل حرکت کنم براند تا باز به عمق تاریکی فرو بروم.


جلسه اول از دورهٔ اولِ لژیون‌های سردارِ همسفران شعبه شادآباد، با نگهبانی همسفر آزاده و استادی همسفر مینا و دبیری موقت همسفر فریده و با حضور همسفر نسرین اسیستانت شعبه شادآباد و راهنمای لژیون سردار همسفران با دستور جلسهٔ رمضان معلم بخشش (قدر و تقدیر)» مورخ ۱۳۹۹/۲/۳۰ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.


در این سی دی، آقای مهندس، فردِ مصرف‌کننده را به شخصی تشبیه کرده که در سرمای ۶۰ درجه زیر صفر گیر کرده است. همانطور که در سرمای ۶۰ درجه بدن یخ می‌زند و فرد نمی‌تواند حرکت کند، در اعتیاد هم همین گونه است؛ یعنی فرد می‌خواهد حرکت کند و از اعتیاد خارج شود؛ ولی نمی‌تواند.


کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر را در اینترنت پیدا کردم و شروع به خواندن کردم و فهمیدم که راه را پیدا کرده‌ام. با روش درمان تدریجی که در این کتاب نوشته شده آشنا شدم و نکته‌ای که مرا جلب کرد این بود که نویسنده کتاب تجربیات خودش را در اختیار سایرین گذاشته بود.


جسم و قلب یخ‌زده من در اثر مصرف مواد مسافرم و ناآگاهی خودم از دنیای اعتیاد، کاملاً قدرت حرکت را از من گرفته بود.
در این کتاب، اعتیاد و مصرف‌کننده مواد هم به سرما تشبیه شده، چراکه مصرف مواد مخدر قدرت تشخیص را از فرد مصرف‌کننده می‌گیرد.
درست چیزی که اکثراً در مسافران خود به‌وضوح دیدیم که حتی حس عشق و محبت هم در وجودشان با مصرف مواد کاملاً یخ‌زده بود.
کتاب 60 درجه مانند یک گرمایی، وجود یخ‌زده مسافران و حتی همسفران را با حرارت آرام‌آرام از طریق آموزشی این کتاب به افراد داده می‌شود، یک حرارتی از عشق، محبت را در دل افرادی که سفر خود را آغاز می‌کنند قرار می‌دهد.


اگر تصویر روی جلد کتاب را نگاه کنیم، بیانگر نمادی از قدرت و عظمت خداوند است و ساختار درونی انسان را نمایانگر است زیرا در این تصویر کویر خشک در کنار منطقه خوش آب‌وهوا قرار دارد که مرز بین بهشت و جهنم درون انسان را نشان می‌دهد. هرلحظه انسان می‌تواند با بهترین زندگی در بهشت یا بدترین زندگی در جهنم قرار بگیرد.



 در مسیر زندگی هیچ چیز اتفاقی نیست و سه پارامتر خواست و تقدیر و فرمان الهی علت مسائل زندگی است و تقدیر ما از روز ازل تا روز تولد مشخص شده است؛ ولی ما با اعمال نیک، دعا و اجرای فرامین الهی می‌توانیم آن را تغییر دهیم.


چقدر اسم خدا بالای کتاب زیبا بود و همین‌طور عکس روی جلد که صراط مستقیم را به انسان نشان می‌داد. غیرممکن است این کتاب را بخوانی و بار سنگین اعتیاد را به دوشت بکشی. آن‌قدر دقیق و حساب‌شده از راه‌حل درمان اعتیاد سخن می‌گوید که غیرممکن است به آن عمل نکنی


خواننده‌ای که این کتاب را مطالعه کرده باشد، کاملاً این صداقت را لمس می‌کند؛ صداقتی که دربردارنده‌ی عشق یک انسان به هم نوعان خود می‌باشد، چراکه نتیجه‌ی تجربیات خود را به چاپ رسانده‌اند و در اختیار همگان قرار داده‌اند تا نویدبخش رهایی انسان‌هایی باشد که همانند خودشان در تاریکی اعتیاد هستند و با غول مواد افیونی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.



به نام خدا
                                                                                                                                                                                تاریخ : 99/3/19
شرایط ثبت نام در انتخابات مرزبانی نمایندگی شادآباد
1-داشتن حداقل یکسال رهایی تا روز انتخابات
2- داشتن نشان رهایی نیکوتین یا ویلیام وایت (تا زمان تکمیل فرم دریافت شده باشد)
3-تاکنون در هیچ نمایندگی مرزبان نبوده باشند

تاریخ برگزاری انتخابات                           

مسافران : چهارشنبه  25/4/99 ساعت 14:00
 خانواده : سه شنبه  24/4/99 ساعت 14:00

آخرین مهلت ثبت نام :  چهارشنبه 11/4/99
تاریخ تحویل فرمها به دفتر مرکزی : چهارشنبه /4/99
توجه : 

برای رای دادن همراه داشتن کارت عضویت معتبر نمایندگی مربوطه اامی می باشد.

افرادی که تا روز انتخابات حداقل 9 ماه رهایی داشته اند و خدمتگزار بوده اند (خدمتهای انجام شده در فرم ثبت نام ذکر شود) نیز می توانند فرم پر کنند . فرم این افراد درصورتی پذیرفته خواهد شد که تعداد افراد واجد شرایط به حد نصاب نرسیده باشد.

مسئول توزیع وجمع آوری برگه های ثبت نام ، واحد نشریات نمایندگی می باشد. (قسمت پایین فرم بعنوان رسید ثبت نام پس از تایید نشریات تحویل  ثبت نام کننده گردد). تمامی افراد واجد شرایط ذکرشده ، مجاز به تکمیل وتحویل فرم می باشند. 

دربخش همسفران، فرمها بایستی قبل از تحویل به دفتر مرکزی توسط اسیستانت، به تایید دیده بان خانواده و دیده بان مرزبانان خانواده رسیده باشند.

تایید نهایی فرمهای پرشده فقط بعهده دیده بان مرزبانان می باشد. لژیون مرزبانی نمایندگی اجازه  تایید یا عدم تایید فرمها را ندارد. 

نصب این اطلاعیه روی شیشه نشریات نمایندگی اامی است.

باتوجه به شرایط فعلی ، برای رای دهندگان رعایت پروتکلهای بهداشتی ضروری می باشد.

                                                                                                                                                                           دیده بان مرزبانان کنگره 60
                                                                                                                                                                                         علی مجدیان
                                                                                                                                                                                         

کتاب ۶۰ درجه زیر صفر کتابی هست که آقای مهندس دژاکام از آن درباره چگونگی ترک اعتیاد و درمان خود و استادانی که در این راه ایشان را کمک کردند سخن می‌گوید. همان‌طور که همه می‌دانیم کتاب‌های زیادی درباره اعتیاد نوشته‌شده که در اکثریت آن‌ها شخص از تجربه شخصی خود درزمینهٔ اعتیاد سخن گفته است. ولی فرق کتاب مهندس دژاکام با آن‌ها در این است که مهندس نه‌تنها داستان چگونگی ترک و درمان اعتیاد خود را گفته است بلکه اعتیاد را از مقوله علمی بررسی کرده است. در این مقاله سعی بر این است تا در مورد کتاب ۶۰ درجه زیر صفر مطالب جدیدی را عرضه کنیم.


برداشت من از این سی دی این بود که: انسان هرچقدر هم در مسیر تکامل و ارزش‌ها باشد با یک اشتباه حتی کوچک، به عقب برمی‌گردد و بارها شنیدیم که یک زاهد هفتادسال عبادت را با یک گناه به فنا داد و این برای همهٔ ما صادق است که باید همیشه از خودمان مراقبت کنیم چون شیطان همیشه در کمین است.


این کتاب مجموعه کاملی از قوانین الهیِ ثبت شده در عالم هستی است و قابل استفاده برای همه انسان‌ها. کتاب 60 درجه یک کتاب کامل و برای عبور در همه عصرها و از همه یخبندان ها در همه حیاتهای ماست و موضوع اعتیاد در این کتاب هم یک مسئله سخت است و یکی از این یخبندان ها که به عنوان نمونه حل شده است و یک روش الگویی بی‌نظیر را روشن کرده است.
 به نظرم موضوع اعتیاد، صور آشکار کتاب است؛ ولی این کتاب به وسعت هستی، صور پنهان دارد و هر کسی می‌تواند کلید شهر وجودی خود را از این کتاب دریافت کند.


مدام صحبت استاد امین در گوشم بود که در سی دی منیت می‌گفتند: جایگاه‌ها هیچ ارزشی ندارند، مگر اینکه در آن، کار و خدمتی صورت بگیرد و ما باید همیشه در تلاش باشیم تا از آموزش‌های کنگره برای ساختن خودمان استفاده کرده و از خودمان شروع کنیم و آموزش‌ها را کاربردی و عملی کنیم.


اکنون خداوند را شکرگذار هستم که وارد کنگره 60 شدم و مسیر زندگی‌ام را عوض کردم و در راهی قدم گذاشتم که به‌سوی اوست. در اینجا آموزش گرفتم که با تزکیه و پالایش آرام‌آرام به‌طرف تعادل حرکت کنم. تعادل نشانه آرامش درون من است که می‌توانم این تعادل را به دیگران منتقل کنم. وقتی یک گره در کاری دارم نیاز به عصبانی شدن و ایجاد تخریب نیست و فقط باید صبوری کنم و  نباید شرایط و بحران‌ها، ما را از تعادل خارج کند و باید آن را مدیریت کنیم.


ادب، مادرِ تمامی فضیلت‌ها و حَسَنات و بی‌ادبی ریشه‌ تمام پلیدی‌ها، شکست‌ها و تباهی‌ها است. 
ادب، کاربرد همه‌جانبه در زندگی انسان دارد. آداب حرف زدن، آداب خوردن، آداب نگاه کردن، آداب خوابیدن، آداب نشستن و. و هر آنچه که از تاریکی‌ها و غم به سرم می‌آید به خاطر گستاخی و بی‌ادبی است.  
فسادِ انسانِ بی‌ادب، همچون آتشی است که می‌تواند علاوه بر خودِ شخص، جهانی را بسوزاند؛ البته از نظر واقعی، همان‌طور که یک انسان کامل و فرهیخته و ادب آموخته، می‌تواند اجتماعی را به‌سوی پیشرفت و کمال همه‌جانبه سوق دهد و موجبات  سعادت جامعه را فراهم آورد، یک انسانِ فاسد نیز می‌تواند آتش ویرانگری باشد که خرمن حیات خود و جامعه‌ای را بسوزاند و خاکستر کند و هر دو نمونه در تاریخ، فراوان وجود دارد.


به نام قدرت مطلق


احتراماً؛

بدین‌وسیله به اطلاع همسفران نمایندگی شادآباد می‌رساند، روز سه‌شنبه مورخ 99/4/3 مراسم تجلیل از دوره اول خدمت کمک راهنمایی همسفر؛ سرکار خانم معصومه با استادی کمک راهنمای محترم سرکارخانم ترانه برگزار می‌گردد.

از کلیه همسفران در این مراسم دعوت به عمل می‌آید و از این خدمت عظیم تقدیر و تشکر می‌نماییم.



خیلی حس قشنگی است، وقتی از بند اعتیاد نجات پیدا می‌کنی.

 وقتی گل رهایی را از آقای مهندس گرفتم انگار دنیا را به من دادند. حس و حالی عجیب و وصف‌نشدنی.

این حس خوب را مدیون آقای مهندس دژاکام هستیم که این مکان مقدس را برای ما محیا کردند که بتوانیم از ظلمت و تاریکی رهایی پیدا کنیم و به‌سوی نور حرکت نماییم.


در این سی دی متوجه شدیم که هر چقدر هم که نیروهای اهریمنی جلوتر باشند، نیروی خداوند قوی‌تر است .
و ما با تکیه بر قدرت خداوند و ایمانی که خداوند داریم، می‌توانیم از مشکلات عبور کنیم.
و باید بفهمیم در کجای دنیا قرار داریم. چگونه رفتار کنیم  و چگونه به طبیعت احترام بگذاریم و درکل بفهمیم که ما بدون صراط مستقیم در مقابل خدا هیچ چیزی نیستیم.



هر مسیری توسط راهنما نشان داده می‌شود. راهنمای درمان اعتیاد انسان‌های دردمند، جناب مهندس هستند که نقشه راه را به اشخاصی که دربند اعتیاد هستند نشان می‌دهند و صورت مسئله اعتیاد را به بهترین شکل ممکن به نگارش درآورده اند. این کتاب از دل برآمده و بر دل می‌نشیند و از تمثیل های متعددی به‌صورت غیرمستقیم صحبت شده است.
کتاب ۶۰ درجه، کتاب نور و روشنایی است و شامل بخش‌های متعدد برای خوانندگان کتاب و کسانی که خواستار رهایی از مواد مخدرند است. 


در کتاب گفته شده که ما سه قدرت داریم؛ قدرت کلام، قدرت صوت، قدرت تصویر که می‌توانند باعث درک و فهم بیشتر در مسائل شود.
در این کتاب؛ تصاویر، موسیقی، کلام‌ها و صوت و پیام‌ها همه وهمِ یک هدف را دنبال می‌کنند و آن بالا بردن آموزش و دانایی ما بوده است.
به نظر من این کتاب را باید بارها و بارها خواند زیرا که راه درست زندگی کردن را که همان صراط مستقیم است را نشان می‌دهد.


اولین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 99/3/27 با استادی همسفر لیلا، نگهبانی همسفر فروغ و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و تصاویر آن» رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.


در کنگره‌ی ۶۰ حریم‌هایی در نظر گرفته‌شده که اعضا هیچ‌گاه نباید از آن عبور نمایند، زیرا عبور از آن‌ها به معنی وارد شدن در مسائلی است که به‌احتمال قطع به‌یقین، به شخص آسیب می‌رساند و باعث سلب آسایش اعضا می‌شود به خاطر اهمیت این موضوع از کلمه‌ی باید در حرمت کنگره استفاده‌شده است.


رفته‌رفته با آموزش های ناب در کنگره خیلی چیزهای زیبایی را یاد گرفتم. مثلاً: موقع خواندن حرمت کنگره، یاد گرفتم دیگران را سرزنش نکنم و تا زمانی که خودم را جای طرف مقابلم نگذاشتم زود قضاوت نکنم و یا دروغ نگویم.
از حرمت کنگره یاد گرفتم که باید به حرمت‌ها و قوانین احترام بگذارم و در جلسات با لحن خوب سخن بگویم.


راهنمای خوبم شما به من یاد دادید که در برابر مشکلات زندگی صبور باشم. شما همیشه با لبخندتان به من آرامش دادید و هروقت از اعتیاد همسرم ناراحت و ناامید بودم، شما همیشه به من امید دادید. شما به قلب من شادی را فرستادید و زحمات زیادی برای من متحمل شدید. خیلی خوشحالم که بهترین مرحله زندگی‌ام؛ یعنی رها شدن همسرم از بند اعتیاد در کنار شما رقم خورد؛ اما وقتی به این فکر می‌کنم که دیگر لژیون را تحویل دادید غصه می‌خورم از اینکه راهنمای خوبم خانم معصومه عزیزم دیگر در لژیون ما نیست. می‌دانم که در کنارم هستید و در قلب من  هستید و همیشه دوستت خواهم داشت.


خانم معصومه عزیزم، استاد بزرگوارم، از زحمات بی‌دریغ شما تشکر و قدردانی می‌کنم که تمام بی‌قراری های من را تحمل کردید و با صبوری به من امیدواری دادید و با آموزش‌های آموزنده‌تان به من آرامش دادید که توانستم چهار سال با عشق و امید در کنگره باشم و با انگیزه و امید، اشتباهاتم را جبران کنم و تغییراتی در من بوجود آمد.
مهربانم، من به شما افتخار می‌کنم و از خداوند خواستارم که تقدیر شما را به بهترین نحو در زندگی رقم بزند.


یکی از بند‌های حرمتِ کنگره، "دروغ نگفتن" است. در کلام الله آمده؛ وای بر دروغ‌گویان. دروغ مادر همه بدی‌ها و مایه ایجاد فتنه و بی‌اعتمادی در میان مردم می‌شود، چه در کسب و کار و چه در همه عرصه‌های زندگی؛ پس از مدتی دروغ گفتن، مردم متوجه می‌شوند و دیگر به آن شخص اعتماد نمی‌کنند و او شکست می‌خورد و یا تنها می‌ماند؛ اما با صداقت، همه به انسان اطمینان می‌کنند و روزبه‌روز خیر و برکت وارد زندگی شخص می‌شود؛ چون وعده خداوند دروغ نیست.


محبت مانند دارویی است که احتیاج به طول درمان دارد و باید به آن زمان داد تا اثر کند. محبت آستانه تحمل را بالا می‌بَرَد و توقع را پایین می‌آورد.
کسانی که محبت دارند، انسان‌های زرنگی هستند؛ زیرا با محبت واقعی می‌توان در قلب‌های دیگران رسوخ کرد و اگر مسئله‌ای با محبت حل نشود با هیچ چیز دیگری حل نخواهد شد؛ ولی باید بدانیم که محبت احتیاج به دانایی و معرفت دارد؛ زیرا محبت گاهی مهر است، گاهی قهر، محبت هم درد است هم درمان.


ادب و احترام، محبت می‌آورد و احساسات را کنترل می‌کند و به موقعیتِ افراد، ارزش می‌دهد و همیشه، این ما هستیم که تعیین می‌کنیم، افراد رویِ خوش خود را به ما نشان بدهند یا روی بد خود را. هرچه باادب‌تر باشیم، دوستان بیشتری را جذب می‌کنیم.


با آموزش‌هایی که دیدم و چیزهایی که شنیدم، فهمیدم من قابل‌تغییر هستم. این چیزی نبود که من قبلاً فکر می‌کردم؛ درست است که من به مشکلات زیادی در زندگی‌ام برخورده بودم، شاید همان مشکل به صلاح من بوده ولی من نمی‌دانستم والان باگذشت ۱ ماه از رهایی‌مان و شنیدن سی دی جواب متوجه شدم که اعمال، فکر و اندیشه‌ام، می‌تواند تقدیر مرا تغییر دهد و به آن شکل دیگری بدهد.


آقای مهندس معتقدند و فرموده‌اند که: "کسی می‌تواند در آداب معاشرت موفق باشد که از تعادل خوبی برخوردار باشد که این مسئله مستم این است که سیستم ایکس خوبی داشته باشد و خوشبختانه این سیستم هم در کنگره، در سفر (چه برای مسافر و چه برای همسفر) به‌خوبی ترمیم و بازسازی می‌شود."
در کنگره در همه‌ی جوانب بر روی همسفر و مسافر کار می‌شود. 


دومین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 99/04/3با استادی همسفر ترانه، نگهبانی همسفر نوشین و دبیری همسفر مرجان با دستور جلسه آداب معاشرت؛ ادب، بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی » رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.

در ادامه مراسم تجلیل از مقام کمک راهنمای محترم سرکار خانم معصومه باشکوه فراوان برگزار شد.



شخصی که تعادل نداشته باشد نمی‌تواند مانند یک شخص باادب رفتار کند؛ چون این شخص آداب آن کار را نمی‌داند؛ حتی اگر بداند، از لحاظ روان، به تعادل لازم نرسیده تا بتواند ادب را نشان دهد.
 وقتی ما در کنگره اشخاصی را می‌بینیم که با وجودِ داشتنِ اعتیاد به هر نوع ماده مخدری، بعد از درمان به درجه بالایی از تعادل می‌رسند، پی می‌بریم بهشت روی زمین همین جاست.


به نام قدرت مطلق


احتراماً؛

بدین‌وسیله به اطلاع همسفران نمایندگی شادآباد می‌رساند، روز سه‌شنبه مورخ 99/4/17 مراسم تجلیل از دوره اول خدمت کمک راهنمایی همسفر؛ سرکار خانم فرحناز با استادی اسیستانت محترم شعبه سرکارخانم نسرین برگزار می‌گردد.

از کلیه همسفران در این مراسم دعوت به عمل می‌آید و از این خدمت عظیم تقدیر و تشکر می‌نماییم.


اولویت در کنگره با دیگر انجیوها فرق می‌کند و اولویت در کنگره فقط درمان هست و می‌بینیم که در سفر اول می‌گویند حتی بچه‌دار نشوید یا خانه‌تان را عوض نکنید؛ چون فقط روی درمان زوم هستند اما مکان‌های دیگر این‌طور نیست؛ درجاهای دیگر اول هزینه از شخص می‌گیرند و بعد خدمات می‌دهند.


انسان عاشق می‌داند که با رفتارش تعیین می‌کند که دیگران چگونه با او برخورد کنند، با روی خوش یا بدرفتاری؟ چون این خودِ ماییم که تعیین‌کننده هستیم؛ پس در اینجا باید روی نوع نگاه و تفکر خودم کار کنم؛ چون هر انسانی قبل از اینکه رفتار خودش را بروز بدهد، آن را در جهان ذهن خودش به تصویر می‌کشد و این تصاویر ذهنی همیشه در حال فعالیت هستند و دائماً در ذهن تکرار می‌شوند و این تصاویر را خودم پرورش می‌دهم، حالا این تصاویر می‌تواند مثبت باشد یا منفی. انسان می‌تواند تصاویر ذهنی خودش را عوض کند و این هنری است که می‌توان با تغییر نوع نگاه و نگرش کسب کرد و این تغییر را فقط با تفکر و رسیدن به دانایی می‌توان انجام داد؛ البته این کارها شهامت و صداقت می‌خواهد که بتوان به عملکرد خود نگاه کرد و در هر مسئله و مشکلی دیگران را مقصر اشتباهات ندانست. 


 به قول استاد سردار؛ خواسته ما آن چیزی نیست که می‌بینیم و می‌خواهیم، خواسته ما آن چیزی است که نمی‌بینیم و نمی‌خواهیم. همه ما آن روزی که وارد کنگره شدیم، سرگردان و ناامید از همه جا، تنها هدفمان رهایی مسافرانمان از بند اعتیاد بود. من هم تنها چیزی که می‌خواستم فقط و فقط حال خوشِ مسافرم بود و این راهنمای عزیزم بود که بذر این جایگاه را در دلم کاشت، با عشقش آن را آبیاری کرد، از برکات این جایگاه آگاهم کرد، انگیزه تلاشم شد و خداوند هم بر من منت نهاد و این جایگاه بسیار زیبا و پربرکت را نصیبم کرد. برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر . 



به نام قدرت مطلق الله




خداوند را بابت خبرهای خوش سپاس.
تبریک به کمک راهنمایِ محترم خانم منیره، بابت دریافتِ شالِ دستیار دیده بانی.
با آرزویِ موفقیت و خدمتی همراه با خیر و برکت برای ایشان.


نمایندگی شادآباد


تمام قوانین و حرمت‌های کنگره، مهم و اساسی و قابل استفاده در زندگی شخصی ما نیز است و اجرای آنها ما را در صراط مستقیم قرار می‌دهد. با رعایت این حرمت‌ها، اول به خودمان و بعد به کنگره احترام می‌گذاریم.  


سومین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ ۹۹/۴/۱۰ با استادی همسفر مریم، نگهبانی همسفر فروغ و دبیری همسفر زهرا، با دستور جلسه حرمت کنگره ۶۰، چرا روابط مالی و کاری در کنگره ممنوع است؟» رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.


تمام این قوانین برای این است که تمام اعضای کنگره با رعایت کردن آن‌ها به حال خوب و زندگی ایدئال برسند، به نظر من این قوانین را نه‌تنها در کنگره بلکه باید همه‌جا اجرا کنیم چون تمام این قوانین برگرفته از کتاب آسمانی است.


روز دوشنبه 9 تیر 1399 چهارمین مراسم بستن پیمان و اهدا شال کمک راهنمایی در نمایندگی آکادمی با حضور بنیان کنگره 60 مهندس حسین دژاکام ، دیده‌بان راهنمایان آقای رضا ترابخانی ، دیده‌بان همسفران خانم کماندار و 70 تن از قبول شدگان در آزمون کمک راهنمایی سال 98 برگزار شد.

همه ما می‌دانیم که در کارگاه‌ها، همه نوشتارها یک مرتبه خوانده می‌شوند؛ ولی حرمت کنگره ۶۰ دو مرتبه خوانده می‌شود.
در این نوشتار صحبت از قوانینی است که اهمیت آنها شاید از قانون هم بالاتر است؛ لذا از واژه حرمت استفاده کرده‌اند. 
ما باید به حرمت‌ها احترام بگذاریم و آنها را کاربردی کنیم. اگر هر کدام از موارد ذکر شده در حرمت‌ها را رعایت کنیم، خیلی راحت می‌توانیم در این مسیر حرکت کنیم و اگر از صراط مستقیم منحرف شویم قطعاً به درمان و هدف خود نخواهیم رسید.


بعضی انسان‌ها لایه ماسک و بدیشان، قطورتر است و نمی‌توانند نفوذ کنند و لایه اصلی را ببینند؛ ولی هرچقدر عمیق‌تر شوند، بیشتر به آن طرف قضیه پی می‌برند و به این درک می‌رسند که کسانی که من را اذیت می‌کنند، خودشان واقعاً در رنج زیادی زندگی می‌کنند و باعث می‌شود کم‌کم این گره‌ها  حل می‌شود و توانایی‌های جدید به وجود می‌آیند و بخشیدن، بسیار راحت می‌شود.


امروز بغض دارم؛ حتی شاید بیشتر از آن زمان منحوس؛ بغضی از جدایی، جدایی مادر از فرزند، بغض از دست دادن تکیه‌گاه؛ ولی تو طوری پرورشم دادی که دیگر نترسم، دیگر گمراه نشوم و دیگر تاریکی را به خانه‌ام راه ندهم. 
با قلبی پر از دلتنگی و اشک برایت نوشتم و شعر زیر را با خودم مرور می‌کنم؛ 
گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود.



به‌طورکلی تعطیلات به مفهوم استراحت کردن و کسب انرژی بهتر و بیشتر برای روزهای آتی است. معنی تعطیلات این نیست که حتماً به مسافرت برویم، همین که برای مدت معینی استراحت کنیم و بیشتر پیش خانواده خود بمانیم تا کسب انرژی بیشتری کنیم است؛ پس باید بتوانیم با برنامه‌ریزی خوب از تعطیلات خود بهره کافی را ببریم.


بهترین و زیباترین سفر ما در کنگرهشروع شد و زیباترین مسافرت ما همان روزی بود که پدرم با تمام وجود از زیبایی‌هالذت برد و خدا را با تمام وجود حس کرد و این لحظه هیچ‌وقت برای من فراموش‌شدنینیست.


اکنون می‌دانم که به دست آوردن کلید شهر وجودیم کاری است، هم سهل و هم  سخت! اما نگهداری آن برایم بس دشوار است؛ بسیار تمرین و ممارست، بیداری و دانایی می‌خواهد و من نیز اول راه هستم و باید این مسیر را بروم تا بر شهر وجودیم بر سربازان و نگهبانان شهرم مسلط باشم.

اول باید برنامه‌ریزی داشته باشند حتی چندین ماه قبل تا مشکلی ایجاد نشود و همین‌طور موضوع پس‌انداز برای مسافرت باید حتماً در نظر گرفته شود و برای تهیه بلیت هواپیما باید از قبل اقدام شود و هدف هم باید مشخص شود کدام شهر یا استان می‌خواهیم برویم.


جلسه دوم از دوره اول لژیون‌های سردار همسفران شعبه شادآباد با نگهبانی اسیستانت محترم همسفر نسرین و استادی همسفر فتانه و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه "چگونه از کنگره قدردانی کنیم؟" ( تواضع یا تفاخر) مورخ ۹۹/۳/۲۷ راس ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار می‌نماید.


حرفی که زدند را باید با طلا نوشت. معلم‌ها باید مطالبی را آموزش بدهند که به آن مطلب نیاز داشته باشیم و در زندگی روزمره بکار ببریم. باید مطلبی را که آموزش می‌دهند، حقیقی و راستین باشد و آموزش باید طوری باشد که به بیان ساده باشد تا متوجه شویم و بتوانیم چیزی یاد بگیریم.
راهنمایان کنگره همه موفق هستند؛ چون این سه مورد در همه راهنمایان کنگره قابل‌مشاهده است. راهنما در لژیون صحبتی می‌کنند که واقعاً ما به آن نیاز داریم و با صحبت‌هایشان یک گره از زندگی روزمره ما باز می‌شود و مطالبشان حقیقی است و شاید برای خودشان هم اتفاق افتاده باشد و طوری مطالب را ساده بیان می‌کنند که جای هیچ سؤالی باقی نمی‌ماند.



تا قبل از آشنایی با کنگره ۶۰، تصور من از درمان اعتیاد این بود که باید در  و در محیط کاملاً مردانه و یکدست انجام شود و جایی که حرف از اعتیاد و مواد مخدر هست جای خانواده و زن نیست ولی با ورود به محیط کنگره، به چشم دیدم که درمان اعتیاد در کنار خانواده و با همراهی و همسفری آن‌ها میسر است.
جناب مهندس در تمام برنامه‌های کنگره موضوع خانواده را در نظر گرفته‌اند؛ ازجمله پارک طالقانی که با حضور فعال و جدی همسفران همراه است که در عین مفرح بودن ، به‌سلامت خانواده‌ها کمک می‌کند.
تعطیلات تابستانی هم از آن دسته برنامه‌ها است که می‌تواند فرصتی باشد برای تفریح و یا رسیدگی به کارهای عقب‌مانده یا فرصتی برای همراهی بیشتر با خانواده.

به خاطر شرایط کاری مسافرم، دور از خانواده و فامیل زندگی می‌کردیم. هرچند ماه یکبار می‌توانستیم به دیدن آنها برویم، آنهم با حال بدی که داشتیم. می‌خواستیم در مدت کوتاهی که هست همه کار انجام دهیم. اگر تعطیلاتی بود و سفری که می‌رفتیم؛ البته بدون برنامه‌ریزی، در آن مدتِ کوتاه، به دیدن اقوام دور و نزدیک می‌رفتیم، جاهای دیدنی و . و وقتی برمی‌گشتیم، به جای اینکه احساس سرخوشی و سرحالی داشته باشیم بدتر آشفته و بهم‌ریخته بودیم و اصلاً از سفر و تعطیلاتی که رفته بودیم احساس رضایت نداشتیم.


در وادی چهاردهم، یک مطلبی در مورد عشق داریم که عشق عصاره جان  است. مطلبی بیان کرده که مرا به فکر فرو برد؛ اینکه عشق چیست؟ آیا امواج عشق در من هم وجود دارد؟ چگونه می‌توانم از عشق بهره ببرم و یا آن را در وجود خود زیاد کنم؟ 
عشق؛ یعنی رسیدن به توحید و یگانگی و داشتن آن که برای ھمه واجب است و قدرت مطلق، این گوهر را در وجود ھمه گذاشته است و این عصاره ای از صفات الهی است در وجود آدمی. 


شیشه، کریستال نیز نامیده می‌شود و محرک بسیار قوی است و به‌طور مستقیم روی سیستم عصبی مغز تأثیر می‌گذارد استفاده طولانی‌مدت از این مواد باعث کاهش شدید آی‌کیو می‌شود و ایجاد حالات عجیب روحی و آسیب‌های غیرقابل‌برگشت به سلول‌های عصبی می‌شود.


شخص که برای اولین بار دست به مصرف شیشه میزند، احساسی که پیدا می‌کند بسیار متفاوت است؛ پرانرژی و دارای سطح هوشیاری بسیار بالا، بیدار ماندن تا صبح بدون داشتن احساس خستگی، دست‌یابی به تمرکز بالا و توانایی ساعت‌ها مطالعه بدون فراموش کردن حتی یک پاراگراف از کتاب، رفع خستگی، احساس شادابی و سرخوشی و.؛ این اثراتی است که پس از بارها مصرف برای شخص تکرار می‌شود.


با ورود به صراط مستقیم و القای مثبت متوجه می‌شویم که چقدر دلمان برای صدای روح درونمان تنگ شده و چقدر از صدای جن وجودمان بیزار هستیم. برای انجام این امر باید مدام در حال آموزش باشیم و از وجود معلمان واقعی خود بهره ببریم.


مسافرم خیلی عالی سفر خود را شروع کرد و خیلی عالی به پایان رسانید. به کنگره و راهنمای خود ایمان آورد و عاشق راه سبز کنگره شد و نتیجه آن را عالی گرفت. شیشه در کنگره ۶۰ به روش DST قابل درمان است؛ چون صورت‌مسئله آن روشن است



به نام قدرت مطلق

همسفران عزیز؛

خداوند سرنوشت هیچ قومی راعوض نمیکند، مگر آن قوم خواسته های نامعقول خود را اصلاح نمایند. تک تک ما در مقابل این انتخابات مسئول هستیم، برای اینکهدر کنگره معرفت، عمل سالم و عدالت جاری باشد، بایستی رأی ما برای انتخاب نگهبان /مرزبان بر مبنای معرفت، عمل سالم و عدالت باشد. در غیر این صورت خیانتی است هرچندکوچک به خودمان، خانوادهمان به مسافران به همسفران و آیندگانی که بایستی در کنگرهبه رهایی برسند.

 نگهبان کنگره60

احتراما؛

بدینوسیله به اطلاع همسفران شعبهشادآباد می رساند: یازدهمین دوره انتخابات مرزبانی نمایندگی شادآباد باحضوردستیاران محترم خانم آنی و اسیستانت محترم شعبه سرکار خانم نسرین روز سه شنبه مورخ99/4/24 راس ساعت 15-:30 برگزار می گردد.

برای شرکت در انتخابات داشتن کارت عضویت کنگره60 اامی می باشد.

از همسفران محترم که در تاریخ فوق الذکر لژیون حضوری ندارند، می توانند در ساعت کارگاه آموزشی برای رأی دادن به شعبه مراجعه نمایند. خواهشمند است به دلیل جلوگیری از ازدحام جمعیت بعد از شرکت در مراسم انتخابات مرزبانی بلافاصله شعبه را ترک کنند. 

قبلا از همکاری شما عزیزان کمال تشکر را دارم.


    با احترام؛ گروه مرزبانی


درمان شیشه یکی از سخت‌ترین درمان‌ها است و شخص به‌تنهایی نمی‌تواند این کار را انجام دهد اما می‌توان در مسیر درست به درمان قطعی رسید. در کنگره رسیدن به درمان به‌خوبی و در مسیر درست انجام می‌شود با روش دی اس تی  و داروی او تی و تمام اشخاصی که در کنگره به درمان رسیدند خود سندی معتبر هستند برای کسانی که می‌گویند برای اعتیاد به‌خصوص شیشه  درمانی وجود  ندارد

قبل از اینکه مسافرم مصرف‌کننده شیشه بشود راجع به شیشه هیچ اطلاعی نداشتم فقط اسم آن را از رادیو و تلویزیون و گوشه و کنار شنیده بودم و راجع به تخریب‌های آن اطلاعی نداشتم وقتی هم که مسافرم مصرف‌کننده این ماده مخدر شد احساس کردم مثل مواد مخدر دیگر است غافل از اینکه این ماده مخدر بسیار تخریب‌های بدتری نسبت به مواد مخدر دیگر دارد.



یکی از دلایل اصلی‌ام دوست داشتن مسافرم بود؛ همیشه مسافرم را با قبل از اعتیادش مقایسه می‌کردم و هر چه از او به یاد می‌آوردم خوبی و محبت بود و یادآوری خوبی‌ها و پیوند محبتی که وجود داشت اجازه دل کندن از این زندگی را نمی‌داد.
البته در صدر این‌ها، باور به نیرویی برتر بود که این باور در کنگره و با آموزش‌های آن تقویت شد؛ باور کردم که بالای همه‌چیز، نیروی عظیمی به نام خداوند هست که در زمان مناسب، راه را بازخواهد کرد و هیچ دری بسته نخواهد ماند، تنها کافی است در مسیر درست قدم برداریم.


شال گرفتن ما مقارن بود با دهه کرامت و حس می‌کردم خداوند فضل و کرم خودش را شامل حالم کرده و حالم طوری دگرگون شد که در پیشگاه خداوند شرمنده شدم از آن همه یاس و ناامیدی که داشتم و خداوند به من فهماند که با حساب و کتاب تو چیزی پیش نمی‌رود و شرایط زندگی هر طوری که باشد، با قاعده و قوانین و خواست من پیش می‌رود و هیچ‌وقت از رحمت من ناامید نشو.


هر دوبه‌یک اندازه اهمیت بدهیم؛ چراکه جسم، لباس و تن‌پوش روح است و مانند بلم یا کشتی است و وسیله‌ی حرکت ما در این دنیا است؛ بنابراین ما باید به‌سلامت جسم اهمیت بدهیم.
تجربه‌ی یکی از دوستان برای من خیلی مفید بود؛ اینکه گفتند: باوجود چشم‌درد شدید نمی‌توانستند کاری انجام بدهند اما هر طوری شده به این درد غلبه کردند و سی‌دی را نوشتند. برداشت من از این تجربه این بود که بدون سلامت جسم حتی نمی‌توانیم درراه تزکیه‌ی روح درست قدم برداریم؛ اما نباید تسلیم سختی‌هایی مثل دردهای جسم شویم و باید در مقابل آن‌ها مقاومت کنیم تا به‌مرور قوی شویم و راه غلبه بر موانع مختلف را بیاموزیم.


چهارمین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ۹۹/۰۴/۱۷ با استادی اسیستانت محترم خانم نسرین، نگهبانی همسفر نوشین و دبیری همسفر مرجان، با دستور جلسه تعطیلات » رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.

در ادامه مراسم تجلیل از مقام کمک راهنمای محترم سرکار خانم فرحناز باشکوه فراوان برگزار شد.


من اگر بخواهم به چشمه‌ی جوشان و رود خروشان تبدیل شوم باید از جایگاهی که در آن هستم ارتقا پیدا کنم و اگر در طول زندگی حرکتی نداشته باشم مطمئناً تبدیل به مرداب می‌شوم، باید صفت جوش‌وخروش را در خود داشته باشم، باید از حرکت خودم احساس رضایت داشته باشم و بدانم که مسیر زندگی همیشه هموار نیست.


خدمت حساسی است و خیلی دوستش دارم و انرژی می‌گیرم و بسیار برایم لذتبخش است وقتی می‌بینم تازه‌واردی با کوله‌باری از ناامیدی و غصه وارد می‌شود و در پایانِ مشاوره، 
چشمانش برق امید و انگیزه دارد و نسبت به بیمارش مهربان‌تر می‌شود، همه تلاشم را می‌کنم تا به لطف خدا، امید و عشق دوباره در درونشان جرقه‌ای بزند.


برای رسیدن به ارزش‌ها و حرکت در صراط مستقیم باید از رودهای خروشان در طبیعت الگوبرداری کنیم؛ همان‌طور که می‌دانیم رودها برای رسیدن به اقیانوس و بحر از تمام‌مسیرهای صعب‌العبور، سخت و مسافت‌های زیاد عبور می‌کنند و به تلاش خود ادامه می‌دهند و اگر مانعی سر راهشان باشد آن‌قدر به آن ضربه می‌زنند تا آن را از سر راه خود بردارند و یا مسیر جدیدی را پیدا می‌کنند و مسیر خود را تغییر می‌دهند تا به هدف خود که رسیدن به اقیانوس است برسند.


یواش‌یواش دیر آمدن‌ها، در دسترس نبودن‌ها ، بوی دود دادن‌ها، دروغ گفتن‌ها و بدتر از همه شک و تهمت‌ها شروع شد.
امروز کی اینجا بوده؟ با کی بیرون بودی؟ تلفن چقدر اِشغال بود؟ پشت خط کی بود؟ یارو کی بود تو ماشین بغلی؟
از همه چی سخت‌تر این بود که امروز یکی اینجا بوده و تفتیش خانه شروع می‌شد؛ از کمد و اتاقها تا کابینت و کشو و زیر یخچال و داخل لباسشویی.


لحظه‌ای که شال را بر گردنم انداختند، چه حال خوبی داشتم، انگار آن همه دلشوره و اضطراب ناپدید شدند. گوشه‌ای ایستادم و مسافرم را نگاه می‌کردم. خودم را فراموش کرده بودم، چه ذوقی داشت! چشمانش برق می‌زد، خنده از لبانش کنار نمی‌رفت. من هم با خنده‌هایش می‌خندیدم و با ذوقش، ذوق می‌کردم. حس می‌کردم من از همه خوشحال‌ترم؛ چون خوشحالی‌ام دو تا بود.


پنجمین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران شعبه شادآباد، روز سه‌شنبه مورخ 99/04/24 با استادی همسفر ربابه، نگهبانی همسفر فروغ و دبیری همسفر زهرا، با دستور جلسه شیشه و تخریب های آن » رأس ساعت 16:00 آغاز به کار نمود.

در ادامه انتخابات مرزبانی با حضور دستیاران محترم دیده بان و اعضای شعبه با شور و شکوه فراوان برگزار شد.



من با گوش کردن به این سی دی متوجه شدم در زمان مصرف مسافرم هم دچار احساس بی‌لیاقتی و هم احساس گناه و هم تهدید شده‌ام زمان‌هایی بود که همش دنبال مقصر می‌گشتم تا مشکلات زندگی‌ام را به دوش دیگران بیندازم و خانواده همسرم را در اعتیاد مسافرم دخیل می‌دانستم.

همیشه دیگران را محکوم می‌کردم که اگر شما جلوی مسافرم را می‌گرفتید اگر از همان روز اول مراقب او بودید این‌طور نمی‌شد یا اینکه خودم را سرزنش می‌کردم که اگر تو جیب‌هایش می‌گشتی زودتر می‌فهمیدی.



مصرف شیشه خیلی خطرناک است. دوزهای پایین شیشه باعث افزایش هوشیاری شده و گرسنگی و خستگی را از بین می‌برد و دوزهای بالا باعث سرخوش و نشاط شدید می‌گردد و در خاتمه به  گیجی و پریشانی می‌رسد.

 مصرف‌کنندگان در ابتدای دوره مصرف گاه تا دو شبانه‌روز نمی‌خوابند، توهم شدید و خیره شدن به یک نقطه خاص برای چندین ساعت و رفتارهای بی‌پروا حالات نشئگی این ماده محسوب می‌شود.

سردردهای شدید بی‌قراری لرزش و حرکات غیرعادی اعضای بدن آسیب‌های شدید کبدی و جوش‌های صورت کوچک شدن بیضه‌ها تا مرحله عقیم شدن خرد شدن دندان‌ها ترک خوردن پوست و نوک انگشتان از دیگر عوارض آن هستند 

مصرف‌کنندگان شیشه تصوری بسیار اشتباه دارند و آن این است که عده‌ای از مصرف‌کنندگان شیشه خوشحال هستند که مصرف‌کننده تریاک نمی‌باشند؛ چراکه تصوری اشتباه دارند که شیشه مرفین ندارد؛ پس اعتیاد هم نخواهد داشت که این نگرش کاملاً غلط می‌باشد و این نگرش اشتباه دنیا را گمراه کرده و افراد زیادی را درگیر این ماده محرک و بسیار خطرناک کرده است. 


خدایا شکرت که راهی مستقیم و کوتاه با روش DST را نشانمان دادی تا واقعیتی بزرگ در جهان، با درمان در کنگره ۶۰ نمایان شود که درمان شیشه آن هم قطعی و با روش تدریجی در کنگره ۶۰ امکانپذیر است و افرادی که درمان می‌شوند، سندی بدون نقص باشند برای کسانی که به دنبال راه خروج از این تاریکی هستند.

مسافران با تلاش، پیکره و جسم خود که درگیر اعتیاد شده بود را بازسازی نمودند و  توانستند فرمانده جسم خود باشند و بر شهر وجودی‌شان با اقتدار حکومت کنند و همسفران، با صبر و استقامت پیکره روح و نفس خود را که اسیر ترس، ناامیدی و نیروهای شیطانی و منفی شده بود از نو بنا کردند.

لحظه تولد دوباره ی من، فرارسیده بود. من پیله ابریشمی خود را پاره کردم و پروانه وار درآسمان پر از مهرو محبت آکادمی به پرواز درآمده بودم؛ میان آن همه پروانه های زیبا، من هم به نوعی افتخارمی کردم خود راجزئی از آن ها بدانم.


برای رسیدن به صلح و آرامش و رستگاری که اکثر ما انسان‌ها خواسته‌مان است و رسیدن به خود نور یعنی خداوند است، تنها راهش فرمان‌برداری کردن از فرمان‌ها است و هر یک از ما برای رسیدن به فرماندهی باید فرمان‌بردار خوبی باشیم تا حداقل بتوانیم فرمانده لایقی برای عقل و شهر وجودی خودمان باشیم تا در سلامت و سعادت زندگی کنیم و هرگز خدمت به هستی را فراموش نکنیم.


طبق فرمایش استاد امین، اگر کسی بخواهد در جایگاه فرماندهی قرار بگیرد باید فرمان‌بردار خوبی باشد ازنظر ایشان فرماندهی یعنی اینکه ما بتوانیم به یک سری از نیروهای درونی و بیرونی خود احاطه داشته باشیم و بتوانیم فرمان‌هایی را که آن‌ها صادر می‌کنند را انجام دهیم و انجام دادن این فرمان‌ها باعث ایجاد توانایی در ما می‌شود که بسیار خوشایند است.


 بدن ما هم مثل سایر مکان‌ها و مجموعه‌ها، نیاز به فرمانروای خوب دارد که سیستم بدن ما به مشکلی برنخورد. حال این سؤال پیش می‌آید که اگر بدن ما مواد مخدر یا سایر مواد مخرب دیگر را استفاده کند این مواد چه تأثیری بر بدن و عقل ما که فرمانروای شهر وجودی ما است، می‌تواند بگذارد؟


من قبل از این بیماری از این دارو در شامپو برای صافی مو، مو خوره و شوره مو استفاده می کردم که به نتایج خوبی هم رسیدم و همچنین برای سفیدی دندان ها یا چربی سوزی و در سالاد و مصارف دیگر استفاده می کردم؛ ولی در این بحران باید با دقت بیشتری مصرف کنیم، صرفه جویی کنیم و بیشتر سعی کنیم برای پیشگیری و یا درمان  بیماری کرونا استفاده کنیم و خدا را شکر طبق آزمایش‌های آقای مهندس چندین نفر که این بیماری را گرفته اند، با مصرف و بخور Dsap به بهبودی کامل دست یافته اند. 


کسی که مواد مصرف می‌کند چه بخواهد چه نخواهد  در زمره شیطان هست، اگرچه نماز بخواند و روزه بگیرد. چراکه در کتاب شریف خداوند فرموده افرادی که از  خمر استفاده می‌کنند زیر بلیت شیطان هستند. 

فرماندهی شهر وجودی و نزدیک شدن به فرمان عقل ، که شکل گیری آن از درون آغاز می شود  ، درنهایت ، خود را در عملکرد و وضعیت بیرونی ما ، خود را به نمایش می گذارد و می توانیم نتیجه آن را در رفتارها و زندگی بیرون ببینیم . کسی که فرمانبردار فرامین الهی باشد و فرمانده با کفایتی  برای شهر وجودی خویش باشد  ،می تواند برای دیگران نیز فرمانده خوبی باشد و قدرت فرماندهی  را خواهد داشت ، در غیر اینصورت ، یعنی کسی که برای خودش هم فرمانده خوبی نیست، چطور می تواند فرمانده دیگران باشد 


چشمه باید از درونمان جوشش داشته باشد و کسی جز خودمان نمی‌تواند نیروهای درونمان را بیدار و وادار به حرکت کند(حتی راهنما).گاهی ما تلاش می‌کنیم چشمه‌های دیگران را راه بیندازیم و سنگ و کلوخ را از مسیرشان برداریم؛ مثل دخالت‌هایی که در کار مسافرمان می‌کنیم و می‌خواهیم راهنمای آنها باشیم و خیال می‌کنیم خیر و صلاح آنها را می‌خواهیم؛ درصورتی که این موضوع سبب می‌شود چشمه‌های خودمان دچار رکود شود و گل و لای و ناپاکی در چشمه خودمان باقی بماند. ما مسؤل کارهای خودمان هستیم و هدایتگر دیگران نیستیم.


اگر در لژیون شرکت کنم و آموزش بگیرم؛ اما به آن عمل نکنم و علم خودم را به عَمل تبدیل نکنم، هیچ فایده‌ای ندارد و هرگز تغییر نمی‌کنم و نمی‌توانم تبدیل شوم و خیلی باید حواسم جمع باشد که نیروهای منفی و شیطانی نتوانند بر من غلبه کنند؛ چون به شکل بسیار زیبایی می‌توانند مرا از مسیر خودم خارج کنند که حتی فکرش را هم نمی‌توانم بکنم.


اگر بتوانیم از صفر تا صدِ تمامی مراحل و قوانین حاکم بر کنگره را رعایت کنیم، می‌توانیم تغییر جایگاه دهیم، می‌توانیم حال دلمان را خوب کنیم، می‌توانیم کسب آرامش کنیم، می‌توانیم قدمی در راستای رسیدن به دانایی برداریم و خلاصه اینکه می‌توانیم به انرژی مثبتی برسیم که ما را از مردابی که در آن غوطه‌ور بودیم، تبدیل به یک رود روان و جاری، سپس به یک چشمه خروشان شویم و درنهایت به اقیانوسی از آرامش برسیم و سپس با دیدِ بازتری نسبت به جهان، زندگی آرام و بهتری داشته باشیم.


انسانی که در تاریکی است برای رسیدن به نور و روشنایی باید این مسیر را بپیماید؛ یعنی تبدیل شدن به چشمه جوشان و بعد رود خروشان و درنهایت رسیدن به دریا و اقیانوس تا در آن نور، حالِ خوش و تعادل و آرامش را تجربه کند.


گاهی ما چیزی را حذف می‌کنیم که جایگزین نیاز  ندارد؛ چون چند تای دیگر از آن را داریم و گاهی حذف را صورت می‌دهیم؛ چون نبودنش بهتر از بودنش است؛ یعنی گاهی چیزی است که بحران‌ها را رقم می‌زند و باید حذف شود


شیطان توسط انسان‌هایی که به سمت ضدارزش‌ها رفتند خمر را به وجود آورد و گفت که باید این را به مردم تزریق کرد تا مردم به سمت ضدارزش‌ها بروند که مواد مخدر خودش نوعی از خمر است که روی ذهن انسان را می‌پوشاند و باعث می‌شود انسان نتواند تفکر کند و فردی ترسو و مضطرب باشد و نتواند خوب را از بد تشخیص بدهد و تصمیم درستی بگیرد.


در طی مسیر ممکن است مسائل گوناگونی را تجربه کنیم مثل رود که در مسیر خودش به سراشیبی برسد و در مسیرش به سنگلاخ برخورد کند و ممکن است مسیرش پرپیچ‌وخم باشد ولی نباید چشمه را فراموش کند
یعنی این منبع اطلاعاتی که باید مدام در حال پیشرفت باشد و اطلاعات را افزایش بدهد و وقتی این دو در مسیر هم باشند مکمل هم هستند و به اقیانوس که تمثیل رهایی است می‌رسد. 


خداوند به ما اختیار داده، اختیاری که هیچ موجود دیگری جز انسان ندارد. اگر در مسیر زندگی یاد گرفتم و از آموزگار آموختم که هیچ و زندگی موفقی دارم. اگرنه! دچار مشکلات زندگی می‌شوم و از روزگار زندگی خواهم آموخت.

بعد از ورودم به کنگره و بعد از کمی دانستن، درک حقیقت و کشف پیرامونم، به آن پی بردم که آموختن یک خواهش فطری است و این است که مرا راغب به آموختن می کند. علم و دانش مانند دو بالی هستند که می توانیم با آن ها تا بیکران پرواز کنیم.ارزش هر انسانی، با چگونگی به کارگیری آن ها معین می شود. علم و دانش، آگاهی و معرفت ما را به جایی می رساند که حتی فرشتگان هم به آن دست نمی یابند  
   

فرماندهی هم در صور آشکار و هم در صور پنهان می‌باشد؛ مثل اینکه به دستمان فرمان دهیم که چیزی را از روی میز بردارد؛ البته این کارهای روزمره می‌باشد و انجامش سخت نیست؛ ولی در کارهای دیگر مثل رفتن به سمت صراط مستقیم باید درونمان تحت فرمان نیروی دیگر (نفس اماره) نباشد؛ زیرا وقتی انسان دچار تاریکی می‌شود نفس امرکننده است که فرمان می‌دهد و در این صورت، فرد نمی‌تواند فرمان دهد و فرماندهی کند.


از فرمان‌برداری تا فرماندهی، یک قانون است که اگر شخصی بخواهد به جایگاه فرماندهی برسد، ابتدا باید فرمان‌بردار خوبی باشد و همان کاری که از دیگران توقع دارد، ابتدا خودش انجام بدهد و این قانون از فرمان‌برداری تا فرماندهی، در کنگره به کاربرده شده است؛یعنی اگر کسی بخواهد اعتیاد خود را درمان کند و فرماندهی شهر وجودی خودش را به دست آورد، ابتدا باید به فرمانهای  راهنمای خود عمل کند و فرمان‌بردار خوبی باشد تا هم اعتیاد خود را درمان کند و هم به جایگاه‌های بالاتری برسد.


انسان هر هدف و خواسته‌ای که داشته باشد و بخواهد به آن خواسته برسد ابتدا باید فرمان‌بردار خوبی باشد تا به هدف و خواسته‌اش برسد. خداوند تمام اختیارات را در وجود ما قرار داده تا خودمان برای خود تصمیم بگیریم در اصل فرماندهی خیلی مهم است که انسان برایش بهای سنگینی پرداخته است.


ما گاهی جایگاه خودمان را گم می‌کنیم راهمان را گم می‌کنیم چه در مسئله اعتیاد و چه در مسائل دیگر راه را گم می‌کنیم و راهبرگشت سخت است آن‌هایی که راه‌گم‌کرده‌اند آدم بدی نیستند می‌خواهند راهشان را پیدا کنند به همه راه می‌روند اما مشکل پیدا کردن راه است بیراهه رفتن فقط برای مسئله اعتیاد نیست ممکن است ما مدت‌ها تحت نیروی شیطانی قرار بگیریم بدون اینکه احساس کنیم.

فرماندهی یعنی به‌فرمان عقل رسیدن؛ یعنی شخص مصرف‌کننده وقتی خواستار رهایی شد و این خواسته در درونش شدت گرفت و نیروهای الهی را یافت و از آن‌ها فرمان‌برداری کرد آن‌ها هم کم‌کم به‌مرورزمان فرماندهی‌اش را به او بازمی‌گردانند.



قانونی در کنگره می‌گوید: چیزی باید بیاید تا چیزی برود. من راهنمایم را آوردم و به خویشِ خویشتن نزدیک کردم تا نیروهای اهریمنی را برایم شناسایی کند و مورد هدف قرار دهم؛ اما این به‌راحتی میسر نبود و بهای سنگینی را برایش پرداخت کردم.
خرد کردن و ریختن بنای کج را در درونم دیدم و صدای ریختن آوارش را با گوش جان شنیدم. چه لحظات سختی بود؛ اما فرمان راهنما بود و باید می‌شکستم و از نو می‌ساختم خود وجودی‌ام را.


شخص مصرف‌کننده، فرماندهی وجودِ خود را از دست داده و زمانی که وارد کنگره می‌شود، با فرمان‌برداری و‌ گوش به فرمان بودن و انجام آنچه که توسط راهنما به او گفته می‌شود، دوباره فرماندهی شهر وجودی خود را به دست می‌گیرد و از تاریکی اعتیاد خارج می‌شود، شخصی که حتی اختیار اعضای خود را هم نداشت، پس از درمان و آموزش، فرماندهی چند نفر دیگر را هم به‌عهده می‌گیرد و آنها را از ظلمت نجات می‌دهد و از سلطه نیروهای منفی خارج می‌کند.


شرط لازم برای فرماندهی، فرمان‌برداری است، به این علت که کاری که از دیگران می‌خواهم انجام دهند را خودم انجام دهم، برای اینکه به دانایی موثر برسم و این از آموزش است که حتماً برای انجام آن باید یک استاد و معلم برای خودت انتخاب کنی و از او اطاعت کنی و وقتی استاد دستوری به من می‌دهد، او و علمش را قضاوت نکنم.
آنچه من از این سی‌دی آموختم این است که برای فرمانده بودن در ابتدا باید فرمان‌برداری کنم و این امر از همان اوایل زندگی شروع می‌شود، زمانی که فرزند هستم از والدین خودم پیروی کنم تا در آینده فرزندانم از من فرمان‌برداری کنند. 


تجربه من از این دستور جلسه این است که قبل از کنگره به خاطر افکار منفی و تنفرهایی که داشتم، به هیچ عنوان، حسِ حرکت کردن نداشتم و قادر به انجام هیچ کدام از کارهای روزمره‌ام نبودم؛ نه به موقع می‌توانستم بخوابم و نه بیدار شوم؛ حتی اختیار خوردن و آشامیدنم را هم نداشتم و. ولی از وقتی تحت آموزش‌های کنگره و راهنمای عزیزم قرار گرفتم و شروع به فرمانبرداری و عمل به آموزش‌ها کردم، آرام‌آرام توانستم کنترل ذهن و جسم و ان شاء روان خودم را در دست بگیرم و فرمانده جسم و روح و روان شوم و امیدوارم بتوانم به انسان‌های دیگر هم کمک کنم.


فرماندهی؛ یعنی انسان به یکسری نیروهای درونی و بیرونی احاطه داشته باشد و کسی می‌تواند فرمان بدهد که کاری که از دیگران می‌خواهد انجام بدهند را خودش قبلاً انجام داده باشد. اگر بخواهد به این توانایی برسد باید به دانایی موثر رسیده باشد؛ زیرا در دانایی موثر آموزش وجود دارد.


انسانی که از لحاظ آگاهی و دانش، به فرمان عقل نرسد، فرماندهیِ شهر وجودی‌اش در دست شیطان و نیروهای منفی است و این فرد، تحتِ امرِ نیروهای شیطانی است و فرمانبردار بسیار خوبی برای آنهاست. روزی که تصمیم می‌گیرد با کمک نیروی الهی و دروس اصولی و صحیح و با صبر و استقامت و تلاش از سد محکم و نیرومندِ نیروهای اهریمنی و بازدارنده عبور کند و از ضدارزش‌ها و همنشینی با نیروهای اهریمنی خود را رها و آزاد سازد، تزکیه و تصفیه آغاز می‌شود و دوری از ضدارزش‌ها و در مسیر ارزش‌ها و صراط مستقیم بودن، کار ساده‌ای نیست .


انسان اگر از سه خصلت طمع، قیاس و کفر عبور نماید حتماً می‌تواند در خصوص موضوع اقتصادی خویش به موفقیت‌هایی برسد. شاید بگویید چرا؟ توضیح می‌دهم : شما فردی را در نظر بگیرید که طمع‌کار است. پس دائماً به دنبال این است که در معاملات خود دبه کند تا بلکه بتواند جنس خود را باقیمت بالاتری به فروش برساند. شاید در ابتدا از طمع‌کاری خود نتیجه بگیرد ولی قطعاً خریدار یا خریداران پس از چند مورد معامله دیگر با وی وارد معامله نخواهند شد و آرام‌آرام شخص، خریدارانش را از دست خواهد داد و به‌سوی فقر سوق پیدا می‌کند.


 همه آغازها روزی به پایان می رسد و آغاز جدیدی شروع می‌شود و این خیلی مهم است که زمانی که یک آغازی را به پایان می رسانم، عملکردم چگونه بوده است؟! آیا توانستم زندگی کنم و از آن لذّت ببرم؟ و همه این‌ها را مدیون کنگره شصت هستم.


امیدوارم همگی در دانشگاه بزرگ کنگره ۶۰ قدر لحظه‌لحظه آموزش‌های ناب جناب آقای مهندس را بدانیم و شاکر و قدردان آن باشیم که خالصانه و خاشعانه به ما آموختند و آن سرخوردگی و شکست ما در زندگی تبدیل به غرور سرفرازانِ، عزت، شرف و قدرت انسانی شده است، به‌پاس این خدمات باید برای پیشرفت، رشد کنگره و اهداف آن بکوشیم و تحصیل کسب کنیم تا بهترین و عالی‌ترین تحصیلات را در آکادمی کنگره ۶۰ بگذرانیم.


برای اینکه بتوانیم جهان‌بینی، روان و جسم را بفهمیم احتیاج به علم و دانش داریم، علم و دانش از تحصیل به دست می‌آید، باید تحصیل کنیم و تحصیل، همان جهان‌بینی که در کنگره آموزش می‌بینیم، راهنماهای ما تحصیل‌کرده‌های کنگره ۶۰ هستند.



امروزه زبان جهانیان، زبان علم است. زمانی اعضای کنگره می‌توانند پیام درمان اعتیاد و احیاء انسانیت را به گوش جهانیان برسانند که بتوانند به‌صورت مستند و علمی راهی را که در کنگره پیموده‌اند، ثابت کنند و این کار جز با تحصیل علم و راه پیدا کردن به محیط‌های دانشگاهی امکان‌پذیر نیست؛ بنابراین بهترین راه این است که اعضای کنگره در رشته‌هایی که به اعتیاد، روان و فیزیولوژی ربط دارند، تحصیل کنند.


وقتی ما در مسیر زندگی در حال حرکت هستیم، همیشه دوراهی‌های زیادی در پیش روداریم؛ یکی از این دوراهی‌ها، ارزش‌ها هستند و دیگری ضد ارزش‌ها. وقتی ما به‌طرف ارزش‌ها می‌رویم، نباید توقع داشته باشیم، همه‌چیز سریع درست شود. وقتی توبه می‌کنیم که دیگر راه ضد ارزش‌ها را نرویم، باید همان مسیر رفته را بازگردیم تا به مسیر مستقیم برسیم و در این راه باید ببینیم که کجا دروغ گفتیم، تهمت زدیم، کجا دل شکستیم و 


"هر انسانی باید کاری کند و حرفه‌ای بیاموزد برای قوی شدن در مسیر زندگی"
آموختم که من هم در مسیر قوی شدن هستم و نباید اجازه بدهم که این مشکلات کوچک مرا از هدف بزرگ بازدارد و فقط فکر کردن به مقصد و هدف است که طی کردن مسیر را برای انسان سهل و آسان می‌کند و با این تغییر دیدگاه و جهان‌بینی که آموزش دیدم متوجه شدم که  این گره‌ها می‌تواند لازمه مسیر باشد. شاید اگر قبل از ورودم به کنگره این کار را شروع می‌کردم، با قرار گرفتن با یکسری موانع خیلی سریع عقب می‌کشیدم و جا می‌زدم و دیگر هدف و مقصودم را فراموش می‌کردم؛ درصورتی‌که امروز هر اتفاقی که می‌افتد با این دید نگاه می‌کنم که قرار است چه چیزی بالاتر و بهتری را دریافت کنم


در هنگام مسئولیت داشتن باید دائماً خود را محاسبه کنیم تا دچار گره قدرت نشویم؛ البته گاهی نیز قدرت در انجام ندادن کار است؛ یعنی زمانی که گذشت و بخشش را انتخاب می‌کنیم و از قدرتی که داریم می‌گذریم تا رضایت خداوند را به دست آوریم و این مسیر دیگری است که با رشد مثلث کار، تحصیل و قدرت باز می‌شود و انسان را به خدمتگزاری صدیق و شایسته هدایت می‌کند.


گاهی انتخاب‌ها بسیار ساده هستند و ما مسیر درست را انتخاب می‌کنیم؛ ولی گاهی تصمیم‌گیری سخت و دشوار می‌شود و خیلی اوقات ما تصمیم‌های نادرست می‌گیریم. زمانی که انتخاب اشتباه داریم باید به دنبال دوربرگردان باشیم و زمانی دوربرگردان را پیدا می‌کنیم که اشتباهات خود را بپذیریم و بهای آن را هم بپردازیم؛ با بخشش و شکرگزاری و خدمت کردن می‌توانیم دوربرگردان‌های زندگی را پیدا کنیم و به مسیر درست هدایت شویم.

من همیشه فکر می‌کردم که اگر مسافری حرکت نکند وظیفه همسفر است که او را به حرکت درآورد ولی در این قسمت از وادی جناب آقای مهندس فرمودند: هیچ موجودی در هیچ‌یک از مراحل تکاملی خود به خواب نمی‌رود و اگر هم به‌ظاهر خواب باشد در حال گرفتن قدرت و قوت از مبدأ خویش است تا راه را بهتر بیابد و فرمان را بهتر اجرا کند تا پایان کار به نتیجه‌ای برسیم که آسوده‌خاطر باشیم کوله‌بارمان خالی و توشه و اندوخته‌هایمان زیاد و راضی باشیم.


پیام این وادی امید دادن به  ما انسان‌هاست که هر جا پایانی اتفاق افتاد، آغازی نو برایمان به همراه دارد و زیبایی زندگی در همین پایان‌ها و آغازهاست. نوید می‌دهد که اگر در تاریک‌ترین نقطه زندگی‌ات باشی و در چاه ظلمات باشی و غرق در گناه و ضد ارزش باشی این دوران همیشگی نیست و روزی راه‌گم‌کردهٔ خود را می‌یابی که با تلاش خودت و حرکت در این راه می‌توانی به روشنایی و رهایی برسی هیچ‌چیز در این دنیا ثابت و همیشگی نیست.


وقتی می‌خواهیم از بحرانی خارج شویم باید خوب فکر نماییم و جوانب کار را بسنجیم و اینکه امیدوار باشیم یا ناامید، مسئله مهمی است. اینکه من بگویم از مشکلات عبور می‌کنم، این دیدِ ما است و اگر مثبت باشد می‌توانیم بر مشکلات غلبه کنیم و اگر دیدِ منفی داشته باشیم هرگز نمی‌توانیم از بحران خارج شویم.


هستی در حال جریان است. انسان‌های تک‌بعدی قادر به حل مشکلات به‌تنهایی نیستند.

انسان‌های دوبُعدی هم انسان‌هایی هستند که همیشه در صلح و آرامش هستند و دیگران را دوست دارند و به‌راحتی و تنهایی از مشکلات می‌توانند عبور کنند. برای تبدیل‌شدن انسان تک‌بعدی به انسان دوبُعدی به عقل، ایمان و عشق نیاز است؛ که توسط راهنما به رهجو داده می‌شود.


وادی سیزدهم پیام جاودانگی حیات را دارد. مرحله، مرحله بودن زندگی را در دل خود نهفته دارد. اینکه سرتاسر حیات وزندگی سرآغازهایی دارد و بعد از تمام شدن و رسیدن به نقطه‌ی پایان که همان یوم الفصل است، مرحله‌ی دیگر و سرآغازی دیگر از راه می‌رسد.
یوم الفصل یعنی روز جدایی، جدایی از یک مرحله و وارد شدن به مرحله‌ی دیگر. 


وادی سیزدهم به من آموخت که هر موجودی که از دنیا برود و بمیرد در جای دیگری بیدار می‌شود، به حیات خود ادامه می‌دهد و باز هم اگر بمیرد، دوباره از روزنه‌ی دیگری سر به در خواهد آورد اما با همان خصوصیات؛ پس منِ انسان همیشه باید در تلاش باشم که تزکیه و پالایش را از خود شروع کنم، صفات منفی و مخرّب خود را پاک کنم و صفات خود را به سمت ارزش‌ها و مثبت‌ها تغییر دهم.

       

هر آنچه انسان یاد می‌گیرد و کشف و ابداع می‌کند، با مرگش از بین نمی‌رود و محفوظ است و متعلق به همه‌ی انسان‌ها است.انسان سراسر زندگی خود، مورد امتحان الهی است؛ چرا که زندگی با مرگ پایان نمی پذیرد


قبل از کنگره، من می‌خواستم دیگران را تغییر بدهم و اگر مشکلی پیش می آمد، دیگران را مقصّر می‌دانستم اما با آموزش‌هایی که از کنگره گرفتم، فهمیدم، اوّل دوربین را باید روی خودم بیندازم، خودم را تغییر دهم و تبدیل به انسانی شوم که از ضد ارزش‌ها دوری می کند و راه صراط مستقیم را در پیش دارد؛ البته راه صراط مستقیم سخت است اما شدنی است .


یک شادی عمیق درونی و نگاه به چشمان پرمهر جناب آقای مهندس که در ظاهر فقط چند ثانیه بود؛ ولی قصه‌ای عجیب دارد که ناگفتنی است. بعد از این اتفاق مبارک و میمون و دریافت شال‌هایمان، همگی دوستان با شور و شوق بچه‌گانه، مشغول گرفتن عکس شدیم.


به نام خالق عشق


 مَن لَم یَشكُرِ المَخلوقَ لَم یَشكُرِ الخالِقَ
هر که سپاس مردم نعمت دهنده را نگوید، سپاس خدای بزرگ را نگفته است.


احتراماً به اطلاع همسفران عزیز می رساند که روز سه شنبه مورخ 99/6/4، مراسم تجلیل از مرزبانان دوره قبل و اهدای شال به مرزبانان جدید، در محل شعبه و با حضور اسیسنت محترم خانم نسرین، برگزار خواهد شد.
 حضور شما عزیزان علاوه بر باشکوه شدن این مراسم، خداقوت و تشکری است در قبال زحمات مرزبانان دوره قبل .


منتظر قدوم سبزتان هستیم.



با ورود به کنگره، زاویه دیدم به کلی تغییر کرد. فهمیدم قضاوت ریشه در جهالت دارد؛ پس سعی می‌کنم در مورد چیزهایی که به من مربوط نیست دخالت نکنم و افکار و نگرشم در هر چیزی مثبت باشد و دوربینم را به سمت خودم برگردانم.


قضاوت درستی در مورد مسافرم نداشتم. ایمان و اعتقادم را نسبت به درمانش از دست ‌داده بودم؛ چون با ترک های پیاپی فکر می‌کردم مشکل از مسافرم است و اراده کافی برای درمان ندارد و همین حس باعث شد که در سفر اول، همراه و هم حس مسافرم نباشم و به‌خوبی او را در این مسیر همراهی نکردم. به همین علت مسافرم را در سفر اول درک نمی‌کردم؛ مثلاً وقتی پله شربت پایین می‌آمد نمی‌دانستم از نظر روحی و جسمی با مشکل مواجه و حالش خراب می‌شود؛ چون آموزش لازم را در این زمینه کسب نکرده بودم و طبیعتاً این نگاه من تأثیر بدی روی سفر ایشان می‌گذاشت.


در این دستور جلسه هرکدام از اعضا در ابتدا به تمام وادی‌ها اشاره کردند که چقدر توانسته‌اند تأثیرگذار باشند و جدا کردند آن‌ها و یا انتخاب بهترین آن‌ها کمی سخت بود ولی باز با این شرایط هر شخصی وادی وجودی خودشان را انتخاب می‌کرد و می‌گفت که چقدر این وادی که نامش را می‌آورد توانسته گره از کار وزندگی‌اش بگشاید؛ همگی می‌گفتند که این وادی موردعلاقه‌اش روشنایی خاصی به زندگی و شهر وجودی‌اش داده است.

شاید عامل بسیاری از حال خرابی ها، همین قضاوت‌های نادرست و نابجا باشد که اگر از زندگی ما خارج شوند روی آرامش و صلح را خواهیم دید وگرنه تا زمانی که چشمانمان روی اشتباهات دیگران زوم شده و دائماً دیگران را ارزیابی می‌کنیم و خودمان را بنده مخلص و معصوم خداوند می‌دانیم، بدانیم که در رنج و عذاب خواهیم بود.

خدا را شاکرم که با کمک کنگره‌ عزیز و آموزش‌های نابش، بیشتر می‌توانم روی نقاط مثبت و منفی زندگی خود تمرکز و آنها را شناسایی کنم. باید سعی کنم نقاط منفی را ادامه ندهم؛ چراکه آغازی جدید برای خطوط ضدارزشی و زمینه‌ مشکلات دیگری در زندگی برایم می‌شوند و کار را برایم مشکل تر خواهند کرد و اگر آنها را حل نکنم، آن خصوصیات و مشکلات را با خود به مراحل بَعدی خواهم برد که گاهی دیر می‌شود و راه برگشتی هم وجود نخواهد داشت.




اگر این وادی را درك كنیم، متوجّه می‌شویم كه نباید از هیچ پایانى دلگیر شویم. این وادی قانونی است كه پذیرش خیلی از مسائل زندگی را برای ما آسان و هضم می‌کند؛ مانند پایان زندگی این دنیا با مرگ كه معنی آن برای ما پوچ و بیهوده می‌شد.



سومین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ 99/05/28با استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر نوشین و دبیری همسفر مرجان با دستور جلسه وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من » رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.


وادی سیزدهم جزء وادی‌هایی هست که خیلی برایم آموزش داشت و همان اوایل سفر هر زمان تیتر این وادی را می‌خواندم انرژی می‌گرفتم همین‌که می‌دانستم غم، غصه، مشکلات و احساس بد مثل تنفر همیشگی نیست و تغییر خواهد کرد برایم خیلی امیدوارانه بود و اینکه با توجه به این وادی می‌توانیم هم سقوط و هم صعود کنیم و این دست خودمان هست و باید تلاش و کوشش کنیم تا تغییر تبدیل و ترخیص و انسان بهتری بشویم و جایگاه‌های بهتری را تجربه کنیم؛ و باعقل و ایمان به خداوند و حس پالایش‌شده بتوانیم به انسان متعادل‌تری تبدیل بشویم. ان‌شاءالله


یکی از تاثیراتی که سایت و فعالیت در آن روی من گذاشت این بود که معمولاً سرسری از روی آموزش‌ها می‌گذشتم و بیشتر جنبه انجام وظیفه برایم داشت تا اینکه به خدمت در وبلاگ لژیون توسط راهنما انتخاب شدم. به خوبی یادم هست که هیچگونه کار کردن با کامپیوتر را جز کارهای ساده و ابتدایی نمی‌دانستم؛ ولی فرمانبرداری از راهنما را بلد بودم و خدمت خود را در وبلاگ شروع نمودم که برکات زیادی را برایم به همراه داشت که یکی از آنها رسیدن به جایگاه کمک راهنمایی بود.


در موقع تایپ صحبت‌های راهنمای عزیزم و دوستان هم لژیونی، گره‌های تازه‌ای را در خود می‌دیدم و در جهت رفع آنها تلاش می‌کردم. خدمت در وبلاگ تغییرات زیادی در من ایجاد کرد؛ ازجمله ذهن و فکرم کمتر به چیزهای بی‌ارزش مشغول می‌شد که انرژی زیادی از من می‌گرفت. سکوت بیشتری را تجربه می‌کردم؛ چون باید تمرکز می‌داشتم و این خدمت باعث شد تا برنامه‌ریزی بهتری را برای زندگی و لژیون داشته باشم و . خدمت در وبلاگ حس بسیار زیبایی در من ایجاد می‌کند و امیدوارم که روزی تمام کسانی که عشق به خدمت در وبلاگ را دارند بشود.



خدمت در سایت، تلنگرها و آموزش‌های بسیاری برایم داشت، از جمله اینکه خواندن مطالب دیگران بارِ آموزشی من را بالا می‌برد، ذهنم را فعال‌تر می‌کند و دستور جلسات، مطالب، مثال‌ها و سی دی ها بهتر در ذهنم تثبیت خواهند شد.



یکی از  توصیه‌های راهنمای عزیزم این بود که شما باید اطلاعات و آگاهی‌تان را در کنگره آپدیت کنید و یکی از راه‌های آن، مطالعه و استفاده از سایت کنگره می‌باشد و همیشه ما را تشویق به این کار می‌کردند و از ما می‌خواستند که حتماً بعد از خواندن مطالب، کامنت هم بگذاریم و از همان موقع سعی می‌کردم که این کار را انجام بدهم و با خواندن دلنوشته‌ها، مشارکت‌ها و مقالات، حس خوبی دریافت می‌کنم.


وبلاگ به من کمک می‌کند تا با موضوعات مختلف و با نظرات مختلف آشنا شوم تا بتوانم راه‌های مختلفی را یاد بگیرم  و هر روز منتظر یک موضوع و مطلب جدید هستم تا با خواندن آن به یکی از گره‌های وجودی‌ام پی ببرم و یاد بگیرم که چگونه آن گره را حل و باز کنم؛ مثل مطلبی که از مصاحبه استاد بزرگوار آقای امین یاد گرفتم که وقتی با یک مسئله و مشکلی و گره‌ای در وجودم یا زندگی‌ام برخورد می‌کنم، اول باید مسئولیت آن را بپذیرم و به دنبال مقصر بیرونی نباشم و قبول کنم که خودم مسئول هستم و وقتی که آن مسئله را پذیرفتم باید با لایه‌های ترس، خشم و ناامیدی که همان مثلث جهالت است روبه‌رو شوم و با کسب علم و دانش و آگاهی و حرکت در صراط مستقیم بتوانم  از آن گذرگاه سخت عبور کنم و آنها را مغلوب کنم و تبدیل به انسانی با صبر بیشتر، با حوصله بیشتر، با آرامش بیشتر، با بخشش بیشتر شوم.


به نظر شما ارزشمندترین آموزش یا پاداش برای یک خدمتگزار وبلاگ چیست؟
آموزشی که دارد باعث می‌شود اطلاعاتت به روز باشد، مطالعه‌ داشته باشی و از نوشتارهای اساتید بزرگ استفاده کنی.
پاداشی که دارد باعث می‌شود بخشنده باشی. من همیشه می‌گویم اگر من و امثال من نمی‌توانند در لژیون سردار باشند؛ ولی می‌توانند مثل آنها بخشنده باشند. وقتی آموزشی می‌گیرند و به واسطهٔ آموزشی که گرفتند گره وجودشان باز می‌شود، آن را در اختیار دیگران قرار دهند و به قولی ببخشند تا شاید گره وجودی شخص دیگری هم باز شود.


به نام قدرت مطلق الله 


وبلاگ‌نویسان، این خدمتگزاران عاشق
با پذیرش این مسئولیت، نام خودشان را در زمره " پیام‌آوران آزادی و رهایی " ثبت کرده‌اند.
آنها امید را در دل‌های ناامید، ایمان را در وجودِ خسته‌دلان و عشق را در کویر خشک اسیران، جاری می‌کنند.
آنها سیاهی جهل را از دل‌ها می‌زدایند و به جای آن، علم و آگاهی را در روح و جان انسان‌ها حک می‌کنند تا از سیراب شدن آنها، خود نیز از چشمه بی‌پایان  برکت الهی، بی‌نصیب نمانند.


فرا رسیدن هفته سایت را  به تمامی فعالان فضای مجازی كنگره 60، به ویژه وبلاگنویسان شعبه شادآباد در بخش مسافران و همسفران تبریك عرض می‌نماییم و سپاسگزار زحمات بی‌دریغ شان هستیم "



درواقع این سی دی، پیام امید می‌دهد که اگر ما بر سر دوراهی قرار گرفتیم و بر اثر تفکر اشتباه در مسیر اشتباه قرار گرفتیم، فرصت بازگشت از این مسیر اشتباه برای ما وجود دارد؛ ولی به یکباره امکانپذیر نیست.


جهل و نادانی باعث قضاوت اشتباه درباره‌ راهی که انتخاب می‌کنیم و تصمیماتی که می‌گیریم و یا اطرافیان ما می‌شود. هرچه بیشتر در جهل و نادانی به سر ببریم بیشتر در آن غرق می‌شویم و خارج شدن از آن برای ما بسیار دشوار می‌شود.


انسان اگر بخواهد پیرامون هر موضوعی قضاوت کند باید اطلاعات و آگاهی لازم در مورد آن موضوع را فراهم کرده باشد؛ زیرا قضاوتی که عادلانه نباشد، جهالت می‌شود.
قضاوت کردن کاری بسیار سخت و دشوار است، به همین خاطر هر کس نمی‌تواند قضاوت کند؛ چون اگر قضاوت کند باید در مورد آن حکم صادر کند و این حکم صادر کردن از عهده‌ هرکسی بر‌نمی‌آید مگر آنکه واقعاً دانایی لازم راجع به آن موضوع را داشته باشد.


چهارمین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ ۹۹/۶/۴ با استادی همسفر منصوره، نگهبانی همسفر فروغ و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه قضاوت و جهالت » رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.


در کنگره 60 نیز بر همین اساس، همه با هم برابر نیستند. تازه وارد یک جایگاه دارد، سفر اول یک جایگاه دارد، کمک راهنما، راهنما، مرزبان، دیده‌بان و نگهبان کنگره نیز هر کدام جایگاه های خاص خود را دارند؛ البته از بعضی جهات این جایگاه ها ممکن است یکسان باشند؛ مثل اینکه همه ما در هنگام جلسه روی یک صندلی معمولی می‌نشینیم و از این بابت با یکدیگر فرقی نداریم و یا اینکه همه ما مسافر هستیم و زمانی که وارد کنگره 60 می‌شویم، تمام عناوین و القابمان را بیرون از درب کنگره می‌گذاریم و به عنوان یک مسافر وارد می‌شویم؛ اما در بسیاری موارد نیز جایگاه ها با هم برابر نیستند.


گاهی اوقات برای حذف کردن، جایگزینی نمی‌خواهیم؛ مانند رفتار بد یا لباسی که فرسوده شده و دیگر قابل‌استفاده نیست یا ظرف اضافه‌ای که شکسته است.
باید همیشه شئونات را حفظ کنیم و به طریق لباس پوشیدن خود اهمیت بدهیم.


زمانی که من مطالب وبلاگ را مطالعه کردم شاید به جرات دارم می‌گویم، اگر ما در کارگاه‌های آموزشی بتوانیم ۵۰درصد و در لژیون هم ۳۰درصد مطالب را بگیریم، ۲۰درصد باقیمانده را قطعاً از وبلاگ می‌توانیم دریافت کنیم. حالا اگر کسی غیبت می‌کند یا به هر دلیلی مثل بیماری یا شرایط خاصی نمی‌تواند در کارگاه‌های آموزشی شرکت کند، اگر به وبلاگ سر بزند، با توجه به اینکه وبلاگ شادآباد یکی از قوی‌ترین وبلاگهای شعب‌ کنگره ۶۰ است، تقریباً می‌شود گفت می‌تواند از همهٔ مطالب آن هفته که متناسب با دستورجلسه آن هفته است، مطلب بردارد و استفاده‌کند.


فعالیت در حوزه وبلاگ نوعی خدمت ارزشمند و تاثیرگذار  است و کسانی که در صور پنهان کنگره به صورت چراغ خاموش مشغول خدمت هستند، ارزش این خدمت ماندگار را به خوبی درک کرده‌اند؛ زیرا مطالب و اطلاعاتی که در سایت منتشر می‌شود، راه صحیح و اصولی درمان را مطرح می‌کند و اگر حتی در این فضای مجازی یک نفر هم این مطالب را بخواند و انگیزه‌ای برای درمان اعتیاد فرد شود، می‌تواند یک خانواده و یا حتی یک اجتماع را تحت الشعاع  این درمان قرار دهد؛ چون مطالبی که در سایت ثبت می‌شود دقیقاً نمی‌دانیم که چه شخصی، با چه طرز فکر و چه سن و سالی در حال مطالعه آن مطالب است و همیشه این اطلاعات، حقیقت موضوع  اعتیاد را نشان می‌دهد و به قول جناب مهندس که فرمودند: خدمت در فضای مجازی به مراتب حقیقی‌تر از هر فضای  حقیقی است 


چهارمین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ ۹۹/۶/۱۱ با استادی همسفر مریم، نگهبانی همسفر نوشین و دبیری همسفر مرجان با دستور جلسه چگونه از سایت کنگره ۶۰ استفاده می‌کنم » رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.



سایت کنگره یکی از ارکان مهم در جذب تازه‌واردین می‌باشد و بسیاری از اعضا که اینک به مرحله استادی رسیده‌اند از طریق سایت با نام کنگره آشنا شده و با خواندن یک مقاله و یا یک دلنوشته و دیدن تصویر رهایی‌ها، راه برایشان نمایان گشته و قدم به مسیر سبز کنگره گذاشته‌اند.


از همان اوایل، راهنمای عزیزم گفتند که به سایت کنگره و وبلاگ شادآباد سر بزنیم و کامنت بگذاریم. من هم تا جایی که می‌توانستم این کار را انجام می‌دادم. اکنون مدتی است که اولین کاری که در طول روز انجام می‌دهم سر زدن به وبلاگ شادآباد و سایت کنگره است. از مطالب آن استفاده می‌کنم و حتماً کامنت می‌گذارم. این کار، باعث ایجاد انرژی زیادی در من  می‌شود و تا شب این انرژی را در وجودِ خودم حس می‌کنم.


روز جمعه برای دریافت گل رهایی به پارک طالقانی رفتیم. چند ساعت منتظر آقای مهندس بودم. حس عجیب و غریبی بود و نمی‌توان آن را توصیف کرد. برای اولین بار بود که آقای مهندس را می‌دیدم. حس ترس و اضطراب و در کنارش حس زیبای امید و تولدی دوباره!


من ترس از نوشتن و ارائه مطلب در وبلاگ را داشتم و برایم خیلی سخت بود. از زمانی که بیماری کرونا آمده و هر لژیون ماهانه باید به وبلاگ مطلب بدهد، من هم شروع به نوشتن کردم و این ترس در من کمتر شده و توانایی بیشتری پیدا کردم و سعی می‌کنم علائم نگارشی را رعایت کنم و واژه‌های جدید به کار ببرم و از کلمه‌های تکراری پرهیز کنم و همه این موارد انرژی و حس خوبی به من می‌دهد.


آقای مهندس در صحبت‌های خود فرمودند که فضای مجازی کنگره 60 کاملاً حقیقی بوده و رعایت حرمت‌ها در آن لازم و ضروری است:

فضای مجازی خود در نوع خودش فضایی است کاملاً حقیقی و آن‌قدر حقیقی است که از حقیقی هم حقیقی‌تر است.


با دوستان و راهنمای گرانقدرمان به آنجا رفتیم، راهنمایان با عده کثیری از پزشکان و محققان به سالن همایش رفتند و ما نیز در محوطه سالن، شاهد رونمایی بودیم تا اینکه آقای مهندس صحبت خود را با سپاسگزاری از خداوند و کسانی که در این راه یاری‌شان کردند آغاز نمودند


همه چیز از درون من و در ادامه، باورِ من آغاز می‌شود. اگر بدانم که درونم دنیای بسیار وسیع، پر از ذراتی از وجود قادر مطلق است، دیگر بسان کودکانی نمی‌مانم که دومینوی وجودشان را طوری بنا می‌کنند که با کوچکترین تلنگر اشخاص تا انتها بریزد و ویران شود.


درست است که همسفران، مصرف مواد مخدر نداشته‌اند؛ ولی آنها نیز آسیب‌های زیادی دیده و صور پنهانشان پر از زخم‌های اعتیاد شده است، به‌ویژه همسفرانی که مصرف سیگار و قلیان نیز دارند. این همسفران، روان و جسمِ وابسته به نیکوتین دارند.
توجیه و انکار، در میان همسفرانی که مصرف سیگار و قلیان دارند زیاد است. توجیه‌هایی؛ مانند اینکه ممکن است دیگران مرا ببینند و قضاوت کنند، اگر بفهمند من مصرف سیگار دارم زشت است و . همه اینها توجیه است.


با زمان همه چیز مشخص می‌شود و ما هر چه بکاریم، همان را برداشت می‌کنیم؛ اگر بدی بکاریم، مسلّماََ بدی برداشت می‌کنیم و اگر خوبی بکاریم، خوبی. این طور نیست که از همه متنفّر باشیم و انتظار داشته باشیم که به ما خوبی کنند و دوستمان داشته باشند.



پنجمین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ ۹۹/۶/۱۸ با استادی همسفر ربابه، نگهبانی همسفر فروغ و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه عدالت؛ آیا همه افراد در کنگره ۶۰ با هم برابرند؟ » رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.


اطلاعیه مهم
برگزاری آزمون فاینال

با یاری خداوند ، راهنمایی های دیدبان همسفران و مساعدت شما همکاران گرامی توانستیم برنامه آزمون های سال ۹۸-۹۹ همسفران کنگره را به اجرا در آوریم . طبق برنامه ریزی انجام شده آزمون فاینال به صورت آنلاین برگزار می شود .
 پایان شهریور در تاریخ ۹۹/۶/۲۷ (شهرستان) و تاریخ ۹۹/۶/۲۹(تهران)  به صورت آزمون فاینال برگزار می شود .
این اطلاعیه جهت آمادگی و اطلاع شما عزیزان در اختیار شما قرار گرفته است .

این اطلاعیه را در اسرع وقت در اختیار رهجویان قرار دهید تا برنامه ریزی لازم برای مرور مطالب را داشته باشند.


مشکلات، سختی‌ها و دشواری‌ها برای انسان زمانی شروع می‌شود که از دستوات عقل پیروی نکند و برای استفاده از هر چیزی باید اندازه آن را حفظ کنیم تا دچار مشکلات نشویم.مشکلات را نباید لعنت خداوند بدانیم؛ بلکه مواجه شدن انسان با یک مشکل؛ یعنی نقطه پرش به جلو. مشکلات به انسان درس زندگی را می‌آموزد.اگر زندگی آرام و بی دغدغه باشد، به مرور زمان زندگی برایمان تکراری خواهد شد.


عدالت در سیستم کنگره ۶۰، یک عدالت اجتماعی است و آن قدر این اصل در کنگره باارزش است که در رأس لوگوی این سیستم قرار گرفته است.از آن جا که هدف کنگره ۶۰، درمان و به تعادل رساندن افراد است؛ همه‌ی اعضاء، خود را در بَدو ورود صرفِ نظر از منزلت اجتماعی، مدرک تحصیلی، سن، قوم و نژاد و مذهب برابر می‌دانند، همه‌ی افراد به طور یکسان از آموزش‌های کنگره بهره‌مند می‌گردند و همه با یک روش به درمان می‌رسند. این یک ویژگی برتر است که فردی با میزان تحصیلات بالا؛ بر فرض مثال دکترا با یک فرد بی سواد در یک لژیون قرار می‌گیرند.


بعد از چندین سال در کنگره بودن و راهنمای تازه واردین شدن به این نتیجه رسیدم که افراد همه با هم برابر هستند ولی از دیدگاه و هدفی که دارند با هم برابر نیستند. چون سطح توانایی و دیدگاه آن‌ها با هم فرق می‌کند و درنهایت با هم برابر نیستند چون عده‌ای از آن‌ها در بالاترین سطح دانایی و آگاهی و جهان‌بینی به سر می‌برند به حدی که هر چیزی نمی‌تواند حالشان را خراب کند چون به هر چیزی به دیده خیر و مثبت می‌نگرند ولی عده‌ای نخواسته‌اند یا نتوانسته‌اند دانایی و آگاهی‌شان را ارتقاء بدهند و به جایگاه اصلی و مناسب خودشان برسند.


زیباترین وقت در این لژیون، بازی کردن با بچه‌ها بود؛ آن موقع که می‌خواستند برایشان داستان بخوانم و هرکدام سریع می‌نشستند و نوبت گذاشته بودند که هر هفته دو نفر در بغلم بنشینند؛ چقدر دلم برای شما تنگ‌شده است. خدا را شکر که روزی‌ام بود، کنار این عزیزان خدمت کنم؛ البته این نشانگر مادرهای مهربان است که با من همکاری می‌کردند و واقعاً ممنون تک‌تک این عزیزان هستم.


در انسان قسمتی وجود دارد که مانند سپر دفاعی عمل می‌کند که به آن هاله انسانی یا لایه ازون گفته می‌شود.
 و اگر قسمتی از جسم و یا روانش تخریب ایجاد شود روی هاله‌اش اثر می‌گذارد و به‌مرورزمان لایه ازون انسان تخریب ایجاد می‌کند و چیزی که بیشتر تخریب ایجاد می‌کند مواد مخدر است زیرا جسم و روان انسان را از تعادل خارج می‌کند.
تنها راهی که برای حل این مسئله وجود دارد تزکیه و پالایش است و متد DST و جهان‌بینی به‌صورت هم‌زمان می‌تواند فرد را از این حالت خارج کند.

آقای مهندس در این کتاب گره های کور اعتیاد را شکافته است که شامل حقایقی در مورد شناخت بیماری اعتیاد و مصرف کنندگان و روش درمان آنها ارائه شده است که برای من که یک  سفر اولی خیلی مفید و آموزنده است.



کتاب 14 مقاله ، کتابی دانشگاهی است که انشاءالله در آینده شاهد حضور پررنگ آن در دانشگاه ها ، خواهیم بود. این کتاب به زبان ساده ، پیچیده ترین مسائل اعتیاد را به ساده ترین شکل ممکن برای ما توضیح می دهد، که برای عامه مردم و هم برای متخصصین دانشگاهی قابل استفاده است. این هفته فرصت مناسبی است تا با تمرکز بیشتر به کتاب 14 مقاله بپردازیم.
این کتاب یکی از مهمترین منابع آموزشی کنگره 60 می باشد و آشنایی و فراگیری مطالب آن بر همه ما واجب و ضروری است. برای اینکه این علم و دانش را به انسانهای نیازمند و مصرف کنندگان مواد مخدر که خواهان رهایی هستند در سرتاسر جهان برسانیم.
 

گره اعتیاد تبدیل به گره کوری شده بود که با هیچ دست و دندانی باز نمی شد. مهندس حسین دژاکام که خود درگیر این مسئله شده بود با عقل و درایت این گره را به روش مهندسی مع حل کرد و در این باب مقالاتی نوشت تا به گوش جهانیان برسد و انسانیت احیا 


همان طور که از نام این کتاب مشخص است، دارای ۱۴ مقاله است که به صورت بنیادی، تمام مسائل و گره های کور اعتیاد را شکافته است و با دانش و کسب آگاهی های لازم در زمینه اعتیاد، کنگره ۶۰ توانسته هرگونه اعتیاد را به درمان برساند؛ به گونه‌ای که هیچ نوع وسوسه‌ای به سراغ مصرف كنندگان نمی‌آید و این نداشتن وسوسه را در نزدیک ترین فرد در زندگی ام حس و تجربه کرده‌ام.


کتاب ۱۴ مقاله یک کتاب جامع و کامل در مورد صورت‌مسئله اعتیاد و روش‌های درمان متد دی اس تی ترک‌های متعدد و. است که برای من همسفر بسیار بار آموزشی بالایی دارد چون من چیزی از اعتیاد نمی‌دانستم و خیلی دیر متوجه اعتیاد مسافرم شدم و یکی دو ماه بعد وارد کنگره شدیم و همیشه دوست داشتم مطالب زیادی در مورد اعتیاد بدانم و هیچ‌وقت نفهمیدم که چه چیزی باعث می‌شود یک شخص سالم روزی به مصرف مواد روی بیاورد ولی بامطالعه این کتاب متوجه شدم که همه آن‌هایی که مصرف‌کننده دائمی شدند اول تفننی مصرف می‌کردند اما بعدها مصرفشان دائمی شده است و تبدیل به مصرف‌کننده شده‌اند.


کسی می‌خواهد پتانسیل قوی کند ولی باعث می‌شود پتانسیل بیشتر مصرف کند ساختارها را از بین می‌برد، نفاق می‌شود.
منافق یعنی پتانسیل‌های جامعه را به هم ترکیب کردند یعنی دو قطر را به هم وصل کردن و نابود کردن.



توصیه می‌کنم که حتماً و حتماً آن را مطالعه کنند؛ چون همسفران در وهله اول برای درمان اعتیاد به کنگره آمده‌اند و این کتاب، کتابی کاملاً علمی است و اعتیاد را مهندسی تعریف کرده و تشخیص بیماری و درمان آن را مشخص می‌کند. شاید اگر یک همسفر از بین تمام سی دی هایی که موجود است صد تای آن را هم گوش نکند مشکلی ایجاد نشود؛ اما نخواندن این کتاب مسائل بسیاری را برای همسفران لاینحل باقی می‌گذارد. 


 زمان احیا بسیار مهم است یعنی زمانی که می‌خواهی شخصی را احیا کنی باید زمانی برایش در نظر بگیری که با توجه به بیماری و تخریبش زمان فرق می‌کند. دومین گزینه مکان احیا است که باید در نظر داشته باشی شخصی را که می‌خواهی احیا کنی شرایطش با مکانی که در آن احیا می‌شود تطابق داشته باشد.

ناامیدی، ترس، اضطراب و بی‌اعتمادی، از بزرگترین ویژگی‌های منفی من بودند و این نیروها جرات حرکت و فکر کردن را از من گرفته بودند؛ ولی به مرور با آموزش‌های جهان‌بینی توانستم این نیروها را شناسایی کنم و در حد خوبی از بین ببرم.  


رابطه یادگیری با معرکه‌گیری یک رابطه مع است. در یادگیری ما نیازمند آموزش و تفکر و تجربه هستیم تا بتوانیم  به دانایی برسیم؛ ولی در مسئله معرکه‌گیری، ما نیازمند این سه مقوله نیستیم و درواقع معرکه‌گیری، خود باعث می‌شود که آموزش نبینیم.


در طول زندگی باید با تفکر و تجربه و آموزش، مسیر حرکت به سمت هدف را درست انتخاب کنم و در طول مسیر با دانایی و آموزش مداوم، روش حل مشکلات که علت حضور ما در این جهان هست را بیاموزم تا به هدف اصلی برسم.


متوجه شدم معرکه‌گیری یعنی چه و کنگره ۶۰ مسیر یادگیری را نشانم داد‌. متوجه شدم وقتی زبان از منطق بازمی‌ماند، معرکه‌گیری آغاز می‌شود؛ یعنی وقتی نمی‌توانم برای اشتباهاتم دلیل قانع کننده‌ای بیاورم، به حاشیه‌سازی حرف‌های بی‌ربط پناه می‌برم.وقتی وارد معرکه‌گیری می‌شوی، نق زدن‌هایی را به همراه دارد که باعث جذب انرژی‌های منفی می‌شود. 


معرکه‌گیری براثر کمبود دانش، نبودن دانایی، حسادت و امنیت با توهم دانایی به وجود می‌آید، کسانی مدیر و مدبر می‌شوند که تشخیص می‌دهند که عمل سالم و یا عمل ناسالم کدام است و زمان را از دست نمی‌دهند.



معرکه‌گیری در اثر کمبود دانش، حسادت، خودخواهی و یا منیت به وجود می‌آید و اگر کسی در کاری شکست بخورد و به اهدافش نرسد، بر سر دوراهی می‌ماند و از دیگران عقب می‌ماند و اینجاست که معرکه‌گیری می‌کند.




هنگامی که سی دی‌ها و یا نوشتارهای کنگره را می‌نویسیم و یا می‌خوانیم، ساعاتی فکر و ذهن خودمان را از بسیاری از مسائل منفی رها می‌کنیم و به آموزش می‌پردازیم که این آموزش‌ها بسیار راهگشا و انرژی‌بخش است، سطح زندگی فردی و اجتماعی ما را ارتقاء می‌دهد و باعث می‌شود تفکرِ به روزتری داشته باشیم.


همه چیز طبق خواست انسان و فرمان اتفاق می افتد. تفکر هم از این قانون مبرا نیست . موقعی تفکر می کنیم که خواسته داشته باشیم؛ مثل زمانی که می خواهیم از اعتیاد  رها بشویم، تفکر می کنیم که چکار بکنیم، چه راهی را برویم؟ 
پشت تفکر ما خواسته است که عامل تفکر می شود . زمانی ممکن است چند خواسته داشته باشیم و بخواهیم همه را در یک زمان داشته باشیم و نتوانیم اولویتی به آنها بدهیم و آنموقع افکار بوجود می آید که هیچ کدام تکلیفشان مشخص نیست؛ ولی زمانی که یک خواسته بالا می آید و از همه مجزا می شود و پرنور می شود و تمام نیرو روی آن متمرکز می شود، تفکر بوجود می آید.


انسان وقتی به خواب می‌رود، حس‌های درونی او بسته می‌شود و در دنیای خواب وارد حس‌های بیرونی می‌شود. ما در خواب گاهی با کسانی صحبت ‌کرده و ارتباط برقرار می‌کنیم که فوت شده‌اند و این ارتباط حس‌های درونی و بیرونی‌ است.  دنیای خواب نمایشِ زندگی بعد از مرگ است. 


یکی از مهم‌ترین مشکلات اعتیاد، نداشتن تعریفی دقیق و نبودن راهی منطقی برای درمان آن بود که مهندس حسین دژاکام بنیان‌گذار کنگره ۶۰، یک معادله با ده مجهول را تبدیل به یک معادله با یک مجهول کردند.


اگر شناخت درستی در مورد مسئله اعتیاد داشته باشیم متوجه می‌شویم که اعتیاد یک بیماری جسمی است نه روحی و روانی؛ و به اراده و غیرت فرد بستگی ندارد بلکه جسم او دچار مشکل شده، او مواد مصرف می‌کند تا به تعادل برسد.

ششمین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ ۹۹/۷/۱ با استادی همسفر سمیه، نگهبانی همسفر فروغ و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه صورت مسئله اعتیاد » رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.


تمام مطالب سی دی آموزنده است و چیزی که برای من تامل‌برانگیز  بود اینکه در هر مسیری که قدم برمی‌داریم سختی‌های زیادی سر راه ما وجود دارد و نباید از آنها هراس داشته باشیم و باید با فکر درست و اندیشه قدم برداریم و این در تمام سطوح زندگی هست .

حرف آخر اینکه به احمق از هیچ طرفی نزدیک نشو؛ چون باعث آسیب و مشکل می‌شود. 


حتی یک بار فرزندم را طناب پیچ کردند و ما چون راه حل را پیدا نکرده بودیم مدام دنبال چاره بودیم تااینکه خداوند کنگره را در مسیرمان قرار داد و فهمیدیم که سم‌زدایی یا کمپ، راه حل مسئله اعتیاد نیست بلکه به همراه آن باید آموزش و جهان‌بینی هم داشته باشیم تا مسئله اعتیاد کاملاً حل شود و من هم با این آموزش‌ها آرامش گرفتم و آگاه شدم.


مشکلی که سالیان سال، جوامع مختلف را درگیر خودش کرده بود این بود که اعتیاد یک مشکل حل نشدنی بود و راهی برای بهبود آن نبود؛ اما جناب مهندس دژاکام عزیز وقتی فرمودند صورت‌مسئله اعتیاد؛ یعنی اعتیاد را یک مسئله دانستند و هر مسئله مسلماً سوالاتی دربردارد و برای اینها راه‌حل و جواب‌هایی را ارائه دادند؛ چون ما که هنوز علمی نداشتیم و درگیر اعتیاد بودیم مسلماً با روشن شدن صورت‌مسئله توسط مهندس عزیز راه‌حل آن‌هم توسط ایشان کشف و این مسئله حل شد.


یکی دیگر از مواردی که به ما در گذشتن از این گردنه‌های سخت کمک می‌کند، انفاق و بخشش است. گاهی برای یک انسان بسیار سخت است که از مال خویش بگذرد؛ مخصوصاً زمانی که خودش به آن نیاز دارد؛ اما همیشه بایستی این مطلب را درنظر داشته باشیم که تا انسان یک چیزی را ندهد، چیز دیگری را به دست نمی‌آورد و همیشه این داد و ستد وجود دارد، چه در بُعد مادی و چه در بُعد معنوی.



قبل از ورود به کنگره، به دلیل ناآگاهی  و عدم شناخت این بیماری، مسافرانمان و افراد مصرف‌کننده را افرادی بی‌لیاقت و لذتجو و خوش‌گذران و بی‌مسئولیت می‌دانستیم که برای لذت خود رو به مواد آورده‌اند و فکر می‌کردیم خودشان هر زمان که بخواهند می‌توانند مواد را کنار بگذارند؛ در صورتی که سخت در اشتباه بودیم؛ زیرا نمی‌دانستیم که اعتیاد در ابتدای امر لذت‌جویی و خوش‌گذرانی است؛ اما به مرور به مانند باتلاقی است که فرد را در خود نگه می‌دارد و روز به روز به اعماق باتلاق کشیده می‌شوند و حتی خود دیگر قادر نیستند با تمام تلاش‌ها و دست و پا زدن‌ها از آن خلاص شوند؛ زیرا این مواد است که فرد را در چنگال خود اسیر کرده است.


آن آگاهی و دانش، دانستن صورت مسئله اعتیاد است که باید مورد توجه خاصی قرار بگیرد که وقتی فرد مصرف‌کننده می‌خواهد به درمان قطعی برسد باید روی سه مولفه کار شود که شامل جسم، روان و جهان‌بینی است که در کنگره به روش DST و شربت OT، در مدت معینِ 10 یا 11ماهه، جسم با مصرف دارو به صورت تدریجی به درمان خواهد رسید و به موازات درمان جسم، روان هم به تعادل می‌رسد.


به‌نام خدا 
٩٩/٦/١٢: تاریخ 
شرایط ثبت نام در انتخابات مرزبانی نمایندگی پارک طالقانی 

١-داشتن حداقل یكسال رهایی تا روز انتخابات 
٢ -داشتن نشان رهایی نیكوتین یا ویلیام وایت(تا زمان تكمیل فرم دریافت شده باشد) 
٣-تاكنون در هیچ نمایندگی مرزبان نبوده باشند 

تاریخ برگزاری انتخابات 
 ٨:٠٠ ساعت ٩٩/٨/٩ جمعه : مسافران 
 ٨:٠٠ ساعت ٩٩/٨/٩ جمعه : خانواده 

آخرین مهلت ثبت نام : جمعه ١١/٧/٩٩ 
تاریخ تحویل فرمها به دفتر مركزی : چهارشنبه ٢٣/٧/٩٩ 

توجه : 
 برای رأی دادن همراه داشتن كارت عضویت معتبر اامی می باشد.
 افرادی كه تا روز انتخابات حداقل ٩ ماه رهایی داشته اند و خدمتگزار بوده اند(خدمت های انجام شده 
در فرم ثبت نام ذكر شود) نیز می توانند فرم پر كنند. فرم این افراد درصورتی پذیرفته خواهد شد كه 
تعداد افراد واجد شرایط به حد نصاب نرسیده باشد.
راهنمایانی كه دارای لژیون فعال می باشند نیز میتوانند در انتخابات مرزبانی پارك شركت نمایند. 
 مسئول توزیع وجمع آوری برگه های ثبت نام، واحد نشریات پارك می باشد. (قسمت پایین فرم بعنوان 
رسید ثبت نام پس از تأیید نشریات تحویل ثبت نام كننده گردد) تمامی افراد واجد شرایط ذكرشده، 
مجاز به تكمیل وتحویل فرم می باشند.
 دربخش همسفران، فرمها بایستی قبل از تحویل به دفتر مركزی توسط اسیستانت، به تأیید دیده بان 
خانواده و دیده بان مرزبانان خانواده رسیده باشند. 
تأیید نهایی فرمهای پرشده فقط بعهده دیده بان مرزبانان می باشد. لژیون مرزبانی نمایندگی اجازه 
تایید یا عدم تایید فرمها را ندارد. 
نصب این اطلاعیه روی شیشه نشریات نمایندگی های تهران و پارك اامی است. 
 
دیده بان مرزبانان كنگره ٦٠ 
 علی مجدیان

در جهان پس از مرگ هم جهانی دیگر است که آن‌هم خودش جهان هستی است و در آنجا هم می‌توان صفت وجودی خود را از نار به نور تبدیل کرد چون صفت گذشته در انسان صادق نیست با تزکیه، پالایش و دوری از ضد ارزش‌ها نار وجودی را تبدیل به نور کرد و این‌گونه روح آدمی آرامش می‌گیرد، نفس وجودی‌اش پرورش می‌یابد و در صور پنهان آموزش می‌گیرد و این‌گونه است که حتی پس از مرگ، نفس و روح به دنبال نور خدایی خود می‌گردند تا آن را بیابند و با آن هم سو شوند زیرا خداوند نور زمین و آسمان‌هاست.


هفتمین جلسه از دوره پنجاه و سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه شادآباد، روزهای سه‌شنبه مورخ ۹۹/۶/۸ با استادی همسفر سمانه، نگهبانی همسفر مرجان و دبیری همسفر سولماز با دستور جلسه وادی اول و تاثیر آن روی من » رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.


آن روز با حال عجیبی به خانه آمدم که آیا واقعاً می‌توانم این پول را جور کنم یا نه؟! اما یک نیروی قوی درونی، به شدت امیدوارم می‌کرد. دو هفته بعد چهار میلیون بقیه جور شد که هیچ، ده میلیون هم از جایی که فکرش را نمی‌کردم به من رسید تا اینکه ناباورانه حق عضویت من به ۱۵ میلیون رسید. تمام قسط‌ها و بدهکاری‌هایی که بابت خرید ملک هم داشتیم جور شد. من همیشه به دوستان می‌گویم که من واقعاً به لژیون سردار دعوت شدم.


شاید خیلی راه رفتم یا شکست خوردم تا همین یک قانون را بیاموزم؛ اما امروز که در حال نوشتن این مطلب هستم، خشنودم از تمام مسیری که آمدم تا این قانون نانوشته بسیار مهم را بیاموزم. قانونی که همه دنیای من را تغییر داد و من را به این باور رسانید که همه خواسته‌های من، تکرار می‌کنم همه خواسته‌های من، می‌تواند به واقعیت بپیوندند، به شرط اینکه خواسته من به حد اعلای خود برسد ‌و برای رسیدن به آن، تمام تلاش خود را بکنم.


برداشتی که من از این سی‌دی داشتم و برایم کاربردی مهم داشت، این بود که ما هر طور که تفکر کنیم، همان می‌شود؛ اگر فکر کنیم که نمی‌توانیم، واقعاََ هم نخواهیم توانست، اگر فکر کنیم که بی‌عرضه هستیم، واقعاََ هستیم و نمی‌توانیم کاری از پیش ببریم. پس برای حرکت در صراط مستقیم، تنها تفکّر، کافی نیست؛ بلکه لازم است تفکّر زیبا و مثبت و درضمن براساس واقعیّت‌ داشته باشیم؛ یعنی هم بگوییم؛ می‌توانیم، هم با تفکّر واقع‌بینانه، برنامه‌ریزی کنیم تا بتوانیم با آرامش و صبوری به هدفمان نزدیک شویم. واقع‌بینی هم یعنی اینکه؛ اگر قصد داریم زبان خارجی یاد بگیریم، بپذیریم که این هدف سه یا چهار سال طول می‌کشد و سه یا شش ماهه نمی‌شود. اگر صرفاََ بگوییم می‌توانم و در ذهنمان این باشد که در طی شش ماه انگلیسی حرف بزنیم، این تفکّر ما صحیح و به دردبخور نیست. 



در این وادی به ما آموزش دادند که با تفکر ساختارها آغاز می‌شود. ما انسان‌ها موجوداتی هستیم که یک ساعت تفکر ما برابر با سال‌ها عبادت فرشتگان خداست.
حالا فکر از کجا می‌آید؟ از دریچه وجود من؛ یعنی مستعد شدن برای کاری. بعضی از افکار و اندیشه‌ها زیباست و دل‌ها رو شکار می‌کنند؛ مثل مهندس که این فقط باعقل و تفکر امکان‌پذیر است وزندگی معنوی پیدا می‌شود؛ وگرنه زندگی مادی که خوردن و آشامیدن است که حیوان هم این کارها را می‌کند.
 انسان از خودش می‌پرسد من چه کسی هستم؟ حیوان که از خودش نمی‌پرسد! پس این کار انسان است و اول عقل و تفکر را می‌شناسد، بعد کاربرد آن را و بعد زندگی حکیمانه پیدا می‌کند؛ البته هر ذهنی یک رگ خوابی دارد که می‌تواند با آن آرام شود.




با ورود به کنگره و آموزش وادی اول، یاد گرفتم که به چه چیزهایی فکر کنم و به چه چیزهایی فکر نکنم. حالا یاد گرفتم برای مسائل و سختی‌هایی که در زندگی من پیش آمده باید تفکر کنم و به دنبال راهکار برای حل آن مسئله باشم و از کسی هم توقع کمک نداشته باشم


اگر می‌بینیم در زندگی آرامش نداریم و زندگی نابسامانی داریم، دلیلش تفكر غلط ما بوده  و خودمان در ایجاد این مشكلات سهیم هستیم؛ حتی اگر سهمی نداشته باشیم، حالا با تعمق و تفكر هرچند كوتاه می‌توانیم مشكلات خود را حل كنیم و از قدرت مطلق برای تمامی مشکلاتمان کمک بگیریم.
افراد دانا اول فکر می‌کنند و بعد مشکل خود را بیان و حل می‌کنند و مشکلشان را با هر کسی در میان نمی‌گذارند.



مهم‌ترین چیزی که در کنگره آموختم، این بود که اگر ایمان انسان قوی باشد، می‌تواند نگاه و تفکرش را نسبت به اطرافیان مثبت کند و همین ایمان و مثبت‌اندیشی به انسان قوت قلب می‌دهد؛ زیرا مطمئن است که در بدترین شرایط و اتفاقات، نیرویی وجود دارد که حواسش به اوست و همیشه می‌توان به این نیرو امیدوار بود. 


جناب مهندس در این سی‌‌دی در مورد جهان‌بینی هم صحبت کردند و اینکه جهان‌های دیگری هم وجود دارد و جهان‌های دیگر ساختارهای دیگری دارند که با چشم دیده نمی‌شوند؛ مثلاً ما از دور ماه را خیلی زیبا و درخشنده می‌بینیم؛ ولی از نزدیک برهوتی بیش نیست. جهان های خاکی برای ما مجهول هستند و علم  ما در این رابطه بسیار اندک است


روز موعد رهایی و دیدار آقای مهندس عزیز شد و قبل رفتن پرسیدی مامان آقای مهندس کیه؟ گفتم فرشته نجات زندگی‌مان و گفتم دوست د‌اری چه چیزی به آقای مهندس هدیه بدهی؟ گفتی ۲ تا ابرها که درست کردم خیلی دوست دارم هدیه می‌دهم به آقای مهندس و ایشان هم با استقبال گرم قبول کردند و به تو عزیز دل یک شاخه گل هدیه دادند.

سیستم ایکس تعیین‌کننده روانی است و خلق‌وخوی ما به این سیستم ربط دارد؛ و مهم‌ترین پارامتری است که در مقوله درمان اعتیاد و آسیب جسمی اعتیاد مطرح می‌شود.

موضوع مخدرهای بدن یکی از شاهکارهای خلقت خداوند و یکی از پیچیده‌ترین بخش‌های فیزیولوژی موجودات است. هنوز که این موضوع ازنقطه‌نظر دانش پزشکی به سطحی نرسیده است که علم پزشکی از آن شناخت کافی داشته باشد.


تمام این مراحل در کنگره ۶۰ به ما آموزش داده می‌شود چون به ما جهان‌بینی را آموزش می‌دهند و برای اینکه جهان‌بینی ما درست شود باید آموزش‌ها را کاربردی کنیم و سی دی گوش کنیم وقتی جهان بینی ما درست شد آنوقت می‌توانیم فرق بین خر مهره و گوهر شب چراغ را تشخیص بدهیم.

کسی که می‌خواهد حال خوب داشته باشد باید خدمت کند و زیباترین و سخت‌ترین خدمت، گذشتن از مال است و گذر کردن از این گذرگاه، حالی خوش دارد و خدا را شاکرم که در تمام سال‌هایی که در کنگره بودم به اندازه توان خود از آنچه داشتم به کنگره کمک کردم که درواقع باز هم کمکی برای خودم بوده و توانستم عضور لژیون سردار شوم و گویی با این خدمت، سیستم ایکس خود را بیش از پیش تقویت ساخته‌ام. 


شما تا به حال برای تقویت و بازسازی سیستم ایکس یا خمرتان چه کارهایی را انجام داده‌اید؟ 
من هیچ‌وقت حال خوبی نداشتم و این باور را داشتم که کسانی که بداخلاق هستند و پر از کینه و نفرت می‌باشند، هیچ زمانی درست نمی‌شوند؛ ولی وقتی که کنگره ۶۰ را پیدا کردم متوجه شدم که انسان تغییرپذیر است و می‌تواند از پایین‌ترین نقطه، خودش را به بالاترین نقطه برساند و از آن به بعد تصمیم گرفتم که با آموزش‌های ناب کنگره، با نوشتن سی دی و  مخصوصاً با داشتن تغذیه سالم یا در صراط مستقیم بودن، حس‌های منفی و مخرب خودم را تبدیل به انرژی‌های مثبت کنم تا اینگونه بتوانم در صلح و آرامش بیشتری باشم.


در این دنیا، خیری برای دیگران داشته باشیم و یاد بگیریم که یک جایی بتوانیم ببخشیم، چه از مال، چه از وقتمان و دانایی و ظرفیت ما باید به حدی رشد کند که هرچه بیشتر ببخشیم حالمان بهتر شود و این کار را باید از یک جایی شروع کنیم و سعی کنیم گذشت و بخشش را تجربه کنیم، از خودمان عبور کنیم که این خود، جلوه‌های گوناگونی دارد تا زمانی که شخص در خودخواهی خویش غرق باشد لذت شکوفایی را نخواهد چشید.
انفاق و بخشش از جمله کارهایی است که انسان با گذر از آنها می‌تواند به بالاترین درجات حسی و عقلی برسد.


یکی دیگر از مسائلی که مهندس مطرح کردند موضوع عمل صالح بود که فرمودند: افرادی که صالح‌تر باشند و عمل صالح انجام می‌دهند سیستم ایکسشان بهتر کار می‌کند، بهتر کار و فعالیت می‌کنند، صبرشان بیشتر است و صبورتر هستند


ورزش کردن ابزاری دیگری برای به تعادل رسیدن سیستم ایکس است و بانشاط بودن و سرحال بودن با ورزش کردن به وجود می‌آید.
بدن انسان مصداقی از یک کارخانه عظیم است که یکسری ورودی مواد اولیه و تجهیزات و کارکنان مختص به خود را دارد، این کارخانه فعالیت می‌کند تا محصول خوب تولید کند و این کیفیت به عوامل متعددی وابسته است.


کنگره با درست کردن سیستم ایکس ما؛ در واقع به ساختمان ما روح داد و آن را نقاشی کرد و حالا به لطف خدا، روزها را در سلامتی کامل به سر می‌بریم و معنی واقعی زندگی را متوجه می‌شویم. حالا همچون کوه ایستاده‌ایم تا با تابش آموزش‌های کنگره، دیگر هیچ ویرانی صورت نگیرد و دیگر از سیل و گرداب نمی‌ترسیم.


سیستم ایکس همان سیستم شبه افیونی بدن است و علت نام‌گذاری آن به سیستم ایکس به دلیل وجود ناشناخته‌ها و مجهولات آن است. باوجوداینکه جناب آقای مهندس، تئوری خود را با قاطعیت بیان کرده است؛ اما آن را به‌صورت فرضیه قرار داده است تا دانشمندان و پژوهشگران این حوزه به تحقیقات خود دراین‌باره بپردازند.


خداراشکر می‌کنم که به عنوان عضو خیلی کوچک از لژیون سردار در کنار این بزرگواران هستم و خدمت می‌کنم و چقدر این خدمت شیرین و پربرکت است. همیشه از زبان دیگر عزیزان می‌شنیدم که عضویت در لژیون سردار، هم برکات مادّی و هم معنوی دربردارد و همیشه مشتاق بودم که بتوانم عضو لژیون سردار شوم که لطف خداوند شامل حالم شد و این اتّفاق افتاد. شاید باورش سخت باشد؛ اما هم از نظر مالی بسیار پیشرفت کردیم و شرایط مالی زندگی‌مان؛ باوجود بیماری کرونا و کساد کسب و کار، نسبت به سال‌های قبل بسیار خوب شده و اینکه به هدف اصلی‌ام که تزکیه و پالایش نفسم بود، نزدیک تر شده‌ام و تلاش می‌کنم که کمتر به حقّه‌های نفسم توجه کنم و از این بابت بسیار خوشحالم.


عشق، کارِ نازکان نرم نیست 
عشق، کارِ پهلوان است ای پسر
هر که او مر عاشقان را بنده شد
خسرو صاحبقران است ای پسر
گر رَوی بر آسمان هفتمین  
عشق، نیکو نردبان است ای پسر
هر کجا که کاروانی می‌رود
عشق، قبله کاروان است ای پسر
عشق را از کس مپرس از عشق پرس
عشق، ابر درفشان است ای پسر
ترجمانِ چون مَنَش محتاج نیست
عشق، خود را ترجمان است ای پسر


سلام و درود الهی بر ساربان عشق، مهندس دژاکام؛
هم او که کنگره ۶۰ را چون دژی استوار، مأمن گمگشتگان اعتیاد قرار داد و امید و ایمان را مرهم زخمهایشان.

دستهای پر توان خود را بر پیکر زخم خورده‌شان حلقه کرد تا رهایی را در آغوش کشند و از مردابِ اعتیاد، نیلوفر عشق و بخشش را برویانند.

و امروز نه بنای دانشگاه درمان  اعتیاد، که عمارت عشق را بنیان نهاد. عمارتی که در آینده، خشت به خشت آن، گویای بزرگترین عشق این تاریخ خواهند بود.


بنیان عشق، جناب مهندس دژاکام؛
این روز عظیم که شكری عظیم را سزاست، بر شما و خانواده بزرگوارتان و پهلوانان عرصه بخشش و انفاق، میمون و مبارک باد.

این عمل عظیم بر صحیفه کائنات نقش خواهد بست؛ زیرا در کلاس درستان آموختیم:
عشق را آغاز و پایانی نیست و حقیقتی است که بوده، هست و خواهد بود.
این حقیقت گوارای وجود همه اعضاء کنگره ۶۰ باد.


همسفر نسرین ایجنت همسفران شادآباد


نااُمیدی، تیری از جانب شیطان است که به‌طرف انسان پرتاب می‌شود و باعث نابودی او است و ما چون تحت تأثیر نیروهای شیطانی بودیم، خودمان هم نمی‌دانستیم که با دست خودمان ریشه به تیشه خود و خانواده‌مان می‌زنیم. وقتی‌که تحت آموزش قرار گرفتم، فهمیدم؛ امید داشتن، شاید تنها سلاح ما در مقابل شیطان و نیروهای منفی می‌تواند باشد؛ گاهی با یک حرف خوب و مثبت و یا حتی نگاهی گرم و لبخندی کوچک می‌توانیم امید را در دل دیگران بکاریم و از نابودی آن‌ها جلوگیری کنیم.


به نظر شما قرار دادن لژیون همسفر کوچولوها در شعبه چه بازخوردی برای شعبه، مادرها و همسفر کوچولوها داشت؟
بازخورد خیلی خوبی داشت؛ باعث شد، شعبه نظم خیلی بهتری بگیرد. موقع تشکیل جلسه، همسفران با خیال آسوده به آموزش‌هایشان می‌پرداختند. برای خود همسفر کوچولوها هم خیلی خوب بود؛ با هم بودن در یک محیط را تجربه می‌کردند، کاردستی یاد می‌گرفتند و نقاشی می‌کردند و این باهم بودنشان خود به نوعی آموزش بود.


انسان برای آموزش دیدن و خدمت، پا به هستی گذاشت. در جایگاه مرزبانی، هم آموزش می‌بینی و هم خدمت می‌کنی. در کنگره، همه خدمت‌ها بار آموزشی دارد؛ اما در مرزبانی این آموزش‌ها بیشتر است؛ چون در این جایگاه با آدم‌های بیشتری برخورد داری و تلاش برای همه یکسان است.


مهم‌ترین و اساسی ترین کار مرزبان، حفظ حریم و حرمت قوانین کنگره۶۰ است. یک مرزبان زمانی می‌تواند در کارش موفق باشد که طبق اصول و قوانین کنگره جلو برود و از همه مهم‌تر، باید صبر داشته باشد و به خدمتی که انجام می‌دهد ایمان داشته باشد.


برای خدمت مرزبانی باید عشق و محبت بسیاری در آستین داشته باشی تا بتوانی دست‌هایی خسته و درمانده از همه جا که به سوی کنگره دراز می‌شود را به گرمی بفشاری.
در خدمت مرزبانی با تعداد زیادی از همسفران در ارتباطی و باید دلسوز و متواضع بود و همه را به یک چشم دید.


عزیزانِ باعشق؛ هفته‌ای به نامتان اگرچه کم است برای قدر دانستن نعمتی چون امنیت؛ اما بدانید مدیونتان هستیم به جهت داشتن امنیت، آرامش و انضباط کنگره.چرا واژه مقدس عشق را به کار بردم؟ چون کسی که برای مرزبانی و ایجنتی انتخاب می‌شود و این مسئولیت را می‌پذیرد؛ یعنی خود را صادقانه و عاشقانه در خدمت کنگره می‌داند و بی هیچ چشمداشتی مسئول‌ می‌شود. 


وقتی از زاویه‌های مختلفی به چیزی بنگریم، نظرات متفاوت است؛ اما نمی‌توانیم بگوئیم درست نیست؛ مثل مثال انسان‌هایی که در تاریکی فیل را لمس می‌کردند و هر کدام از زاویه‌ای آن را شناسایی می‌کردند؛ کسی که پای فیل را لمس می‌کرد می‌گفت: ستون است. کسی که پشت فیل را لمس می‌کرد می‌گفت: تخت است و کسی که گوش فیل را لمس می‌کرد می‌گفت: بادبزن است و هر کدام از زاویه خودشان آنچه لمس کرده بودند را عنوان می‌کردند؛ اما وقتی به روشنایی رسیدند و با یک دید کلی نگاه کردند چیزی جز فیل ندیدند؛ پس اگر انسان را با دید کلی نگاه می کنیم، باید با توجه به ابعاد دیگر ؛ یعنی شناخت صور پنهان و صور آشکار او، در موردش نظر بدهیم.


خدمت من در این جایگاه؛ یعنی عمل به آموزش‌ها و باید دانایی‌ام به روز باشد تا قدرت تشخیص و عمل سالم همراه با نقطه تحمل بالا را داشته باشم و در هر شرایطی با لبخند و مهربانی عمل نمایم و از قضاوت و قیاس به دور باشم و جایی خواندم که مرزبانی یعنی در خط مقدم بودن و باید آنقدر توانمند باشی که با هر چیزی به هم نریزی و این عمل فقط با رعایت حرمت و قوانین کنگره امکان پذیر خواهد بود و خدمت بدون حاشیه و سالم در بالا بردن کیفیت فضای شعبه بسیار موثر است. 


به گفته ی جناب آقای مهندس، بقای کنگره در این است؛ که ما قدرشناسی را خوب بلد باشیم. در هفته ایجنت و مرزبان قرار داریم و این وظیفه ی ماست که به هر طریقی که امکان دارد تشکر و قدردانی به عمل بیاوریم. این قدردانی نشان از سطح آگاهی و دانایی و شعور ماست

احتراماً؛ 

بدینوسیله به اطلاع همسفران می رساند؛

آزمون شماره 2؛ شنبه مورخ 98/7/26



منابع آزمون: وادی های ۴ و ۵  از کتاب عشق و سی دی ها: هیزم شکن ۳ و ۴

تعداد سوالات: ۲۰ عدد
(۵ یا ۶ سوال از سی دی ها و ۱۴ یا ۱۵ سوال از کتاب و یک سوال از نوشتارها)

مدت آزمون: ۲۰ دقیقه (سایت به مدت ۳۰ دقیقه فعال است.)

نمره آزمون از ۲۰ محاسبه می شود. 

از کلیه نوشتارها( کنگره ۶۰ چیست / مصرف کننده کیست/ حرمت / پیام سفر اول / پیام سفر دوم / قوانین / بهترین راه) یک سوال در نظر گرفته می شود.

آقای مهندس به ما آموزش دادند که در قبال هر نعمتی که نصیب ما می‌شود باید شکرگزاری کنیم.
قبل از هر چیزی، این هفته را به آقای مهندس و خانم آنی و به تمام عزیزان زحمتکش، مرزبانان و اسیستانت تبریک و شادباش و خدا قوت عرض می‌کنم.
برای خدمت خالصانه و عشق بلاعوضی که بدون هیچ چشمداشت و پاداشی ارائه می‌دهند، امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشند.


ما دو بخش هستیم؛ جسم و روح که جسم مثل ماشین یا خانه‌ای است که در اختیار ماست و باید مواظب آن باشیم که بعضی‌ها درب این خانه یا ماشین را باز می‌گذارند که هرکسی که دلش خواست وارد آن شود و خرابش کند؛ مثل آدم‌های شیشه‌ای، کراکی، هروئینی که از تخریب زیادی برخوردار هستند و قیافه آنها تغییر کرده است و همه‌چیزشان به‌هم‌ریخته و کابوس‌های شبانه آنها را اذیت می‌کند.


به نام خالق عشق 

خوشا به حال آن کس که می‌دهد و به دنبال باز پس گرفتن نیست، بی‌دریغ همچون قدرت مطلق! 


هفته ایجنت و مرزبان را به تمامی ایجنت‌ها و مرزبانان کنگره 60، خصوصاً ایجنت محترم خانم نسرین و مرزبانان گرامی خانم‌ها فریده و فتانه عزیز تبریک می‌گوییم. 

همه تشکر و قدردانی‌مان ویژه شماست که با همه سختی‌ها کنارمان بوده و هستید.
سپاسگزاریم بابت تمام آنچه بی‌منت به ما بخشیدید و تنهایمان نگذاشتید و همواره لطفتان را به ما ارزانی داشتید.
امیدواریم بتوانیم سپاسگذار زحمات بی‌دریغ شما باشیم.

برقرار باشید و مستدام.

از طرف اعضاء کنگره ۶۰ شعبه شادآباد


حال، منِ مادر، اگر تشخیص دادم که فرزندم سیستم ایکسش مشکل دارد، مثلاً لجباز است، دروغ می‌گوید یا پرخاشگر است، باید چه کنم؟ به لطف کنگره ۶۰، ما قادر هستیم این اختلالات را به خوبی در فرزندانمان تشخیص دهیم و همچنین منشاء آن را می‌دانیم که می‌توانیم در سیستم ایکس آن را بیابیم.


از نظر شما میزان محبت درونی یک فرد، با قرار گرفتن در جایگاه‌های خدمتی کنگره ۶۰ چه رابطه‌ای دارد؟
رابطه کاملاً مستقیمی دارد؛ اما این به این معنا نیست که هر کس مثلاً ایجنت شد حتماً در مرتبه خالص‌تری از محبت است و یا آن کسی که مسئول پذیرایی شد محبت کمتری در درونش هست. یادمان باشد خداوند بارها در کلام الله شریف می‌فرماید: من ثروت و فقر، بیماری و سلامتی، ذلت و عزت را و آنچه از مال فانی دنیاست به کسی نمی‌دهم مگر بخواهم او را در بندگی امتحان کنم؛ پس می‌بینیم که همه در معرض آزمون الهی برای رسیدن به شایستگی بندگی و لقا‍‍ الله هستیم.


یک چشمه باید خودش جوشش داشته باشد نه اینکه با ظرف پر بشود، رمز و رازِ راه مستقیم را یاد بگیرید، زندگی کنید و اجازه بدهید دیگران هم زندگی بکنند. باید حرمت همدیگر راه نگه داریم. در یک مکان شلوغ با صدای بلند صحبت نکنیم. روی دیگران اسم بد نگذاریم. قوم‌ها را مسخره نکنید.

 حس امروز را در طی زندگی تجربه نکرده بودم و زیبایی این حس به قدری عالی بود که نوید تولدی دوباره را به من می داد و  با دیدن آقای مهندس که ایستاده بودند و حال مسافرم را پرسیدند، حسی فراتر از حس های قبلی همه وجودم را پر کرد از بنیانگذار کنگره  شصت، گل رهایی یعنی با ارزشترین گلی که درطول زند گی به ما تعلق گرفته بود را دریافت کردیم بنابراین این لذتی چند برابر وجودم را فرا گرفت.


کنگره مکانی است که در آن احیای انسانی صورت می‌گیرد و ساختن یک جامعه، از ساختن تک‌تک افراد آن جامعه شروع می‌شود و در کنگره ۶۰ این امر مهم صورت می‌گیرد؛ چون علمی که در کنگره جریان دارد همان علم کیمیاگری است که انسان‌های به هم ریخته و ناامید از همه جا و همه کس با رسیدن به درمان و همزمان با آن، آموزش‌هایی که می‌گیرند تبدیل به انسان‌هایی می‌شوند که شاید برای خیلی‌ها قابل باور نباشد، اینها همان مسافران کنگره ۶۰ می‌باشند. در کنگره ۶۰، تمام مسافران و همسفران علاوه بر درمان، قوانین زندگی یا همان علم زندگی کردن را فرا می‌گیرند.




با عرض سلام و‌آرزوی سلامتی برای همسفران محترم و خانواده هایشان 

با توجه به شیوع کرونا و حفظ سلامتی عزیزان و با اجازه مستقیم خانم کماندار شعبه شادآباد امروز سه شنبه مورخ ۹۹/۷/۲۹ تعطیل می باشد و لژیون ها بصورت مجازی برگزار خواهند شد.

با احترام مدیریت وبلاگ


آقای مهندس، صورت مسئله اعتیاد را کشف کردند و با روش تدریجی، خودشان را درمان کردند؛ پس ایشان یک محقق هستند و بی هیچ چشمداشتی، این علم را در اختیار سایر مصرف‌کنندگانی که خواستار رهایی بودند گذاشتند تا آنها هم به درمان برسند. ایشان به همه  مخلوقات خدا عشق دارند و بسیاری از خانواده‌ها را از این  رنج و بدبختی نجات دادند و امروز، همین عزیزان راهنما شدند و به مصرف‌کنندگان دیگر کمک می‌کنند تا به درمان برسند. جناب مهندس برای اینکه این روش درمان در کشورهای دیگر هم شناخته و پذیرفته شود، تصمیم گرفتند دانشگاهی تاسیس کنند تا بتوانند این علم را جهانی کنند تا همه انسان‌های دردمند و گرفتار اعتیاد از این طریق درمان شوند و از تاریکی نجات پیدا کنند.


همانطور که در مثلث دانایی آموخته‌ایم؛ سه ضلع آموزش و تجربه و تفکر باید با هم رشد کنند تا سازنده باشند و تنها با تفکر و تجربه این امر میسر نخواهد شد.
امروزه بسیاری از محققین و جامعه پزشکی به آقای مهندس گفته‌اند که روش او تجربی است و در ریکاوری موفق است و بُعد علمی ندارد، همین امر موجب می‌شود که عظمت روش درمان کنگره ۶۰ آشکار نشود و در محافل علمی راه پیدا نکند و کمتر در سمینارها و کنفرانس‌های علمی بین محققین و پژوهشگران مطرح شود و جامعه پزشکی آن را نپذیرد و اینها عواملی است که موجب می‌شود دانش جامع کنگره ۶۰ در میان عده‌ای محدود بماند و همه بیماران نتوانند از آن بهره‌مند شوند.


روزهای اول ورودم به کنگره، وقتی مسافران و همسفران را می‌دیدم، به این فکر می‌کردم که آیا می‌شود روزی مسافر من هم رها شود؟
در این مدت خیلی پستی و بلندی سر راهمان بود، بارها ناامید شدیم و دوباره سعی کردیم که از نو شروع کنیم. به هر حال خداوند را شکر و سپاس، مسافرم به رهایی رسید و وارد سفر دوم شد. 
به قدری این رهایی برای من خوشحال کننده بود و پر انرژی که فقط از خدا خواستم همه همسفران، طعمش را بچشند.


یکی از آرمان‌های بزرگ مهندس دژاکام، از همان ابتدای بنیانگذاری کنگره، تأسیس آکادمیِ درمان اعتیاد بوده است، آرمانی که شاید برای خیلی‌ها توهمی بیش نبود؛ ولی امروز این آرمان بزرگ محقق گشته و اولین کلنگ تأسیس آکادمی در دهم مهرماه سال نود و نه زده شد و قطعاً این حرکت، آغازی خواهد شد برای آنکه علم درمان اعتیاد جهانی شود و تمام مردم دنیا از این علم سود جویند و همه کسانی که در تاریکی اعتیاد دست و پا می‌زنند و راهی نمی‌یابند، بتوانند راه خود را به سوی روشنایی‌ها پیدا کنند.


انسان با داشتن آموزش، تفکر و تجربه در مسیر کنگره، به هرچه در دل دارد می‌رسد. این مثلث یکی از اساسی‌ترین مثلث‌های کنگره است. من در لحظه ورودم هیچکدام از اینها را نداشتم؛  چون نه آموزشی در مورد اعتیاد دیده بودم و نه تجربه و تفکری در موردش داشتم. همیشه ترس و نگرانی داشتم؛ ولی با ورودم به کنگره، اول با آموزش درست و استفاده از تجربیات دیگران و سپس با تفکر کردن در مورد این روش درمان، متوجه شدم مقوله اعتیاد چیست و به همین علت این دانشگاه که ساخته بشود در تمام دنیا، همه کسانی که آموزش و تجربه و تفکر درستی در مورد اعتیاد ندارند، در این دانشگاه می‌توانند آموزش ببینند و از تجربیات دیگران استفاده کنند و روش درست و قطعی درمان اعتیاد را بشناسند.


آقای مهندس، از ابتدای کارِ کنگره، در تفکر تاسیس آکادمی و فضای دانشگاهی برای انتشار این علم بزرگ بودند و با همین تفکر پیش رفتند و درنهایت بعد از ۲۳ سال تلاش و زحمات فراوان در تاریخ ۱۰ مهر ۹۹، کلنگ این دانشگاه در شهر قشم زده شد.
یکی از دلایلی که بنای این دانشگاه در قشم گذاشته شده؛ این است که قشم، یک بندر آزاد است و از هرکجا می‌تواند دانشجو بپذیرد.
با ایجاد آکادمی اعتیاد؛ رشته ای تخصصی در این زمینه ایجاد می‌شود و اعتیاد و ناشناخته های مربوط به آن بر همگان آشکار می‌شود.


وقتی ما حس خوبی داشته باشیم، تفکرات ما جهت خوبی پیدا می‌کند و به یک علم سالم می‌رسیم و اگر احساس ما منفی باشد و همراه با کینه، نفرت، حسرت و . باشد، تفکراتمان حس منفی پیدا می‌کنند و ما به یک دانستن غلط می‌رسیم. پس حس اولین نیرویی هست که قوهٔ عقل را به کار می‌اندازد.

این دانشگاه در آینده حتماً به مراحل بالاتری دست خواهد یافت و دانش خود را گسترش خواهد داد. این آغاز راهی نو برای کنگره 60 خواهد بود که راهی طولانی با شگفتی‌های زیاد خواهد بود و آیندگان خواهند دید که چگونه اعتیاد علمی جهانی خواهد شد.



داستان عضو شدن من، در این لژیون از آنجایی شروع می‌شود که در ابتدا عشق عضو شدن در این لژیون را داشتم؛ اما به دو دلیل، خود را لایق این جایگاه نمی‌دانستم و ترس هم یکی از موانع جدی و سدی بر شروع راهم بود تا اینکه سال اول کمک راهنمایی، یک میلیون در گلریزان دادم و خواستم الگویی برای رهجویان باشم؛ اما غافل از اینکه الگو بودن فقط به نام نیست و ‌گاهی رهجو، عاشق‌تر و صادقانه‌تر و با نیتی بس بزرگتر انجام عمل می‌کند. 


اگر هدف و‌ مراسمی برای ما در اولویت باشد قطعاً جزء لاینفک زندگی ما می‌شود؛ مثل پرداخت شهریه مدرسه فرزندمان، پرداخت اجاره بهای مسکن‌مان یا اقساط وام و. اینها همه خطوط مختلف زندگی انسان در بُعد فیزیک هستند؛ اما یکسری از خطوط در این بُعد از حیات به پایان می‌رسد. یکسری خطوط هم هستند که محدود به یک بُعد نیستند و در ادامه به بعدهای دیگر منتقل می‌شوند و اثرات خودشان را دارند؛ مثل کارهایی که بدون در نظر گرفتن نفع شخصی خود انجام می‌دهیم و با بخشش‌ها و خدمت‌هایمان از دیگران حمایت می‌کنیم، نه خودمان، نه فرزندمان، نه خانواده‌مان بلکه دیگرانی که شاید نمی‌شناسیم و ابزار و بستر این اتفاق برای همه ما در کنگره مهیاست؛ مثل مبالغی که برای حفظ و توسعه کنگره ۶۰ پرداخت می‌کنیم تا دیگران بیایند و درمان شوند.


با گوش دادن به این سی دی فکر کردم آیا من هم اگر خدا چیزی را بگوید و برخلاف میلم باشد قبول می‌کنم یا خیر؟
ما اگر ندانیم خدا چه هست و کجاست؛ اگر خواسته ما را به جا نیاورد مخالفش می‌شویم و دیگر او را قبول نداریم و گاهی اوقات چیزی از خدا می‌خواهیم و نمی‌دهد و بلافاصله جبهه می‌گیریم؛ چون نفهمیدیم و آن موقع دیگر خدا مهم نیست، مهم خواسته ماست و ‌ممکن است پیرو هر کسی که خواسته ما را برآورده کرد شویم؛ حتی شیطان.


علمی که تجربه شده، سندی بدون نقص خواهد بود و وم تاسیس دانشگاه برای این بوده که علمی که تجربه شده و هزاران نفر به درمان رسیدند را به صورت آکادمی و دانشگاهی ارائه دهند تا دانش کنگره و آموزش‌های ناب آن به تمام دنیا منتقل شود. هستند کسانی در آن طرف مرزها هنوز از این درد رنج می‌برند و نتوانستند خود را پیدا کنند و به درمان برسند و این امر توسط راهنمایان و دیگر عزیزانی که تخصص لازم را دارند و آموزش لازم را دیده‌اند عملی خواهد شد.


 روزهای اول هنگام دعا، زیرچشمی بچه‌ها را نگاه می‌کردم؛ چشم‌های زیبایشان را بسته بودند، دستهایشان را محکم به هم گره زده بودند و شاید در قلب‌هایشان برای پدران و یا عزیزانشان دعا می‌کردند. همیشه هم دعا را تند و سریع می‌خواندند؛ انگار برای اجابتش از همه بیشتر اشتیاق و عجله داشتند. چقدر حس خوبی داشتم در کنارشان


آموختم که خود، کارگردان و برنامه‌نویس و مسئول زندگی‌ام هستم؛ پس باید خوب زندگی کنم و در زمان حال باشم ونه در گذشته سیر کنم و نه در آینده بلکه در زمان فعل زندگی کنم و از لحظه لحظه زندگی‌ام استفاده صحیح داشته باشم و از زندگی لذت ببرم


ممکن است همه ما در مسیر زندگی دچار ناکامی‌های زیادی شویم و یا چیزهایی را از دست بدهیم و یا آسیب‌هایی به ما وارد شود و این کاملاً طبیعی است و مهم این است که از آنها درس بگیریم که حالا اگر یک مقداری از زندگی ما از بین رفته و نابود شده است؛ اما بقیه زندگی را هم خودمان با دست خودمان از بین نبریم. قطعاً یک روزی هم ما باید دنیا را ترک کنیم و چیزی نمی‌توانیم از دنیا با خود به جهان آخرت ببریم؛ پس چه دلیلی دارد تا برای از دست دادن‌هایمان غصه بخوریم و بی‌تابی کنیم؟!


همین‌طور که در وادی دوم می‌بینیم انسان موجودی پرقدرت است و خداوند نیروهای بسیاری به آن داده است و می‌تواند همان‌طور که خود را غرق در تاریکی‌ها کرده است با تفکر و قدم گذاشتن در صراط مستقیم به روشنایی دست یابد.


وقتی بزرگ شدم مطلبی را در کتاب می‌خواندم که در آن نوشته بود خداوند برای آفرینش انسان‌ها هدفی دارد. این جمله به‌شدت ذهنم را درگیر کرد بارها در این زمینه علامت سؤال بزرگی در ذهنم بود. تا اینکه به کنگره آمدم.



در این سی دی آقای مهندس می‌فرماید: ما یک جسم، نفس و سایه‌ها داریم. نفس و جسم که تکلیفشان مشخص است اما سایه‌های متعددی داریم که همان خواب‌هایی است که می‌بینیم که مثلاً مواد را ترک کرده‌ایم ولی در کالبد دوم که همان خواب است در خواب مواد می‌کشیم یعنی در جسمیت این عادت بد را ترک کردیم ولی در دومی وجود دارد و روی اولی اثر می‌گذارد.



وادی دوم به من آموخت نیروهای منفی، انسان را در تاریکی‌ها، به ناامیدی و پوچی هدایت می‌کنند که کاملاً حس‌های انسان را آلوده می‌کند و انسان حس بیهودگی و پوچی دارد و اینکه بودن یا نبودنش مهم نیست و این در ادامه باعث نابودی می‌شود و با آموزش گرفتن و بالا بردن دانایی می‌توانم جلوی این تخریب‌ها را بگیرم مثال: مسافری که در زمان مصرف، پوچی و ناامیدی تمام زندگی‌اش را فراگرفته بود ولی زمانی که درمان شد؛ بودنش نه‌تنها برای خودش بلکه برای دیگران هم راه گشا شد.


حس‌های منفی از بزرگترین مسائل و موانع در سفر دوم هستند که می‌توان منشا آنها را در ذرات ناخالصی نفس، عدم رشد دانایی و خواسته درونی دنبال کنیم. خودم در ابتدای امر وقتی با چنین جریانی روبه‌رو می‌شدم دست و پاهایم سست می‌شد، برافروخته  می‌شدم و غم بر چهره‌ام حاکم می‌شد. خدا را شکر به کمک آموزش‌ها یاد گرفتم افکار منفی را خنثی کنم و به چیزهای مثبت فکر کنم و به چیزهای مهم زندگی‌ام توجه کنم و شکرگزار آنها باشم.
حس شکرگزاری بهترین راهکار برای خنثی کردن افکار منفی می‌باشد.




 باید سه ضلع مثلثی کامل شود تا ما صاحب پول شویم و درنهایت این موارد به ذهنم رسید؛
۱-کسب پول
۲-حفظ کردن پول
۳-خرج کردن پول
یکسری، هم در کسب پول و هم حفظ آن موفق هستند؛ اما توانایی خرج کردن و بخشش از آن را ندارند که این هم گره‌ای است برای اینکه ما صاحب واقعی پول خود نباشیم!




احتراماً؛ 

بدینوسیله به اطلاع همسفران می رساند؛

آزمون شماره ۳ مورخ ۹۹/۸/۱۰ (شنبه برای شعب تهران) 

ساعت آزمون: ۱۴

منابع آزمون: وادی های ۶ و ۷ از کتاب عشق 

 سی دی ها: هیزم شکن ۵ و یاران

 تعداد:  ۲۰ سوال  (۵ یا ۶ سوال از سی دی  ها و ۱۴ یا ۱۵ سوال از کتاب و یک سوال از نوشتارها)

مدت آزمون ۲۰ دقیقه می باشد و سایت به مدت ۳۰ دقیقه فعال است.

نمره آزمون از ۲۰ محاسبه می شود . 

از کلیه نوشتارها( کنگره ۶۰ چیست / مصرف کننده کیست/ حرمت / پیام سفر اول / پیام سفر دوم / قوانین / بهترین راه) یک سوال در نظر گرفته می شود.

مسئول امتحان : همسفر خانم سمیه



پسرم که در نااُمیدی مطلق در زمان اعتیاد پدرش بود، الآن به من و پدرش اُمید می‌دهد و دخترم که از بچگی این آموزش‌ها را بهش انتقال دادم، از روحیه بسیار شاد و مثال زدنی برخوردار است و دیدن شادی، اُمید و تلاش آن‌ها برای رسیدن به موفقیت، چنان امنیت خاطری را برایم به ارمغان آورده که فکر می‌کنم فلک بر فرمان ماست.



انسان موجود قدرتمندی است و خداوند نیروها و قدرت‌های عظیمی را به او داده است و نیروی منفی خوب می‌داند که انسان با وجود این نیروها و قدرت‌ها، شکست‌ناپذیر است. شیطان، خوب می‌داند که انسان را از بیرون نمی‌تواند شکست دهد و به همین دلیل، تمام توان خود را به کار می‌گیرد تا این نیروها را از درون خنثی کند و ناامیدی، یکی از همین ترفندها است. نیروی منفی، با استفاده از حس ناامیدی، موتورهای تولیدکننده نیروهای انسان را از درون خاموش می‌کند و اینجاست که انسان از حرکت بازمی‌ماند و خودش، خودش را متوقف می‌کند. این حس، به قدری خطرناک است که حتی ممکن است انسان را به جایی برساند که خودش، خودش را نابود کند و دست به انتحار و خودکشی بزند.


همیشه برای کسب آگاهی‌های بیشتر درتلاش است و وقتی این‌گونه حرکت می‌کند می‌تواند مسافرش را درک کند که او نیز به‌عنوانیک انسان مأموریت و آزمون‌هایی دارد و بیهوده و به هیچ آفریده نشده، شاید یکی ازامتحاناتش عبور از آتش ویرانگر اعتیاد است که قطعاً با امید و تلاش می‌تواند ازاین گذرگاه سخت بگذرد.


وقتی دچار مسئله‌ای می‌شویم که نمی‌توانیم آن را حل کنیم، نااُمید می‌شویم و این ریشه در تفکر غلط ما دارد که با تفکرات منفی به سمت تصاویر ذهنی و صوت‌های مخرب جذب می‌شویم؛ که این تصاویر و اَصوات ما را بیشتر در تاریکی و نااُمیدی فرو می‌برد و احساسات ما را تغییر می‌دهد.
 بنابراین، اولین راهکار برای اینکه از نااُمیدی خارج شویم؛ این است که مثبت نگر باشیم و تصویرذهنی خوب از آینده برای خودمان خلق کنیم و به صوت‌هایی گوش کنیم که به ما انرژی بدهد و شادِمان کند؛ که یکی از این صوت‌ها، دعای شکرگزاری کنگره است.


همیشه نیروهای بازدارنده جلوی مرا می‌گرفتند؛ ولی دیدم که من هم مانند مسافرم رنج می‌کشم و هر روز بیشتر نابود می‌شوم. این شد که فکر کردم و تصمیم گرفتم وارد عمل شوم و با صبوری و آرامش، خودم و مسافرم و بقیه اعضای خانواده را نجات دهم؛ بنابراین مسئولیت این کار را بر عهده گرفتم و خداوند هم این مسئولیت خطیر را بر عهده من گذاشت و شایستگی و لیاقت همسفر بودن را به من داد.



محبت لذت‌‌بخش است؛ ولی چرا انسان‌ها با هم فرق دارند؟ مثالی که آقای امین می‌زند، جوابگوی این مسئله است. ایشان می‌فرماید: طلا باید آنقدر ذوب شود تا ناخالصی‌اش جدا شود تا به عیار بالا برسد یا مثل اورانیوم که با دستگاه‌های سانتریفیوژ و با چرخش زیاد، جداسازی شده و به خلوص می‌رسد.
در انسان هم همین‌طور است، با آزمایش‌های زیاد، سوختن و دردورنج، فرایند خلوص انجام می‌شود. تزکیه و پالایش اصولاً دردناک است؛ مانند زایمان که با دردورنج همراه است؛ ولی باعث خلق جدید می‌شود.


منِ مهدیه این را متوجه شدم که قبل از ورودم به کنگره، توقعاتم از دیگران زیاد بود و از همه انتظار کمک داشتم.
مسافرم مصرف‌کننده بود و دیگران را مقصر می‌دانستم و اصلاً به خودم و کارهای خودم فکر نمی‌کردم. با ورودم به کنگره متوجه شدم، چقدر کارم اشتباه بوده و هر آنچه اتفاق افتاده، مقصرش خودم بودم و این را متوجه شدم که غیر از خودم، کسی نمی‌تواند به من کمک کند و با آموزش‌های کنگره و آموزش‌های راهنمایم، حالم خوب شده و همه اینها را مدیون کنگره و آموزش‌های ناب کنگره هستم.



من مدیون کنگره هستم؛ چون با آسیب‌های روحی که حسین دیده بود، کنگره این آموزش را به او داد که می‌تواند با محبت کردن، حال خودش را خوب کند.
امیدوارم که تمامی بچه‌های سرزمینم، سالم و سلامت باشد و بهترین‌ها نصیب تک‌تک شان شود.


اگر من با خشم و ذهنی شلوغ بخوابم، خواب راحتی نخواهم داشت و ممکن است بارها در طول خواب بیدار شوم و ارتباط من قطع شود و این مثل سوختگیری نیمه کاره است و درواقع حس، با خواب راحت ارتباط مستقیم دارد و زمانی که من در روز فعالیت‌هایی که انجام می‌دهم در جهت کارهای ارزشی است، خواب راحت‌تری دارم.
تایم خواب، از ساعت ۱۰ تا اذان صبح است و نور خورشید باعث می‌شود که مواد شبه افیونی بهتر ترشح شود و تاثیر بهتری داشته باشد؛ یعنی انرژی که می‌گیریم چندین برابر می‌شود.


زمانی که جهان بینی ما از تعادل برخوردار است ، نگاه ما به زندگی و هستی و خودمان و همینطور برداشت و ادراک ما از زندگی ، برداشت و درک درست و صحیحی  می باشد  و همه چیز را آنطور که هست و در جای خود و با ارزش حقیقی خودش می بینیم ، البته زمانی  تعادل جهان بینی ما مفهوم و ارزش پیدا می کند که به صورت عملی و کاربردی ، نتایج آن را در زندگی خود ببینیم ؛ به عبارتی به آنچه که آموخته ایم عمل کنیم ، زیرا در غیر اینصورت ، برای باورها هیچ ارزشی نیست.


همسفر افسانه: آقای مهندس در اول سی دی گفتند ما بودیم، هستیم و خواهیم بود و اگر بخواهیم از این چرخه هم خارج بشویم امکان‌پذیر نیست. بعضی‌ها معتقد هستند که اگر ما بخواهیم نباشیم باید به مرحله‌ای برسیم که هیچ خواسته‌ای نداشته باشیم برای همین می‌روند در جنگل‌ها و بیغوله‌ها تارک‌دنیا می‌شوند ولی آن‌ها خیال می‌کنند که هیچ خواسته‌ای ندارند همین رفتن و در بیابان نشستن هم خودش یک خواسته است.

سال قبل مسافرم برای اولین بار این جایگاه و حس را تجربه کرد؛ و ما از آن روز تا همین امروز برکاتش را در تک‌تک لحظاتمان با تمام وجود حس کردیم و هر جا کاستی و ضرری پیش آمد، صد برابر آن جبران شد.

از مسافر عزیزم واقعاً ممنونم که به من کمک کرد این حس عالی را تجربه کنم و وقتی عنوان کردم بسیار هم استقبال کردند و همراهم بودند؛ و انگار این بار، ایشان همسفر من بودند. تا قدم در این راه پر عشق لژیون سردار بگذارم.


هفتمین جلسه از دوره اول لژیون‌های سردار همسفران شعبه شادآباد، با نگهبانی همسفر آزاده،  دبیری همسفر زهرا و استادی همسفر منیره،  با دستور جلسه گلریزان » با حضور اعضای محترم لژیون سردار و همسفران شعبه مورخ ۹۹/۸/۲۰ رأس ساعت۱۵ آغازبه کار نمود.



جناب آقای مهندس عزیز، وقتی که در روزهای اول رهایی خود، کنگره 60 را تأسیس کردند، کاملاً نمایان بوده که فقط و فقط به رهایی خود، آسایش و آرامش خود و خانواده‌شان فکر نکردند بلکه بعد از مدتی با سخنان و راهنمایی‌های استادانشان به این تفکر سبز رسیدند که تمامی مردمان کشورشان و جهان، حق استفاده از این روش درمان را دارند. همه مردم با زبان‌های متفاوت، با ادیان و اعتقادات گوناگون حق استفاده از این روش را دارند. زبان، رنگ پوست، دین، ملیت و جایگاه انسانی نمی‌توانست تعیین کند که آیا افراد حق ورود به این موسسه را دارند یا خیر. 



کنگره ۶۰، یک انجیوی مردم‌نهاد است که به‌صورت خودکفا و مستقل به کار خود ادامه می‌دهد و کسانی که به درمان قطعی می‌رسند، در ادامه مسیر، آقای مهندس را هم از نظر علمی و هم از نظر مالی کمک می‌کنند؛ مانند اشخاصی که با پرداخت مبالغی به عضویت لژیون سردار درمی‌آیند و یا دنور و پهلوان می‌شوند و واقعاً با کمک این عزیزان و تک‌تک اعضاست که امروزه کنگره ۶۰ به جایی رسیده که دانشگاه بین‌المللی را ایجاد کرده تا بتواند علم کنگره را به گوش تمام جهانیان برساند.


باید هماهنگ باشیم و برای یکی شدن باید فرمان هماهنگ هم داشته باشیم که این فرمان‌ها توسط سی دی های آموزشی به دست ما می‌رسد و به همین علت بسیار مهم و کاربردی هستند؛ زیرا هر هفته، آقای مهندس، پیام جدیدی را در سی دی ها ارائه می‌دهند که همه باید گوش دهند و کاربردی کنند تا بتوانند با علم کنگره هماهنگ و همسو باشند؛ وگرنه هر کس ساز خودش را می‌زند و در نهایت آهنگ خوبی از آب در نخواهد ‌آمد.
 

با نوشتن سی دی، علم و آگاهی و قدرت تفکر و تعقلم افزایش یافته تا جایی که احساس می‌کنم صحبت کردنم هم تغییر کرده است و اطرافیان متوجه این تغییر شده‌اند و تحسین و تشویقم می‌کنند و همه این احوالات خوب را از نوشتن سی دی دارم؛ چراکه با نوشتن سی دی، مطالب آن ملکه ذهنم شده و در زندگی به صورت کاربردی نمایان می‌شود.
 

اینکه ما در مسیر آموزش قرار بگیریم و آموزش‌های خود را به روزرسانی کنیم، به سمت یادگیری بیشتری می‌رویم و از معرکه‌گیری فاصله می‌گیریم. عناصر تشکیل‌دهنده معرکه‌گیری، ضدارزش‌ها هستند؛ مثل منیت، کمبود دانش، شکست خوردن. انسانی که آموزش گرفته باشد و شکست بخورد، می‌تواند از جایش بلند شده و مسیرش را ادامه بدهد؛ ولی اگر آموزش نگرفته باشد ممکن است اتفاقات بدتری برایش بیفتد و در چاه تاریکی فرو برود.


مبحث معرکه‌گیری از آنجایی شروع می‌شود که انسان در اثر جهل و نادانی و کمبود آگاهی در کار خودش شکست می‌خورد. یکی هست که از شکست خود درس می‌گیرد و تلاش می‌کند که از آن خارج شود و یکی هم هست که در جهل و نادانی خود فرو می‌رود و شروع به معرکه‌گیری می‌کند و از اصل موضوع دور می‌شود.


خیلی از شنیدن این حرف‌ها خوشحال شدم و احساس کردم که در خدمت آقای مهندس هستم و شخصاً دارند من را راهنمایی می‌کنند و با خودم گفتم پس من هم باید تلاش کنم تا بتوانم کارهایم را در کنار هم به خوبی انجام بدهم. به قول آقای مهندس باید همه ما همیشه در حال یادگیری و ساختن باشیم و باید همه چیز را بسازیم. دانش و یادگیری انتها ندارد و نباید انسان در یک جا ساکن بماند.


اصلِ یادگیری در این بخش بسیار مهم است. یادگیری فقط درس خواندن نیست و یا فقط حفظ کردنِ جزوه‌های امتحانی نیست و یا اینکه چطور با فرزندان و اطرافیانمان برخورد کنیم بلکه یادگیری دوری از ضدارزش‌ها هم هست.


یک تجربه از خودم و مسافرم در رابطه با نوشتن سی دی‌ها عرض می‌کنم؛ مسافرم به علّت مصرف شیشه در طولانی مدت، کاملاً به یک فرد حواس پرت تبدیل شده بود. زمانی که در کنگره شروع به نوشتن سی دی‌ها کرد، به گفته راهنمایش، بعد از ۶ ماه یکی از باهوش‌ترین و حواس جمع‌ترین رهجوها شد و همین موضوع کافی بود تا من به اهمیّت نوشتن سی دی‌ها پی ببرم و بدانم که نوشتن سی دی‌ها معجزه می‌کند.
 

درس قشنگ دیگری که من از این سی دی گرفتم این بود که ما آدم‌ها باید بدانیم همه ما نقطه سیاه هستیم، درواقع تاریکی‌هایی در وجود ما هست و باید در درجه اول آنها را بپذیریم؛ چون اگر من به‌طور مثال غیبت می‌کنم بپذیرم که این عمل را انجام می‌دهم یا اگر مصرف‌کننده بپذیرد که مصرف‌کننده است و اگر چیزی را نمی‌دانم بپذیرم که نمی‌دانم، آن موقع نقطه سیاه حرکت می‌کند؛ چراکه پذیرفتم و درواقع زمانی که انسان می‌پذیرد، می‌تواند حرکت کند.


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

Robert's game صبر سکوت hampcheckmemi شرکت حسابداری و مشاوره مالی حسابگران مبتکر کردستان(سهامی خاص) Raul's style pywversfulcland مدیریت شهری در شهرستان رشت Eli & Hami خوراك پاكیزه letgabousi