وقتی آقای مهندس شال را بر گردنم انداخت، با لبخندی پر از محبت به چشمانم نگاه کرد، انگار که مهر تایید به پیمان نامه ام زد و تمام وجودم به لرزه افتاده بود و یک نوری از آقای مهندسبر وجودم تابید چهارشنبه ها با سفیر عشق D.sap سبب شفا و سلامتی برداشت از لژیون چهاردهم ( سیدی مجاز) به قلم همسفر فروغ کرمی ,پیمان ,محبت ,آقای ,وجودم ,نوری , ,یک نوری ,نوری از ,از آقای ,و یک
درباره این سایت