من قبل از ورود به کنگره و قبل از ازدواج خیلی خیلی نقطه تحمل پایینی داشتم و خیلی آدم رکی بودم و اخلاق تندی داشتم که البته این ضد ارزشها هنوز هم با من است، شاید ذرهای کمرنگ شده و یا اینکه شکلش عوضشده است؛ یعنی اگر کسی با من با تندی صحبت میکرد اصلاً تحمل و ظرفیتش را نداشتم و بلافاصله من هم جواب تندی به او میدادم و اصلاً هم حالم بد نمیشد که برخورد تندی داشتهام و یا اینکه اصلاً سختی نکشیده بودم؛ ولی بعد از ازدواج که متوجه اعتیاد مسافرم شدم وارد سختیها شدم. اولش خیلی خیلی برایم سخت و عذابآور بود که بهیکباره اینهمه سختی و مشکل سر راهم قرار بگیرد. از یک سو اعتیاد مسافرم و بیکار شدنش و از سوی دیگر حرفهای دیگران، بیپولی، حسرت کشیدن و خیلی چیزهای دیگر در زندگیام .
درباره این سایت