وقتی پدرم مریض شدند بعد از مدتی دکترها گفتند باید سیگار را ترک کند. پدرم که سالها این مادهٔ را استفاده میکرد برایش خیلی سخت بود تا ترکش کند؛ ولی با اصرارهای مادرم بالاخره کمی سیگارش را کمتر کرد و آن موقع که کم کرد چنان سرفههای شدیدی میکرد که باورتان نمیشود و هنوز صدای سرفههای پدرم در گوشم مانده است و بعد از مدتی از سینهاش ترشحاتی میآمد و طوری شدید بود که مادرم پیشبند میبست.
درباره این سایت