روزی که موعد رهایی ما رسید خیلی خوشحال بودم. شب تا صبح خوابم نبرد، دلهره داشتم و برای دیدن آقای مهندس مشتاق بودم. وقتی خدمت آقای مهندس رفتیم که برگه رهایی ما را امضاء کنند بسیار استرس داشتم. زمانی که ایشان برگه رهایی مسافرم را از بند مواد و سیگار امضاء کردند و گل رهایی مان را دادند، انگار دوباره متولد شدم و گویی تازه زندگی مشترکم با مسافرم را آغاز کردهام.
درباره این سایت