برداشتی که من از این سیدی داشتم و برایم کاربردی مهم داشت، این بود که ما هر طور که تفکر کنیم، همان میشود؛ اگر فکر کنیم که نمیتوانیم، واقعاََ هم نخواهیم توانست، اگر فکر کنیم که بیعرضه هستیم، واقعاََ هستیم و نمیتوانیم کاری از پیش ببریم. پس برای حرکت در صراط مستقیم، تنها تفکّر، کافی نیست؛ بلکه لازم است تفکّر زیبا و مثبت و درضمن براساس واقعیّت داشته باشیم؛ یعنی هم بگوییم؛ میتوانیم، هم با تفکّر واقعبینانه، برنامهریزی کنیم تا بتوانیم با آرامش و صبوری به هدفمان نزدیک شویم. واقعبینی هم یعنی اینکه؛ اگر قصد داریم زبان خارجی یاد بگیریم، بپذیریم که این هدف سه یا چهار سال طول میکشد و سه یا شش ماهه نمیشود. اگر صرفاََ بگوییم میتوانم و در ذهنمان این باشد که در طی شش ماه انگلیسی حرف بزنیم، این تفکّر ما صحیح و به دردبخور نیست.
درباره این سایت