در این وادی به ما آموزش دادند که با تفکر ساختارها آغاز میشود. ما انسانها موجوداتی هستیم که یک ساعت تفکر ما برابر با سالها عبادت فرشتگان خداست.
حالا فکر از کجا میآید؟ از دریچه وجود من؛ یعنی مستعد شدن برای کاری. بعضی از افکار و اندیشهها زیباست و دلها رو شکار میکنند؛ مثل مهندس که این فقط باعقل و تفکر امکانپذیر است وزندگی معنوی پیدا میشود؛ وگرنه زندگی مادی که خوردن و آشامیدن است که حیوان هم این کارها را میکند.
انسان از خودش میپرسد من چه کسی هستم؟ حیوان که از خودش نمیپرسد! پس این کار انسان است و اول عقل و تفکر را میشناسد، بعد کاربرد آن را و بعد زندگی حکیمانه پیدا میکند؛ البته هر ذهنی یک رگ خوابی دارد که میتواند با آن آرام شود.
درباره این سایت